به مراسم یادمان رستاخیز سیاهکل خوش آمدید

 

دوستان، رفقا، همرزمان، به همایش چهل و نهمین سالگرد سیاهکل خوش آمدید!

دهه هاست که ۴۹، اسم رمز و فرمان آتش یک جنبش نوین در تاریخ سیاسی معاصر است. چه تصادفی که امروز، سال شروع حادثه، شماره عمری هم هست که از آن گذشته. در گذر این همه سال بسیار فاکتها تغییر کرده، شرایط دگرگون شده و زاده ی سیاهکل فراز و نشیبهای بسیاری را پشت سر گذاشته. او ناچار بوده با زخم سرکوب و خیانت بر تن، در چشم توفان زندگی کند.   

با این حال دو چیز تغییر نکرده و اولین آن رویایی است که علی اکبر صفایی فراهانی و پاکبازان گروه جنگل در سر داشتند و برای گشودن راه آن به زندگی، جنگیدند. در رویای سرخ و صریح آنها آزادی، ملتی اسیر را در آغوش می گرفت و عدالت، بازوانش را برای دربرگرفتن فرودستان و نفرین شدگان از هم می گشود. همه آنها که از آستان جنگل برفی سیاهکل پا به راه گذاشتند و آنها که دیروز و امروز بر سرنوشت شان شوریدند، دل در این پندار ممکن، این جانمایه زندگی انسانی داشته و دارند.

تغییر ناپذیر همچنین زندگی ابدی ۱۵ سرو ایستاده جنگل گیلان در یاد و خاطره مردم این سرزمین و تاریخ آنهاست. سینه توده ها نگاهبان بسیاری حماسه ها، روزها و دوره های غرور آمیز میهن است و کسانی که خشت وجودشان این یادمان ها را ساخته. در یادمان آنها، مردُم امید به روزهای بهتر را در دل می پرورند، روشناییهای دلگرم کننده در روزگار سیاه را پاس می دارند و از امکان ظهور تواناییهای فراتر از ناتوانی اکنون خویش، نیرو می گیرند. داستان حماسه هایی که در ذهن مردم خانه کرده، آن نیروی بیدارکننده ای است که رهجویان و عاشقان، حسرت زده ها و ستمدیده ها را فرامی خواند که می توان واقعیت موجود را پشت سر گذاشت و بر فراز آن ایستاد. هر چه شب تیره تر، شُعله این امید گرم و روشنایی بخش تر. 

آری، در آن روزهای سخت و سیاه کودتا، آنگاه که سربازان و ژنرالها با چکمه های خونین روی آرزوها و غرور مردم شکست خورده رژه می رفتند و وقتی آنها که وظیفه شان اعتراض و مقاومت بود، تسلیم شده یا به کنج آسوده ای خزیده بودند، مسعود احمد زاده و بیژن جزنی، حمید اشرف و علی اکبر صفایی صدای تندر سای عصیان شدند.

چریکهای فدایی با اراده تغییر و شهامت آغاز آن، سد بهانه های تئوریک، عافیت جویی و ترس را فرو ریختند و برای پیشروان توده در دانشگاه و کارخانه، مدرسه و مزرعه راه و نشان گذاشتند. آنها با خون خود ثبت کردند که پاسخهای تاریخی، محصول پاسخ به ضرورتهاست و نه شرایط ایده آل. چون تاریخ همیشه بهترین و مطمئن ترین شرایط را برای حرکت و دگرگون ساختن شرایط موجود در اختیار نمی گذارد، اما در انتظار چنین لحظه ای نیز نمی توان نشست و باید پذیرفت هیچ راه حل آسانی برای چالشهای بزرگ، به بزرگی آزادی و حیات یک ملت، وجود ندارد. 

حرکت توفانی چریکهای فدایی و نافرمانی آنها در آن دوران سکوت و پذیرش، آرامش کسانی که به انتظار معجزه شرایط نشسته بودند را برهم زد و چرت دسته دیگری را که زیر پرچم "برادر بزرگ"، بر تشک نرم "انقلاب سفید" لمیده بودند، گستاخانه پاره کرد. خیرگی افقی که گشوده شده بود، برای میانه بازهای سیاسی و ارتجاع مذهبی، سوزنی بود که در نگاه مات و رو به عقب شان فرو می رفت.

همان صداهایی که امروز برآشفتگان آبان و دی را به افراط گری، زیاده روی، خشونت گرایی و تحریک جلادان و قصابان متهم می کنند، همانها که به جای پرخاش به فرادستان غارتگر و خونریز، فرودستان به جان آمده را نکوهش می کنند، همین ارکستر دائمی، مبارزه انقلابی و مقاومت جانانه در برابر رژیم شاه را نیز زیر ضرب می گرفت و با جعل درس اخلاق و آیه آکادمیک به خرابکاری در جبهه خیزش و انقلاب و شکستن روحیه نیروهای آن مشغول بود.            

اما چریکهای فدایی به جلو نگریستند و اجازه ندادند باد مخالفی که به صورتشان می خورد، از پیشروی بازشان نگه دارد. آنچه که آنها برای زندگی در طراز انسان عصر خود می خواستند، نه فقط می بایست در برابر تهاجم از درون و بیرون تاب بیاورد، بلکه ارزش آن را داشت که حتی برایش جان بسپارند

این همان قلب سرکش و فدایی ای است که در سینه ۱۵۰۰ شهید امسال می تپید. آنها نیز شانه به شانه از جان خود گذشتند تا امید یک ملت به فردای بهتر، شاد و آسوده زنده بماند و روح دلاوری با تمام شکوه و غرورش بر جان هزاران و صد هزاران که از پس آنها راهی میدان هستند، بدمد. شهیدان خلق از بهمن تا دی بیهوده نمرده اند، این ملت دوباره به پا خاسته است تا جنگی که شاه و شیخ علیه اش آغاز کردند را تا به آخر پیش ببرد و تاریخ خود را کلمه به کلمه از نو بنویسد...

به پاس آنها و به یاد زندانیان سیاسی و اسیران قیامهای آبان و دی بایستیم و دقیقه ای سکوت کنیم.

 

منبع: نبرد خلق شماره ۴۲۱،  بهمن ۱۳۹۸ ـ  ژانویه ۲۰۲۰

 بازگشت به نبردخلق

بازگشت به صفحه اول