اول بخش مالی را ملی کنید

 

گفتگو: گریس بلیک لی می داند چرا برای بسیاری از متولدین هزاره سوم، سوسیالیسم ناگهان بدون گزینه است

 

فرایتاگ

برگردان: بابک

 

گریس بلیک لی (۱) (Grace Blakeley) اقتصاد دان است و فقط ۲۶ سال دارد، اما در بهترین مسیر برای تبدیل شدن به صدای نسل خود در بریتانیا قرار دارد؛ همان متولدین هزاره ای که باور دارند در کشورهای سرمایه داری کره زمین، زمان سوسیالیسم دموکراتیک فرا رسیده است.

 

خانم بلیک لی، شما به عنوان یکی از رهبران "سوسیالیسم هزاره" به حساب می آیید. چگونه دست برقضا این همه جوان به سوسیالیسم رو می آورند و زنان جوانی همچون "الکساندریا اوکاسیو کورتز" (Alexandria Ocasio-Cortez) این جنبش را رهبری می کنند؟

خوب، چرا باید ما جوانها از سرمایه داری پشتیبانی کنیم، وقتی که می توانیم فرض را بر این بگذاریم که در طول زندگیمان هرگز در هیچ شکلی مالک سرمایه ای نخواهیم بود؟

 

بسیار خوب، به خاطر منافع مادی نه، ولی به خاطر دلایل ایدیولوژیک چه؟

معلوم است! شاید به همین دلیل است که زنان در راس این جنبش قرار دارند، چون منطق سرمایه داری مبنی بر "رقابت کن یا بمیر" جوانان به طور عام و زنان را به طور ویژه کمتر متقاعد می کند.

 

چرا رنسانس سوسیالیسم به ویژه در آمریکا و بریتانیا اینگونه قدرتمند است؟

- یک دلیل بهای مسکن است. برای جوانان این کشورها روشن است که آنها هرگز صاحب خانه نخواهند بود. افزون بر این، اغلب جوانان انتظار ندارند که هنگام سالمندی شان حقوق بازنشستگی وجود داشته باشد. چرا باید از سیستمی پشتیبانی کنیم که برای ما چشم اندازی ندارد؟

 

برای نسل شما سرمایه داری هاله بی گزینه بودنش را از دست داده است

دقیقا. "مارک فیشر" (Mark Fisher) می گوید در دهه ۹۰ و نخستین دهه سال ۲۰۰۰ تصور پایان دنیا ساده تر از تصور پایان سرمایه داری بود. برای ما این دیگر اعتبار ندارد: اگر می خواهیم در این سیاره زندگی کنیم، آنگاه روشن است که این خواست با این سیستم اقتصادی سازگار نیست.

 

آیا حزب کارگر در انتخابات انگلیس شانسی دارد؟

من اطمینان دارم که حزب کارگر انتخابات را می برد. این بار پای مسایل زیادی در میان است! فقط ده سال برای پیدا کردن راه حلی برای بحران اقلیمی زمان داریم. اگر دولت آینده پنج سال بر سرکار بماند، نیمی از مهلتی که برای کربن زدایی از اقتصاد مان در اختیار داریم، به پایان رسیده  

 

و برکسیت؟

محافظه کاران تلاش می کنند انتخابات را به رای گیری در باره برکسیت تبدیل کنند، اما مردم دیگر حوصله شان از برکسیت به سر آمده. به همین دلیل حزب کارگر انتخاباتی را پیش می برد که در آن به موضوع نابرابری، محیط زیست، سیستم دولتی بهداشت، دولت رفاه و همه مسایلی می پردازد که مردم بعد از یک دهه ریاضت اقتصادی و رکود دستمزد به آن اهمیت می دهند.  

 

افراد زیادی با موضع "کوربین" (Corbyn) در مورد برکسیت مشکل دارند. چرا او نمی تواند خیلی ساده بگوید ما در اتحادیه اروپا می مانیم و تمام؟  

خوب، کوربین وقتی الان می گوید حزب کارگر رفراندوم دوم را برگزار خواهد کرد، یعنی تقریبا به موضع ماندن نزدیک شده است. اما در چپهای انگلیس، کسانی مانند "تونی بن" (۲) (Tony Benn)، یک سنت بدبینی به اتحادیه اروپا وجود دارد. آنها دلایل خوبی برای مخالفت با پیوستن به بازار مشترک اروپایی دارند. این دلایل هنوز معتبر است و من حتی می توانم بگویم اگر به واکنش منطقه یورو به بحران نگریسته شود، به مجبور کردن اعضا به ریاضت اقتصادی و به محدود کردن کمکهای دولتی، این دلایل امروز حتی معتبر تر از آن زمان است.

 

بسیاری از چپها می گویند به اتحادیه اروپا برای ایستادن در برابر ایالات متحده و چین نیاز است

من فکر می کنم اگر هدف طراحی قدرت اروپا در سطح جهانی است، یعنی نوعی پروژه امپریالیسم چپ، آنگاه این امر به منافع سرمایه کمک می کند اما نه به کارورزان. در اصل مساله این است: همه نهادهایی که در دهه های اخیر حامی جهانی سازی بوده اند، در بحران بسر می برند مثل ناتو، بانک جهانی، صندوق جهانی پول، سازمان تجارت جهانی و نیز همین اتحادیه اروپا. 

 

در کتاب شما به نام "سرقت. جهان را چگونه از مالی سازی نجات دهیم؟" می نویسید در سال ۲۰۰۸ کل سیستم فروریخته، بدون آنکه پیش از آن نظم جدیدی به وجود آمده باشد.

بله، بحران سال ۲۰۰۸ فقط یک بحران بانکی نبود، بلکه نشانه ای از به پایان رسیدن یک الگوی توسعه بود؛ یک رژیم انباشت که من آن را "رشد مالی گرا" می نامم. اگر به تاریخ سرمایه داری در صد سال گذشته نگاهی بیاندازید، می بینید که همواره بحرانهایی وجود داشته که از درون آن مدلهای جدید توسعه با نهادهای مربوطه شکل گرفته که تضادهای آنان دیر یا زود منجر به بحرانهای جدید شده است. سرمایه داری لیبرال در اوایل قرن بیستم که در رکورد بزرگ فروپاشید، در این پروسه حرکت می کرد، درست مثل "عصر طلایی" سوسیال دموکراسی سرمایه داری که در دهه هفتاد همدست سیستم "برتون وود" (Bretton Woods) شد. از یک دهه بحران آن زمان چیزی به وجود آمد که من آن را "رشد مالی گرا" می نامم که تضاد درونی اش خود منجر به بحران سال ۲۰۰۸ شد.  

 

آیا نمی توانیم خیلی ساده به دوران طلایی سرمایه داری برگردیم؟

این نوع نوستالژی کینزی علامت مشخصه چپ بود، تا آنگاه که جرمی کوربین و برنی سندرز به صحنه آمدند. اما من فکر نمی کنم این ممکن باشد. من اطمینان دارم بر چالشهایی که در برابر خود داریم مانند بحران اقلیمی، نابرابری، فقر، بدهی و غیره، فقط با اجتماعی کردن منابع تولید به گونه ای که همه و هرکس در منابع اقتصادی سهم داشته و دارای حق تاثیر گذاری باشد، می توان غلبه کرد.

 

بوی سوسیالیسم می دهد

دقیقا 

 

نحوه رسیدن به آنجا را چگونه تصور می کنید؟

من در کتاب خود کوشیده ام تضادهای مرحله رشد کنونی را شرح دهم و واکاوی کنم چپ چگونه می تواند از آنها بهره برداری کند. یک دولت سوسیالیستی باید به بانکها حمله ور شود، همانطور که "مارگرت تاچر" (Margaret Thatcher) به اتحادیه ها حمله ور شد. بدیهی است که سوسیالیسم نمی تواند به طور دستوری پیاده شود، اما کسی که دولت را در دست دارد، می تواند فاکتور کار را تا نقطه ای که سوسیالیسم در آنجا تصور پذیر یا اجتناب ناپذیر شود، تقویت کند.

 

و بعد؟

اولین گام، ملی شدن بخش مالی خواهد بود. ما در یکی سیستم اقتصادی هدایت شده توسط بخش مالی زندگی کنیم، بنابراین مناسب ترین راه، اجتماعی کردن مالکیت خصوصی و به دست گرفتن کنترل سیستم مالی از طریق قاعده مند سازی قویتر بخش مالی خصوصی، ایجاد یک بخش مالی عمومی با بانکهای دولتی سرمایه گذاری و ایجاد یک گرداننده دارایی اجتماعی که داراییهای جمعی را مدیریت می کند، است. در اصل مساله به تضعیف سرمایه مالی از یک طرف و تقویت فاکتور کار از طرف دیگر برمی گردد، تا نقطه ای که اشتراکی سازی بخش بزرگی از ابزارهای تولید ممکن شود.

 

شما این نقل قول را توییت کرده اید: "محیط زیست بدون سیاست طبقاتی فقط باغبانی است."

بله، این نقل قولی از دوست من "جیمز مدوی" (James Medway) است. جنبش محیط زیست در گذشته به طور عمده متشکل از طبقه متوسط سفیدپوست بود که در جهت بازیافت بیشتر تلاش می کردند. امروز چپی وجود دارد که فعالیت زیست محیطی را با تحلیل طبقاتی مرتبط ساخته. ما می دانیم که بحران زیست محیطی بیش از همه از سوی ثروتمندان ایجاد شده، زیرا آنها بیشترین دی اکسید کربن را به اتمسفر می فرستند. کنسرنهایی با سوخت فسیلی میلیاردها درآمد کسب کردند با وجود آنکه از سال ۱۹۶۰ می دانستند چه پیامدهایی دارد و فقیرترین بخشهای جهان با بیشترین عواقب بحران زیست محیطی روبرو خواهند شد. اما تمامی فعالیتهای زیست محیطی یک پدیده اخلاقی حاشیه ای خواهد بود اگر بر مبتنی بر ائتلاف طبقاتی نباشد، بر یک جنبش اجتماعی که از باور مردم به ضرورت تغییر و همچنین آگاهی به پتانسیل تاثیرات مثبت آن به وجود آمده. 

 

یک قرارداد نوین سبز؟

- بله، قرارداد نوین سبز راهی است که انتقال به یک جامعه بدون انتشار گازهای سمی را با ایجاد محل اشتغال، سرمایه گذاری عمومی، اجتماعی سازی، سرمایه گذاری در خدمات عمومی و غیره پیوند می دهد. هزینه قرارداد نوین سبز را ثروتمندان با مالیات بیشتر پرداخت خواهند کرد، در همان حال که همه کسانی که نه از محل دارایی خود بلکه از نیروی کارشان زندگی می کنند، از آن سود می برند.   

 

پانویس

(۱) گریس بلیک لی، ۲۶ ساله، قبل از آنکه در اتاق فکر IPPR، یک موسسه نزدیک به حزب کارگر شروع به کار کند و عضو کارگاه ایده پردازی فوروم سیاسی حزب کارگر شود، در آکسفورد فلسفه، سیاست، اقتصاد و نیز مطالعات آفریقا تحصیل کرده است. در حال حاضر برای حزب کارگر فعالیت انتخاباتی می کند و غیر از آن مفسر اقتصادی هفته نامه New Statema است. کتاب جدید او به نام "سرقت. جهان را چگونه از مالی سازی نجات دهیم؟" در ماه سپتامبر در بریتانیا منتشر شد.

(۲) تونی بن: ۱9۲۴- ۲۰۱۴، یک از رهبران مشهور جناح چپ حزب کارگر

 

منبع نبردخلق شماره ۴۱۸، آدینه اول آذر ۱۳۹۸ ـ  ۲۲ نوامبر ۲۰۱۹

 بازگشت به نبردخلق

بازگشت به صفحه اول