یادداشت سیاسی نبرد خلق شماره ۴۴۰ اول مرداد ۱۴۰۰

مسیر انقلاب؛ از خیزش فرودستان تا قیام تشنگان!

مهدی سامع

 

جامعه ایران در چهار سال گذشته در تب و تاب تغییر و تحول در جوشش و غلیان است. اَخگَرهایی که زیر خاکستر کشتارهای سبعانه دهه ۶۰ و کشتار قیامهای سال ۱۳۸۸ پنهان شده بود، به شعله تبدیل شده و هر روز و شب در جایی به جامعه گَرمی می بخشد. با تاکید باید گفت که مردم ایران در این مدت با هزاران حرکت، اراده خود برای تغییر و برای «کار، نان، آزادی» را نشان داده اند.

قیام تهیدستان در دی ماه سال ۱۳۹۶ از مشهد آغاز و به سراسر کشور گسترش یافت. سال ۱۳۹۷ را با حرکتهای وسیع نیروهای کار  و چندین خیزش در کوشه و کنار کشور باید تعریف کرد و خروش هفته آخر آبان ۱۳۹۸ دیگر جای تردیدی باقی نگذاشت که شور و شوق رهایی در درون وسیع ترین بخشهای جامعه رخنه کرده است. پس از قیام آبان است که صدای هشدارها از درون هِرَم قدرت بلندتر شد و می گفتند که؛ بترسید از «شورش و آشوب» کسانی که چیزی برای از دست دادن ندارند.

حکومت توپ و تانک و زندان و شکنجه را به رُخ جامعه می کشید و پس از هر سرکوب با وقاحت و بی شرمی بر قلبهای زخمی شده نمک می پاشید، مستانه شیپور پیروز می نواخت و همزمان ته مانده جیب مردم را غارت می کرد. نظام از هر فرصتی برای خفه کردن صدای حق طلبی استفاده می کرد و می کند و کرونا را به یاری طلبید تا از مردم بی پناه و رها شده در گَرد و غُبار این ویروس کشنده، فرصت «آشوب» پیدا نکنند. اما شرایط مادی جامعه و تضادهای بیشمار انباشه شده این رویکرد ضد انسانی را نقش بر آب کرد؛ این بار با قیام تشنگان!

بیش از دو دهه است که بسیاری از کارشناسان، نسبت به رویکرد نظام پیرامون مساله آب هشدار می دهند و مردمی که سهم آب آنها غارت می شود اعتراض می کنند. معلوم شده که اگر تالابها خشک می شوند نه به علت قهر طبیعت و خشکسالی که ناشی از یک سیاست مشخص برای منافع مشخص نظام است و نه منافع مردم. گزارشها و خبرها پیرامون خشک شده تالاب هورالعظیم این ادعا را تایید می کند. چندی پیش هم معاون امور تالابها در دفتر زیستگاههای سازمان حفاظت محیط زیست از خشک شدن ۶۰ تالابهای کشور خبر داد. (ایلنا، جمعه ۱۱ خرداد ۱۳۹۷)

نقل هر آن چه فقط در ۴ ماه گدشته در مورد فاجعه آب در رسانه های حکومتی منتشر شده در ظرفیت این نوشته کوتاه نیست و فقط جملاتی کوتاه از چند رسانه در دو ماه گذشته را یادآوری می کنم.

- آفتاب اقتصادی در شماره روز چهارشنبه ۵ خرداد نوشت: «از قطعی برق تا جیره بندی آب، کفگیر به ته دیگ خورده است».

- خبر جنوب در شماره روز پنجشنبه ۶ خرداد نوشت: «تابستان تاول زده، قطعی آب؛ قطعی شد».

- آرمان ملی در شماره روز ۲۱ تیر نوشت: «آب از زمین ایران قهر کرده است». همین روزنامه در شماره روز شنبه ۲۶ تیر نوشت: «بحران خشکسالی این ‌بار فقط جان گاومیشهای بی‌ گناه که در فاضلاب هورالعظیم دست و پا می ‌زنند را تهدید نمی ‌کند و این‌ بار خوزستان در آستانه انفجار خشکسالی در روزهایی قرار دارد که گرمای ۵۰ درجه هوا زندگی را برای مردم این استان پهناور سخت و طاقت ‌فرسا کرده و اولین نیاز انسانــی را از آنها گرفته است.»

می توان صدها جمله از رسانه های حکومتی طی همین مدت ذکر کرد که خالی از فایده نیست، اما در همین چند قطره، دریا دیده می شود.

یک روز پس از برآمد توده ای در استان خوزستان، در فیس بوک نوشتم: «قیام تشنگان در شهرهای استان خوزستان در پنجشنبه شب ۲۴ تیر، جلوه دیگری از بحران و شرایط انقلابی است. شرایط انفجاری جامعه این بار در شهرهای اهواز، آبادان، خرمشهر، کوت عبدالله، سوسنگرد، امیدیه، بستان، حمیدیه، شادگان، ملاثانی، دشت آزادگان، قلعه کنعان، ماهشهر، منطقه پل زنجیر در جاده ماهشهر – سربندر و .... خود را نشان داد.

در رویدادی دیگر در روز پنجشنبه ۲۴ تیر، کارگران پیمانی شرکت جهان پارس شهرستان مهران به اعتصاب سراسری کارگران صنعت نفت پیوستن و جاده شرکت نفت را مسدود کردند.

این خیزش گسترده همرمان با اعتصاب کارگران پیمانی و قراردادی صنعت نفت ایران که وارد چهارمین هفته شده است، نشان می دهد که مردم فرودست دیگر نمی خواهند به شکل گذشته زندگی کنند و حاکمان هم نمی تواند به شکل گذشته به سلطه خود ادامه دهند. این مهمترین و محوری ترین مساله در سپهر سیاسی ایران در شرایط کنونی است و انکار و یا نادیده گرفتن آن یا ناشی از بلاهت سیاسی است و یا از منافع مشترک با حکومت.

رژیم برای مهار قیامها، شورشها و جنبشهای مردم مثل همیشه به سرکوب متوسل می شود و برای مردم کم هزینه ترین راه انقلاب و سرنگونی رژیم است.» (جمعه ۲۵ تیر ۱۴۰۰)

خیزش پرتوان مردم تا پایان تیر ماه همچنان ادامه و اخبار آن پوشش گسترده ای داشت. از این قیام مردمی حمایت گسترده ای صورت گرفت. مراسم خاکسپاری زنده یاد هادی بهمنی، جوان ۱۷ ساله و کارگر گچکار از روستای سوسن، که در خیزش شهر ایذه به دست مزدوران رژیم به شهادت رسید، در روز سه شنبه ۲۹ تیر جلوه با شکوهی از همبستگی را رونمایی کرد.

روز پنج‌ شنبه ۳۱ تیر، جمعی از زنان در اهواز با تجمع مقابل استانداری خوزستان شعار ‌دادند: «می‌خواستند ما را به ذِلت بکشانند، ولی ما ذلیل نشدیم».

روز چهارشنبه ۳۰ تیر، شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران، جمعی از فعالان صنفی معلمان و فعالان مدنی، سازمان معلمان ایران، سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه و گروه اتحاد بازنشستگان در بیانیه‌ های جداگانه‌ از خیزش مردم بپاخواسته و «جان ‌به ‌لب ‌رسیده» حمایت کردند.

همچنین در بیانیه کوتاه ۳۳۰ هنرمند آمده است: «ما با هم ‌میهنان خوزستانی، به جان آمده از ظلم و خشونت و تبعیض، همبسته‌ ایم». شماری از هنرمندان سینما و تلویزیون هم مقابل ساختمان خانه هنرمندان در تهران تجمع کردند. کانون نویسندگان ایران هم در محکومیت سرکوب اعتصابها کارگران و قیام خوزستان بیانیه ای منتشر کرد. همچنین بیش از ۹۰ کارتونیست طی بیانیه ای تحت عنوان «پویش هنر برای خوزستان» از اعتراضات مردم خوزستان حمایت کردند.

از این نمونه ها به فراوانی وجود دارد و مهمتر از همه اعتراضهای توده ای در شهرهای استانهای دیگر است. برای نمونه در شاهین شهر اصفهان، مردم در تجمع پُر شمار شعار می ‌دادند: «خوزستان حمایتت می‌ کنیم/ می‌ کُشم می ‌کُشم آنکه برادرم کشت».

حکومت در برابر این حرکت قدرتمند همچون گذشته به سرکوب و محدود کردن دسترسی به اینترنت متوسل شد. اما با قطعیت باید تاکید کرد که آتش خشم و نفرت مردم فرودست با وجود هزینه های زیاد خاموش نخواهد شد. کمتر از دوسال پیش سازمان چریکهای فدایی خلق ایران، رویداد تاریخی آبان ۱۳۹۸ را این گونه جمعبندی کرد:

«۱- بحران و شرایط انقلابی وارد مرحله جدیدی شده و رژیم حاکم بر ایران با همه دسته بندیها و باندهای درونی آن در مرکز مُشکلات و دُشواریهای مردُم ایران قرار دارد و منبع تضاد مُنحطی است که کرامت، ارزشها و غُرور آنها را لگدمال می کند. جامعه یک بار دیگر و این بار با توان بیشتر برای تغییر بُنیادی این شرایط به پا خواسته است.

۲- قیامهای چند روز گذشته و صدها حرکت اعتراضی طی یک سال گذشته نشان داد که بر خلاف دیدگاه برخی از گروهها و شخصیتهای سیاسی، تحریم و فشار خارجی نه مردم را گوشه نشین و منفعل می کند و نه آنان را در کنار استبداد مذهبی حاکم قرار می دهد.

۳- قیام با وجود سرکوب بیرحمانه و ارتکاب جنایت جنگی علیه شهروندان غیرمسلح، با قدرت به پیش می رود. رژیم به تله افتاده است، گریبان او را نباید رها کرد و باید درهم کوبیدش. در میدان این مبارزه، نفس هر کس که بلندتر است، پیروزی از آن اوست و ایستادگی جانانه مردم دلیر ایران در برابر ماشین سرکوب، در حال از نفس انداختن رژیم فرتوت ولایت فقیه است ... پس به پیش، به پیش!» (بیانیه پیرامون قیام پرتوان مردم ایران علیه تبهکاران حاکم) 

این جمعبندی همچنان واقعیت میدان نبرد در لحظه کنونی را مشخص می کند.

 

           

 منبع: نبرد خلق شماره ۴۴۰، آدینه ۱ مرداد ۱۴۰۰- ۲۳ ژوئیه ۲۰۲۱

 

http://www.iran-nabard.com/

https://t.me/nabard_khalgh

بازگشت به صفحه اول