آمیزه تحریم نمایش انتخابات با مطالبات صنفی

زینت میرهاشمی

 

رویارویی مردم و حکومت در نمایش انتخابات برای تعیین مهره ریاست جمهوری رژیم، در شکلی بی سابقه به طور آشکار، شجاعانه و در کف خیابان خود را به نمایش گذاشته و در مقابل جبهه تحریم، در دایره قدرت، خودیهای ولایت فقیه برای سهیم شدن هر چه بیشتر در ثروت و قدرت در حال چانه زنی هستند.

ویژگی جنبش تحریم، مردمی بودن و از جنس نه به کل حکومت و گذاشتن نقطه پایانی بر تمامی جناحهای حکومتی است. این را در جنبش دادخواهی مادران و اعتراضهای صنفی در کف خیابان و در شعارهای شان می توان دید. مردم به این باور رسیده اند که آن چه با عنوان انتخابات در رژیم ملاها انجام می گیرد، دور باطلی از جا به جایی مهره های فاسد است که در زندگی آنها بهبودی، هرچند اندک، ایجاد نمی کند.

امسال با وجود گستردگی ویروس مرگبار کرونا و در زیر چکمه های دیکتاتوری ولایت فقیه، کارگران و مزدبگیران در روز اول ماه مه (شنبه ۱۱ اردیبهشت)، روز جهانی کارگر را در بیش از ۲۵ شهر از جمله اراک، اصفهان، اهواز، ایلام، بانه، بروجرد، بجنورد، تبریز، تهران، خرم آباد، رشت، ساری، ساوه، سرو آباد، سنندج، شاهین شهر، شوش و هفت تپه، قزوین، قم، کرج، کرمانشاه، مراغه، مریوان، مشهد، نیشابور و .... با گردهمائیها و راهپیمایی جشن گرفتند و رساتر از هر هنگام خواسته های خود را بیان کردند.

پاره ای از شعارهای تظاهر کنندگان چنین بود: از بس دروغ شنیدیم، ما دیگه رای نمی‌ دیم/ دولت غارتگران، دشمن کارگران/ حقوق نصف و نیمه، دزدی به سبک بیمه/ تامین اجتماعی، چه اسم اشتباهی/ تامین اجتماعی، فقر و فساد، تباهی/ پول های نفت کجا رفت، به جیب زالو ها رفت/ زن و مردکارگر، متحد و هم سنگر، از فقر و از کرونا، در خطر است جان ما/ فقط کف خیابون، به دست میاد حقمون/ تا حق خود نگیریم از پا نمی نشینیم.

رژیم که هر سال از طریق تشکلهای حکومتی کارگری مانند شوراهای اسلامی کار و خانه کارگر، مراسمی حکومتی برگزار می کرد و همواره با سرکوب مانع برگزاری مراسمهای مستقل کارگری می شد، امسال  با اشغال منطقه وزارت کار که محل فراخوان گردهمائیهای تشکلهای کارگری غیر دولتی در تهران بود و ردیف کردن سخنرانهای دلواپس نظام به جای دلواپسان کارگران، نمایش روز کارگر حکومتی راه انداختند و تشکلهای حکومتی در اتحاد با نیروهای سرکوبگر، در برابر کارگران و زحمتکشان صف کشیدند.

رویکرد سرکوبگرانه و ضد انسانی حکومت در سرکوب شرکت کنندگان روز جهانی کارگر و دستگیری دهها نفر از آنها، نشانه ترس حکومت از پیوستگی و همبستگی نیروهای کار است. در یورش ماموران رژیم به مراسم روز کارگر در سنندچ، چند تن از آنها دستگیر شدند.

رژیم از روزهای قبل با تهدید فعالان کارگری، آنها را از شرکت در مراسم روز جهانی کارگر منع کرده بود.

یکی از نکته های مهم، انتشار بیانیه ها و اطلاعیه های گسترده ای است که امسال از طرف گروههای مختلف کارگری به مناسبت روز کارگر منتشر شده است. در ضمن در فروردین ماه که به دلیل روزهای تعطیل سال نو، حرکتهای کارگری کمتر انجام می شد، امسال به شکل بی سابقه ای نسبت به همین ماه در سالهای قبل، حرکتهای اعتراضی افزایش داشت.

باوجود تلاشهای مذبوحانه رژیم و ژست فریبکارانه دفاع از مستضعفان و با ایجاد تشکلهای زرد، کارگران و نیروهای کار با حرکتهای اعتراضی مداوم خود و در کف خیابان خواسته های خود را مطرح کرده و قوانین ضد کارگری نظام را به چالش می گیرند. رژیم با امنیتی کردن اعتراضهای کارگری و مطالبات آنها، دقیقا نشان می دهد که نه توانایی حل بحران معیشت مردم را دارد و نه خواهان تامین سلامت و امنیت نیروهای کار است.

 

پیروزی کارگران هفت تپه در خلع ید مالکیت این کارخانه 

 سالهاست که آوازه مبارزه کارگران هفت تپه از خیابانهای شهرستان شوش و از مرز استانهای ایران گذشته و وارد خبرهای رسانه های جهانی و مورد حمایت سندیکاهای کارگری کشورهای دیگر شده است. سالهاست که رنج کودکان کارگران هفت تپه و سفره های خالی آنها فریاد شده است. این را هم باید اضافه کرد که در این چند سال، پرونده سازیها، از شکنجه و آزار و اذیت تا زندان، علیه کارگران معترض هفت تپه به گوش همه رسیده است. کسانی مانند سپیده قلیان به دلیل حمایت از حقوق کارگران هفت تپه در زندان به سر می برد. علیه فرزانه ژیلایی وکیل کارگران هفت تپه  پرونده سازی شده است.

در تمامی این مدت همه مهره های حکومتی، به شمول رئیسی جلاد، رئیس قوه قضائیه رژیم شاهد مشکلات کارگران هفت تپه بودند و در سرکوب آنها نقش فعالی داشته اند. یکی از خواسته های کارگران هفت تپه خلع ید از اسد بیگی فاسد مدیر و کارفرمای این مجموعه بود. به همین دلیل خلع ید از او و بازگشت آن به قبل یعنی در اختیار دولت قرارگرفتن یک پیروزی بود. البته این جا به جایی تغییری در ماهیت استثمار نمی دهد چرا که دولت نیز یزرگ سرمایه دار است. اما نفس تحقق یک خواست کارگران، پیروزی است. خصوصی سازی که همان خصولتی سازی و سپردن مالکیت کارخانه های دولتی و أموال مردم با قیمتهای بسیار پایین به خودیها و نورچشمیهای شان است، در این رویداد بیش از همیشه خودش را نشان داد.

احمد  نادری مجلس نشین و حامی رئیسی جلاد در رابطه با هفت تپه گفت: «هفت تپه ۲۴۰۰ میلیاردی را ۶ میلیارد فروختند.» طنز تلخ رقابتهای باندی در قبیله ولایت فقیه اینست که از کارگران هفت تپه خواستند بهره ببرند آنهم از طرف جلادی پرآوازه در سرکوب و پرونده سازی کارگران. بهره ای که با دست رد فعالان کارگری هفت تپه روبرو شد. به گفته کارگران، رئیسی از یک سو پیام برای کارگران داد و از طرف دیگر، وکیل مدافع آنها را محروم از وکالت در آینده کرد. معنای محروم کردن وکیل کارگران از کار و پرونده سازی امنیتی علیه او، ادامه فشارها بر فعالان این کارخانه است.

 

فساد گسترده، اقتصاد بحران زده، فلاکت عمومی

در خبرهای اردیبهشت ماه آمده بود که؛ سه میلیون فولاد گم شده است. این که این حجم از فولاد چگونه دور از چشم حکومت و به خصوص سپاه پاسداران ناپدید می شود، موضوع قابل قبولی نیست. بنابرین باید پذیرفت که سپاه پاسداران با امکاناتی که در اختیار دارد و به دستور خامنه ای این میزان کلان از فولاد را برای فروش و دور زدن تحریمها و البته چپاول اموال عمومی در اختیار گرفته است. مقایسه این حجم از فولاد غیب شده با دکل ناپدیده شده، مقایسه شتر دزد با تخم مرغ دزد است. ابعاد فساد پایوران حکومت آن چنان زیاد است که هر چند وقت گوشه ای از آن برملا می شود.

پاسدار سعید محمد، سرکرده سابق قرارگاه چپاولگر خاتم ‌الانبیاء، که خود را برای نمایش انتخابات کاندیدا کرده در نامه‌ ای که خبرگزاری حکومتی ایسنا در روز چهارشنبه ۱۵ اردیبهشت منتشر کرده نوشته است که «مردم از وضع کنونی، از سفره خالی و عقب ‌ماندگی، از فساد و ناکارآمدی حاکمان جمهوری اسلامی خسته و عصبانی‌ اند و تحولی عظیم را در عرصه و شیوه حکمرانی می‌خواهند. .... مردم از باندبازی، از ریاکاریها، تبعیضها و بی‌عدالتیها، از اشرافیت سیاسی و اقتصادی، از قول‌ دادنها و عمل نکردنها و شنیدن اخبار روزانه فساد خسته شده ‌اند.».

اما مهمتر از فساد، ناکارآمدی و چپاول وضعیت اقتصادی است. روزنامهٔ ابتکار در شماره همان روز می ‌نویسد: «رشد اقتصادی ایران در ۱۰سال گذشته به‌ طور متوسط صفر درصد است! این گزاره در هر جای جهان مطرح شود موجبات نگرانی بسیاری را ایجاد می‌کند و پایه تغییرات اساسی در رویکرد سیاست‌گذاران اقتصادی می‌شود، اما در ایران امروز بسیاری از در ندیدن آن می ‌آیند. عدم رشد اقتصادی در بازده ۱۰ساله زنگ خطر نیست بلکه خود خطر است. ... و ... تشکیل سرمایه ثابت و منحنی استهلاک در سال ۱۳۹۹ یکدیگر را قطع کردند. این به ‌معنای آن است که نه تنها سرمایه‌ گذاری در کشور صورت نمی ‌گیرد که با خروج سرمایه شدید نیز مواجه هستیم و به بیان ساده ‌تر آینده کشور را نمی ‌سازیم».

روزنامه ابرار اقتصادی در شماره روز دوشنبه  ۲۷ اردیبهشت خود از حرکت طبقه متوسط به

سمت فقر و این که ۶۰ میلیون نفر زیر خط فقر هستند گزارش داد.

در چنین شرایط بحرانی بخشهایی از سرمایه داران برای نجات سرمای شان راه مهاجرت را بر می گزینند. یونس ژائله، رئیس اتاق بازرگانی تبریز می گوید: «بر اساس‌ آخرین گزارش بانک جهانی رتبه ایران در کسب و کار ۱۷۸ یعنی بدترین وضعیت ممکن‌ است‌. وخامت فضای کسب و کار کشور به جایی رسیده که اجازه نمی ‌دهند حساب بانکی شهروندان ایرانی باز باشد و ۱۱ هزار و ۹۰۰ سرمایه ‌گذار ایرانی به ترکیه سرازیر شده ‌اند.» (فارس، وابسته به سپاه پاسداران، سه شنبه ۲۸ اردیبهشت)

این را هم نباید فراموش کرد که هرچه پایوران حکومت در مورد فساد و بحران اقتصادی مطرح می کنند، بخش کوچکی از کوه یخ است که قسمت اصلی آن در آب و از دیده ها پنهان است. این را مردم می دانند و برای همین شعار می دهند «پولهای نفت کجا رفت، به جیب زالو ها رفت/ از بس دروغ شنیدیم، ما دیگه رای نمی‌ دیم».

 

منبع: نبرد خلق شماره ۴۳۸، شنبه اول خرداد ۱۴۰۰ – ۲۲ مه ۲۰۲۱

http://www.iran-nabard.com/

https://t.me/nabard_khalgh

بازگشت به صفحه اول