یادداشت سیاسی نبرد خلق شماره ۴۱۹ اول دی ۱۳۹۸

خروش خلق، تلاطم در هِرَم قدرت

مهدی سامع

 

قیام هفته آخر ماه آبان را اگر ترکیبی از زلزله، سیل و توفان تعریف کنیم، زیاده روی نکرده و کَم گفته ایم. طول، عرض و عمق این قیام در طی چند صد سال گذشته ایران نه کَم نظیر که به طور قطع و یقین بی نظیر است. مردم و در مرکز ثقل آن فرودستان چنان ضربهِ غیر قابل جبران بر بنیاد حکومت وارد کردند که خامنه ای خود وارد صحنه شد، افسار مزدورانش را رها کرد تا به جان مردم بیفتند و بی محابا کشتار کنند. همچنین مرجع خودخوانده شیعیان جهان مجبور شد تا در تعریف حکومتی از مستضعفان که مرده ریگ خمینی است تجدید نظر کند تا مبادا به ذهن عمله و اَکره آقا این همانی «اغتشاشگر» و «مستضعف» خطور کند. ولی فقیه نظام خطاب به بسیجیان گفت: «مستضعفین را بد معنی می‌کنند، این چند سال اخیر باب شده آن را فرودست و اقشار آسیب‌ پذیر معنا می ‌کنند؛ نه! قرآن مستضعف را این نمی ‌داند...قرآن می‌گوید: مستضعفین یعنی ائمه و پیشوایان بالقوه‌ عالم بشریت.».

البته برای فرودستان که با گوشت و پوست و استخوان خود چپاولگری خامنه ای و دیگر باندهای شریک در قدرت را حس کرده اند، پُر روشن است که ارتباط «بنیاد مستصعفان» با آنان فقط در کم و کیف چپاولی است که از جامعه و تهیدستان به سود «ائمه و پیشوایان بالقوه‌» یعنی خامنه ای و باندهای شریک در قدرت صورت می گیرد.

راست این است که آقا یک شبه خواب نما نشده و یا از عالم غیب به او الهام نشده که دست به چنین تجدید نظری بزند. بلاتردید او بیش از هرکس از آن چه در کف خیابانهای سراسر کشور اتفاق افتاد و از میزان خشم و نفرت فرودستان از ولایت اش مطلع است. او سالهاست می داند؛ هرآن کس که از حکومت دفاع می کند یا منافع در بقای حکومت دارد و یا از آن می ترسد. خامنه ای گروه اول را هر روز فربه تر می کند و سهم گروه دوم را، که اکثریت قریب به اتفاق جامعه را تشکیل می دهند، گلوله، زندان، شکنجه و اعدام تعیین کرده است؛ النَصر بالروب! اما قیام آبان «پیروزی در مبارزه» را نشان داد و از بد حادثه برای مقام معظم اکثریت بازیگران این نمایش پُر شکوه و قدرتمند تهیدستان و فرودستان بودند که در ادامه خیزشهای ده روزه دی ماه ۱۳۹۶ و جنبشهای تابستان ۱۳۹۷، این بار پرتوان تر به میدان آمدند و خامنه ای را مجبور کردند که خود زیرآب ادعای «مستضعف پناهی» و دفاع از «کوخ نشینان» را بزند. به گمانم این هم یک پیروزی برای جنبش رهایی بخش مردم ایران است.

 

ادامه بحران و شرایط انقلابی

خیزش آبان جلوه دیگری از بحران و شرایط انقلابی در ایران است. آن دسته از نظریه پردازان به اصطلاح چپ که از سرنادانی و یا لجاجتِ بلاهتبار منکر این واقعیت هستند، سالهاست که شامل این گفته حافظ می شوند که: «عِرض خود می بری و زحمت ما می داری».

امیر محبیان، یکی از تئوریسینهای باند خامنه ای و جریان اصولگرا در سمیناری که گزارش آن را خبرگزاری ایرنا در روز پنجشنبه ۲۸ آذر امسال پوشش داد به انباشت خشم و نفرت مردم اعتراف می کند و می گوید: «جامعه ما هم ‌اکنون روی "بمب اجتماعی" قرار داشته که هر لحظه احتمال انفجار آن وجود دارد. نباید از کنترل آن پدیده با هر روشی خوشحال باشیم، بلکه باید بدانیم این موارد درحال نزدیک ‌تر شدن به یکدیگر هستند. با این رویکرد من فعل کاهنده نمی ‌بینم بلکه خشونت بیشتر و نفرت بیشتر را می‌بینم. ...

وجود شکافهای متعدد در سطح سیاست و پیکره اجتماعی ماست که میان حاکمان با یکدیگر، حاکمان و مردم، حاکمان و نخبگان و نخبگان با یکدیگر وجود دارد. این شکافها زمینه ‌ای فراهم می‌ کند که امکان کنترل واحد جریانات وجود ندارد. ...

فوران نفرت و خشم از دیگر خصوصیات این اعتراضات است. یعنی خشم کاملاً متراکمی در اینجا دیده می ‌شد که خودش را آزاد می‌ کند و از آن با عنوان ظهور طبقه خشمگین یاد می‌شود. ...

در اعتراضات سال ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ طبقات درگیر، طبقات فرودست و حاشیه ‌ها و طبقات متوسط در آستانه سقوط به طبقات فرودست هستند. ...

اگر ما جریانات اخیر را به باندهای اراذل و اوباش تقلیل دهیم، در مورد تحلیل نوعی انحراف ایجاد کرده ‌ایم [قابل توجه خامنه ای] و البته نه اینکه این گروهها در اعتراضات حضور نداشته و سواستفاده هم نکردند، بلکه نسبت دادن کل قضیه به این امر و عوامل غریبه و بیگانه نوعی تقلیل مساله است.». در سال گذشته هم او گفته بود: «اعتراض، مساله حل نشده است. باید مسائل را حل كرد تا اعتراض كاهش یابد. تعویق حل مساله، فقط به رادیكال شدن وضع می‌ انجامد.» (آرمان امروز)

حرفهای این تئوریسین باند خامنه ای به روشنی وضعیت انقلابی را نشان می دهد.

کارل مارکس در جایی گفته است: «وجود انسانهای رنجدیده ای که فکر می کنند و انسانهای متفکری که رنج می برند با این دنیای دَدمنش و بی اثری که مایه لذت برخی افراد مبتذل و محدود الفکر است به ناچار وارد مرحله ستیز می شود.».

قیام آبان اوج خصومت و ستیز اکثریت جامعه با نظام در کلیت آن است.

 

تلاطم در هِرَم قدرت

برای مردم روشن است که خامنه ای سردسته فریبکاران و دورویان است. در تایید این خصوصیتهای ولی فقیه می توان به اندرزهای او به مسئولان مراجعه کرد که می گوید: «با مردم با تقلب و خدعه و فریب و دورویی برخورد نکنید. اگر ما در مسائل گوناگون سیاسی ‌مان و... همین یک مورد را رعایت کنیم، دنیا آباد خواهد شد.» (مرصادنیوز، پنجشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۸)

خامنه ای که از مهار تضادهای درونی ولایت اش ناتوان شده، طلبکارانه به دیگران پند و اندرز می دهد تا گریبان خود را از پاسخگویی رها کند. اما درهم شکسته شدن اتوریته مقام معظم که از سال ۱۳۸۸ آغاز شده، پس از قیام آبان شدت گرفته است. بهترین دلیل در این مورد اطلاعیه میرحسین موسوی پیرامون خیزش آبان است که سرکوب مردم را با کشتار وحشیانه در ۱۷ شهریور سال ۱۳۵۷در میدان ژاله و خامنه ای را با شاه برابر دانست. جای ابهامی وجود ندارد که موسوی را باید در چارچوب نظام ارزیابی کرد. اما ابعاد قیام آبان و کشتار دَدمنشانهِ معترضان آن چنان زیاد است که بخشی از کسانی که خود را درون و یا حاشیه نظام تعریف می کنند، به ناچار در مقابل راس نظام قرار می گیرند. این خود یکی از نتایج شرایط انقلابی است. نمونه دیگر بیانیه جمعی از اصلاح طلبان حکومتی و حرفهای مطهری است.

پیش از این ایادی ولی فقیه بارها نسبت به زیر سوال بردن ولی فقیه هشدار همراه با تهدید داده بودند.

امام ‌جمعه کرج در روضه خوانی روز  جمعه ۱۴ دی سال پیش گفت: «هرکسی از هرجایی که بلند شد شروع کرد به حرف زدن.... رهبری و جایگاه ولایت خط قرمز ماست....ما در مقابل این‌ گونه حرفها کوتاه نمی ‌آییم. کسی حق ندارد وارد این حریم شود.» (آخرین خبر)

آخوند محمد تقی رهبر در نماز جمعه روز ۱۵ آذر سال پیش در اصفهان در رابطه با جنبشهای کشاورزان گفت: «بابا رهبری یك فرد است با هزاران مسئولیت، یك عده می خواهند تیر و تركشها را مغرضانه به سمتی توجه بدهند كه مثلا به مقام عالی ولایت كه اصلا استوانه نظام است.» (تلویزیون شبکه اصفهان)

به گزارش سایت حلقه وصل در روز پنجشنبه ۲۱ آذر ۱۳۹۸، محمود احمدی نژاد می گوید: «چه بلایی سر مملکت آورده اید هر که حرف می زند خفش می کنید توی دهنش می زنید سرکوب می کنید آن دستگیر می ‌کند آن توهین می‌کند چرا؟ مملکت مال همه هست مگر شما مالک مملکت هستید آقای رئیس ‌جمهور، آقای سران قوا همه مسئولین کشور مگر مالک مملکت هستید.»

روز دوشنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۸، پروانه سلحشوری طی سخنانی در مجلس ارتجاع گفت: «متاسفانه به جز اقلیتی برخوردار از تبعیض و امتیاز بقیه مردم را رها کرده ایم، به‌ گونه ‌ای که امسال گفته شد بیش از نیمی پذیرفته شدگان سهمیه پزشکی کسانی بودند که دچار سهمیه بودند. یک طبقه نو ساخته و بر ساخته و دارای امتیازات گوناگون و بقیه مردم رها شده به همین دلایل متاسفانه جمهوری نظام به سمت تمرکز گرایی پیش رفته است، استبداد سرکش تام و تمام در هر یک از بخشها، قدرت نمایی نهادهای موازی در همه احوالات اداره کشور از مجمع تشخیص مصلحت گرفته تا شورای نگهبان از شورای امنیت ملی گرفته تا شورای فضای مجازی و شورای انقلاب فرهنگی و اخیراً سه ‌گانه سران قوا، به راستی جایگاه نهاد ملت کجاست؟ و اما در ساختارهای دوگانه ارگانها و حتی چندگانه که هم حکم می رانند چند دولت چند اطلاعات چند نهاد موازی و نهایتاً حاکمیتی دوگانه که از مسئولیت پذیری فرار می ‌کند و با بازی کی بود کی بود من نبودم مملکت را اداره می کند. اکنون گسست اجتماعی بی اعتمادی اجتماعی نبود سرمایه اجتماعی شکاف طبقاتی و شکاف جنسیتی ...» (رادیو فرهنگ)

آخوند موحدی کرمانی در نماز جمعه روز ۲۲ آذر در سخنانی که به وضوح رو به روحانی داشت گفت: «خیال کردی که حالا یک مسئولیتی داری کسی هستی! وای بر آن کسی که فکر کند کسی هست... تو داخل آدم نیستی تو کسی نیستی .... تصمیم که گرفتید بنزین را که گران کنید، البته باید بگویم قیمت باید بنزین به قیمت واقعی خودش برسد، باید همه ‌اش برسد اما با حساب با برنامه روی حساب نه، آن ‌که به ‌قول آقا گفت شب خوابیدم صبح بلند شدم مطلع شدم که بنزین را گران کردند عجب! عجب! شما مطلع نبودید! شما از وضعیت کشور مطلع نبودید؟» (رادیو تهران)

روز سه شنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۸، محمود صادقی طی سخنانی در مجلس ارتجاع گفت: «شورایی که به نام هماهنگی بین سران قوا تشکیل شده به نمادی برای ناهماهنگی تبدیل شد. این چه هماهنگی است که هیچ یک از سران قوا مسئولیت تصمیمات مشترک خود را نمی پذیرند. این شیوه عمل هم کارآمدی دولت را زیر سوال برد و هم مجلس را در برابر مردم سنگ روی یخ کرد....

شمار زیادی از مادران و پدران و فرزندان رنجدیده این سرزمین را داغدار کرد چه کسی مسئولیت پیامدهای زیانبار و غیرقابل جبران این تصمیم غلط را می پذیرد. ...

آیا با این ادعا که ۸۵ درصد جانباختگان در اعتراضات حضور نداشتند یا با سلاح غیر سازمانی کشته شده اند می ‌توانیم پاسخ خونهای مظلوم به ناحق ریخته شده ‌ای را بدهیم؟

شگفتا که برخی از مسئولین این حوادث تلخ را که خسارات فراوان جانی و مالی و حیثیتی جبران ناپذیری برای نظام و کشور داشت فرصتی برای خنثی سازی توطئه های دشمنان اعلام می کنند و بر طبل پیروزی می کوبند برخی از فرومایگان [حسین شریعتمداری] نیز از آن نیز به عنوان حجامت نظام تعبیر می ‌کنند. شرم بر ما شرم بر شما  که ریخته شدن خون جوانان معترضی که در اثر سیاستهای غلط اقتصادی هیچ امیدی به آینده ندارند را حجامت نظام تلقی می کنید. ...

چرا با نگاه امنیتی بروز اعتراضها در این شهرها را به سازماندهی بیگانگان نسبت می دهیم؟» (خبرگزاری مجلس)

چند روز قبل از شروع خروش آبان، حسن روحانی در یزد گفت: «هنوز برای ما مشخص نیست آقایی که دو میلیارد و ۷۰۰میلیون را خورد چه شده است، او را دستگیر و دادگاهی کردند اما این پول کجا رفت؟ چه کسانی مسئول هستند؟ چرا برای مردم نقش آنهایی که در این پرونده حضور داشتند، توضیح داده نمی‌شود. ...

من از همه مسئولان و ارگانها می‌ خواهم ۲ میلیارد دلار پولی که به حلقوم آمریکا رفت و دولت قبل ۱۰ ماه وقت داشت این پول را از حلقوم آمریکا دربیاورد اما دست روی دست گذاشت، را رسیدگی کنند. ...

فساد دانه درشت‌ها کجاست؟ چرا به این فسادها رسیدگی نمی ‌کنند؟ این که چند نفر را به دادگاه ببرید، سر و صدا کنید و نمایش بدهید مردم راضی نمی‌ شوند مردم باید بدانند این پولها کجا رفته است؛ دادستانها و قضات شریف ما نترسند و به این جناح آن جناح توجه نکنند و با این پرونده‌ها با صراحت و روشنی برخورد کنند.» (ایلنا، یکشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۸)

در همان روز خبرگزاری تسنیم وابسته به سپاه منفور پاسداران حرفهای ۱۲ روز قبل ابراهیم رئیسی در مشهد را یادآوری کرد که گفته بود: «این گونه نیست که برخی با اتهام زنی، ملامت کردن و دوقطبی سازی بخواهند ما میدان مبارزه با فساد را خالی کنیم. این میدان مبارزه با فساد با سیاسی کاری و ملامت و اتهام زنی خالی نمی شود.»

 

خامنه ای، مسئول اول شرایط فلاکتبار

بررسی وضعیت فلاکتبار مردم نشان می دهد که رژیم حاکم در کلیت آن با همه دسته بندیها و باندهای درونی آن در مقابل جامعه قرار گرفته است. عملکرد کارگزاران نظام در چند کلمه خلاصه می شود؛ دزدی از جیب و سفره مردم، چپاول ثروت و سرمایه های جامعه، استثمار بی حد و مرز نیروهای کار، تخریب محیط زیست کشور و انباشت سرمایه و ثروت در دست دو درصد.

در این نظام خامنه ای در مسند ولی فقیه به لحاظ قانون اساسی جمهوری اسلامی و هم به خاطر اختیارات فراقانونی تحت عنوان «حکم حکومتی»، کلیدی ترین مسئولیتها را در اختیار دارد. او تیرک خیمه نظام و در راس آن قرار گرفته و بنابرین استبداد مذهبی از طریق اختیارات و قدرت حقیقی ولی فقیه می تواند به بقای خود ادامه دهد. هم از این جهت است که «احکام» او «فصل الخطاب» و در حقیقت تعیین کننده است. البته این بدین معنی نیست که بُرَندگی کارد او همیشه یکسان است، تیزی و کندی آن بستگی به موقعیت عمومی او دارد. در قیامهای سال ۱۳۸۸ اتوریته ولی فقیه به شدت ضربه خورد و این وضعیت تا کنون ادامه دارد. ولی فقیه برای ترمیم اتوریته اش به مساله عمق استراتژیک نظام به طور جدی تر ورود کرد و با موشک سازی زهر برجام را کم اثر کرد.

خامنه ای در اساس با تکیه بر سپاه سرکوبگر پاسداران توازن در درون هِرَم قدرت و در جامعه را به سود خود حفظ کرده است. علاوه بر این با ایجاد یک تشکیلات عریض و طویل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و دیپلماتیک در نهاد ولایت فقیه سررشته همه امور را در دست گرفته است. این واقعیت از سال ۱۳۸۸ برای همگان روشن است و بیهوده نیست که محوری ترین شعارها در خیزشهای مردمی در مورد خامنه ای شکل گرفته است.

خامنه ای در رفتار بیرونی اش به گونه ای برخورد می کند که گویا در همه امور دخالت ندارد. مهمترین و دمِ دست ترین مورد مربوط به برجام است. برجام بدون تایید صد در صد او عملی نمی شد و این را بارها کارگزاران دولت روحانی برملا کرده اند. اما ولی فقیه همچنان خود را منقد برجام نشان می دهد.

در جریان سه برابر شدن قیمت بنرین خامنه ای خود را فقط حامی تصمیم سران قوا معرفی کرد. او روز سوم قیام این گونه جاخالی داد تا دستور مستقیم اش برای سرکوب را هم پنهان کند. اما واقعیتها زمخت تر آز آن است که بتوان آن را لاپوشانی کرد. خامنه ای مجبور شد به غاصبان بهارستان پوزبند بزند و بالاخره حرف سال پیش خود را بار دیگر در روز پنجشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۸رسانه ای کند. در مرداد سال پیش خامنه ای گفته است: «کسانی که منتقد دولت هستند و می خواهند دولت استعفا دهند اینها نقشه دشمن را عملی می کنند.» طُرفِه این که قالیباف که هر شب خواب نشستن بر صندلی ریاست مجلس ارتجاع را می بیند، به حرف خامنه ای استناد می کند تا صدتا توسری به روحانی بزند.

اکنون که عمق استراتژیک نظام با قیامها و خیزشهای مردم عراق و لبنان ضربه جدی خورده و با توجه به شرایط انقلابی در ایران و اثرات قیام آبان ماه، می توان نتیجه گرفت که دیگر نه اتوریته ولی فقیه قابل ترمیم است و نه چالش درون حکومت قابل مهار و مهمتر آن که عمق و وسعت تضاد بین جامعه و نظام، بازهم توفان در چشم انداز است. خامنه ای به خوبی می داند که از استیضاح ترامپ آبی برای او گرم نمی شود و مردمی که او را به گوشه میدان جنگ رانده اند ساکت نخواهند شد.

 

منبع: نبرد خلق شماره ۴۱۹، یکشنبه ۱ دی ۱۳۹۸ ـ ۲۲ دسامبر ۲۰۱۹

 

 بازگشت به نبردخلق

بازگشت به صفحه اول