حادثه آبی

س. پگاه

 

 

سایه هایی در هم تنیده

 تق تق کَفشها

       کسی مرا می خواند

کوچه ها می دوند

حقیقتی می گریزد

گنجی در ویرانه هاست

و کنج ویرانه من

قفسی خوابیده است

لحظه ها آگاهند

در آن سوی خیال

آسمانی ست

من در نگاه جویبارها

                زاده می شوم

با چشمانی پر از پنجره صبح

 

 مشهد ـ تیر ۹۸

منبع: نبردخلق شماره ۴۱۴، سه شنبه اول مرداد ۱۳۹۸ـ ۲۳ ژوئیه ۲۰۱۹

 بازگشت به نبردخلق

بازگشت به صفحه اول