گزارشی از شرائط اقتصادی و تاثیر آن در انتخابات پیش رو

رحمان جاری

 

این روزها شرايط اقتصادى مردم ايران و ياس و نااميدى به حدى رسيده است كه ذهن تمام اقشار ملت ايران را فقط به تامين معيشت، شغل دوم، بدهىهاى عقب افتاده اقساط.بانك، كرايه خانه، رهن، اقساط ماشين و لوازم خانه معطوف کرده است.

به طور مقال از يك ايرانى كه در خرمشهر باربر است، تا كارمند گمرك و دربان تا يك راننده ماشين سنگين كه دربيابانها رانندگی مي كند، تا رستوران دار بين راهى، تا انباردار اطراف تهران و واردكننده و صادركننده اى كه دريكى از دفاتر خيابان جمهورى تهران درحال داد و ستد است، از كارگران شهركهاى صنعتى تا توليد كننده هاى ريز و درشت، معلمان و فرهنگيان، كارگران و كارمندان شهردارى، تا راننده هاى تاكسى و ون و اتوبوس ازتمام اقشارايرانى (قشر متوسط به پايين ) اين سوال را بپرسيد که آیا در انتخابات شرکت می کنید؟ عكس العمل تمام اين مردم نگاه عاقل اندر سفيه است. سوال كننده را احتمالا احمق بدانند. چون جواب سوال روشن است. درصورتي كه به صورت غيرمستقيم مورد مصاحبه واقع شوند با فوشهاى آبدارى به حكومت و دولت و همه کارگزاران نظام مواجه مي شویم. نااميدى و وضع بداقتصادى تا به آنجا رسوخ كرده كه اصلا براى مردم مهم نيست كه تاريخ انتخابات چه زمانى است. نامزدها چه كسانى هستند. اين مورد حتی درمورد شهرستانهاى كوچك و دور افتاده از مركز و پايتخت هم صادق است. شهرهاى كوچك به علت بافت عشيره وطايفه اى وزدوبند جناحى هميشه بيشترين آمار شركت كننده در انتخابات گذشته را به خود اختصاص داده اند.

از یک نفر سوال کردم: آيا در انتخابات آينده مجلس شركت مي كنيد؟ در اولين عكس العمل، شانه اش را بالا انداخت و با نگاه خيره به من، علت پرسيدن اين سوال را جويا شد و يا مثال و تعبير همه سروته يك كرباسند، پاسخ داد. با مراجعه به جامعه آمارى انتخابات، شايد انتخایات تنها دغدغه كنشكران سياسى و ان جى او ها، فعالان سياسى و افراد ذينفع باشد و یا شركتها و سازمانهاى مهم كه دستى درفعاليتهاى كلان اقتصادى داشته باشند، يا سازمانها، جمعيتها، احزاب، تشكلها، انجمن و گروههاى سياسى حکومتی و پیرامون آن.

اين عدم تمايل مردم به شركت در انتخابات آينده نشات گرفته از مشكلات اقتصادى و معيشتى مردم است. شايد به جرات بتوان گفت: تنها كسانى دغدغه انتخابات را دارند كه اولا دغدغه معيشتى و اقتصادى نداشته باشند، ثانيا داراى منافع جناحى، اقتصادى، اجتماعى در حکومت داشته باشند. که تعداد این افراد هم در برابر کل جامعه ایران بسیار اندک است.

رويكرد ضعيف حاكميت، دولتها، كارگزاران و مجالس باعث حس بى انگيزه گى يا بى تفاوتى درجامعه امروز ايران شده است. حتی براى عامه مردم ايران دیگرحس ناسيوناليستى هم قادر به تحرك انتخابات در فضاى پرشور و نشاط نيست.

در گذشته همزمانى انتخاباتها باهم، مثل انتخابات رياست جمهورى وشوراى شهر، در كلانشهرها باعث تقويت حس قومى و نژادى شده و باعث افزايش حضور مردم درباى صندوقهاى راى شد که البته با توجه به شرایط سخت اقتصادی معلوم نیست که دوباره این مورد جواب دهد.

 

اعضاء شوراهای كلان شهرهاى ايران از مهاجران و اقليتهاى قومى بودند. در اصفهان لرهاى بختيارى، در تهران اكراد، لرها و گیلکها، در مشهد و بندرعباس بلوجها، با اختلاف آرا به نفرات اول تا سوم رسیدند و زمينه رقابت بیشتر رياست جمهورى را فراهم کردند. در واقع یک اجبار بود در کنار تعرفه شوراها تعرفه ریاست جمهوری را هم دریافت می کردند و بین بد و بدتر بد را نوشتند.

عليهذا، در كوچه و خيابان، از رهگذران تا كسبه و زنان خانه دار و دانشجويان و صاحبان مشاغل و كارمندان و كارگران نسبت به انتخابات بيش رو بى تفاوت و بى ميل هستند.

این عدم استقبال را از افراد مختلفی جویا شدم. از یک نانوا که سوال کردم در جواب دفتر نسیه نانوایی را نشان داد که بیشتر از پنجاه نفر از این نانوایی نان را به صورت نسیه برمی دارند و کارت یارانه را در اختیار نانوا قرار داده بودند. اینجا بود که به عمق فاجعه و ورشکستگی کامل اقتصادی کشور پی بردم.

از کسبه سوال کردم و رانندگان دانش جویان و حتی دانش آموزان نکته قابل توجه این بود که همگی در یک موضوع اتفاق نظر داشتند و مسبب شرایط کنونی را شخص خامنه ای رهبر می دانستند.

حکومت هم به خوبی خطر بزرگ عدم شرکت مردم در انتخابات را فهمیده است و صد در صد اتاقهای فکرشان را راه اندازی کرده اند که این بار با چه ترفندهایی مردم را به پای صندوقهای رای بکشانند.

 

یکی از این ترفندها دعوت به صرف شام مُجَلل از جانب کاندیداهای احتمالی مجلس است و جالب تر اینکه برای رد صلاحیت از طرف شورای نگهبان دغدغه ندارند چنین به نظر می رسد که چراغ سبز برای این مورد از حکومت دریافت کرده اند. مورد دیگر برای گول زدن مردم احتمال انتخابات زودتر از موعد ریاست جمهوری همراه با مجلس است به این ترفند که روحانی را کنار بزنند و این طور نشان دهند که حاکمیت دغدغه معیشتی مردم را دارد و تنها راه برای مردم شرکت در انتخابات و رای دادن است

 

نتیجه گیری 

باتوجه به مصاحبه های انجام شده با افراد مختلف جامعه اینکه ترفندهای حکومت بتواند این بار مردم را به پای صندوق ها بکشاند تقریبا غیر ممکن است. بیشترین دغدغه جامعه مشکلات بسیار زیاد معیشتی و اقتصادی است به طوری که حتی در ذهن خود هم به انتخابات فکر نمی کنند. دلیل آن هم چهل سال دروغ و فریبکاری حکومت است، آنقدر که مردم جامعه در فکر براندازی حکومت هستند در فکر سایر موضوعات نیستند به این دلیل که کاملا دریافته اند که این حکومت دیگر قابل اصلاح نیست و رهایی و رسیدن به رفاه را در براندازی می بینند. هر چه بیشتر به جلو می رویم این مورد بیشتر در جامعه نمود می کند. حتی ترفند کشاندن ذهن مردم به سمت جنگ نیز کارساز نبود است. مردم در یافته اند که مرگ با عزت بهتر از زندگی در ذلت است.

 

 بازگشت به نبردخلق

بازگشت به صفحه اول