جنبش فرودستان، جریان اصلی تحول

سعید حسن زاده

 

در سالهای اخیر و با توجه به افزایش میزان نارضایتیها، شاهد ظهور جریانات مختلف مبارزاتی علیه جمهوری اسلامی بوده و هستیم. از جنبشهای مدنی گرفته تا مبارزات خیابانی. اما چیزی که کمتر شاهد آن بودیم وجود عنصر رهبری در مبارزات بود. چرایی این فقدان در یک یادداشت نمی گنجد و نیازمند بررسی چند سویه و جامعی در حوزه های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادیست. در این بین نقش دستگاههای امنیتی جمهوری اسلامی در شکل دهی جریانات موازی و به ظاهر انقلابی را نمی توان نادیده گرفت. در این مورد خاص نمی توان به شکل مِصداقی و با ذکر مثال ورود پیدا کرد اما با بررسی خروجیهای برخی از هژمونیها می توان رد پای امنیتیها را مشاهده کرد. از نظر نگارنده مهمترین مولفه تشخیص جریانهای راستین و تقلبی پرداختن به مطالبات طبقه فرودست جامعه است. آنجا که در بسیاری از جنبشهای سالهای اخیر پیگیری مطالبات طبقه میانی جامعه در دستور کار قرار گرفته است. این به آن معنا نیست که مطالبات این طبقه فاقد ارزش یا کم اهمیت است بلکه با مبنا قرار دادن خواسته های اقتصادی طبقه فرودست که بخش عمده ای ازجامعه آماری ایران را تشکیل می دهد می توانیم به چرایی وجود بی عدالتی در سایر سطوح و مناسبات هیأت حاکمه با جامعه پی ببریم. در جنبشهای مطالبه گر طبقه میانی ما شاهد مواردی از نقض حقوق بشر هستیم بدون اینکه به این نکته اساسی و مهم توجه کنیم که حاکمیت اولا در پی انحراف خط مبارزاتی از حوزه اقتصاد به سایر مصادیق است و ثانیا به دنبال استهلاک نیروی مبارزاتی ست. خروجیهای دیگری را نیز می توان برای این سیاست متصور شد.

در حوزه جنبشهای مدنی و اجتماعی نمی توان مخرج مشترک بزرگی را متصور شد، حال آنکه نا برابری اقتصادی و نادیده گرفتن و پایمال کردن حقوق اولیه انسانی مقوله ایست که می توان تعداد زیادی از انسانها را از قومیت و جنسیت متفاوت گرد هم آورد. این نکته اساسی و مهم را از تفاوت در  نوع برخورد نیروهای امنیتی و سیستم قضایی رژیم با مطالبه گران اقتصادی و اجتماعی نیز می توان دریافت. آنجا که افرادی نظیر اسماعیل بخشی و سایر فعالان کارگری احکام طویل المدت زندان در انتظارشان است و هیچ مبنای مشخصی در برخورد با آنها وجود ندارد. همچنین  باید ذکر کنم که اجماع کنشگران سیاسی حول مقوله اقتصاد و معیشت باعث می شود که یک نیروی عظیم اجتماعی شکل بگیرد و در جریان این اجتماعات است که نیروهای پیشرو یکدیگر را پیدا می کنند و به مدد در صحنه آمدن و ماندن خلاقیتهای لازم برای سرنگونی این ساختار ظلم و جور فراهم می آید.

تجربه تاریخی نشان داده که کارگران و آنان که جان بر کف و در صف اول مبارزه هستند همواره از نیروی خلاقه ای شگرف و عظیم برخوردارند در این بین مشاوره افرادی که سابقه و تجربه مبارزاتی هم دارند در هر چه سهمگین تر کردن این سیل خروشان نیاز است. حمایت غرب نیز به ندرت از فعالان کارگری ست، آنها بیشتر به دنبال حمایت از جنبشهای طبقه متوسط شهری اند. باز هم تاکید می کنم که این یادداشت به معنای نفی و یا کم اهمیت نشان دادن سایر جنبشهای اجتماعی نیست.

منبع: نبردخلق شماره ۴۱۴، سه شنبه اول مرداد ۱۳۹۸ـ ۲۳ ژوئیه ۲۰۱۹

 بازگشت به نبردخلق

بازگشت به صفحه اول