یادداشت سیاسی نبرد خلق شماره ۴۴۱  اول شهریور ۱۴۰۰   

چرا سونامی کرونا در ایران؟

مهدی سامع

 

شرایط غم انگیز و تاسف آوری که مردم ایران بدون دفاع موثر در طوفان موجهای پیاپی کرونا رها شده اند، موجب اعتراف برخی از کارگزاران و رسانه های حکومتی به برخی از حقایق شده است. مهمترین سوال در این رابطه این است؛ چرا در شرایطی که در اکثر کشورهای جهان مسیر کاهش و کنترل کرونا پیش می رود، در ایران با چنین وضعی روبرو هستیم؟ آمار حکومتی نشان می دهد که در ۲۴ ساعت منتهی به ظهر یکشنبه ۳۱ مرداد، ۶۸۴ تن از مردم ایران به علت آلوده شدن به ویروس کرونا جانباخته اند. آمار واقعی بسی بیش از این است و در این مورد گزارشهای گوناگونی منتشر شده است.

قبل از این که به پاسخ سوال پرداخته شود، لازم است گزارش یک رسانه حکومتی را مرور کنیم.

روز یکشنبه ۳۱ مرداد، روزنامه حکومتی شرق گزارشی پیرامون وضعیت فاجعه بار کرونا در مشهد منتشر کرد. در ابتدای این گزارش می خوانیم: « اینجا از در و دیوار مرگ می ‌بارد؛ مثل آتش‌ فشانی که فوران کرده و هر گدازه ‌اش نصیب کسی می‌ شود. حوالی صبح که خورشید هنوز درست‌ و‌ حسابی نمی ‌تابد، جنازه ‌ها پشت سر هم قطار شده ‌اند. چادرهای سیاه و چشمهای خون ‌آلود همه، عزیزان شان را بدرقه می ‌کنند. هرکدام گوشه ‌ای نشسته‌ اند و به مرگ می‌ نگرند. نگريستن به مرگ شاید قبلا واهمه داشت، اما حالا همه شهر عزادارند. صدای زنی که ضَجِه می ‌زند آن ‌طرف ‌تر پیداست، خاک بر سر و صورتش می ‌ریزد و قصه سوزناک رفتن یارش را روایت می ‌کند. مرگ دیگر برای پیرمردها نیست، جوانان ناکام انگشت ‌شمار نیستند. اشکها هم فقط برای جوانان نیست و طاقت دنیادیده‌ ها هم از این مرگ ‌و ‌میر به سر آمده است.» در ادامه آمده است: «آمبولانسها صف بسته‌ اند و جنازه پشت جنازه را خالی می‌ کنند. آن ‌قدر حجم جنازه زیاد است که وَنهای تاکسی مشهدی هم دست به کار شده ‌اند. دیگر آمبولانسها جوابگو نیستند. دیگر تابوتی نیست که جنازه ‌ای در آن نباشد. صدای شیون از هر گوشه اینجا به گوش می‌رسد؛ گویی مرگ بیش از همه این روزها جان می‌ گیرد. همراه‌ شدن با کسانی که جنازه‌ های شان را تحویل می ‌گیرند، غم‌بار است.» و در قسمت پایانی گزارش از قول مردم آمده است: «می ‌گویند آمار کشته ‌های کرونایی مشهد روزانه بالای صد نفر است؛ این آماری است که مسئولان می‌ گویند. می‌ گویند حساب سر‌انگشتی ما حداقل دو، سه برابر است

 

به سوالی که در ابتدا مطرح شد برگردیم: چرا...؟

علت اول، راهبردی ترین سیاست نظام پیرامون همه گیری کرونا است. نظام به طور عام و مقام اول آن به طور خاص کرونا را یک فرصت تلقی کرده و سیاست «ایمنی گله ای» را برای مقابله با آن به منظور جلوگیری از برآمد توده ای گسترده، اتخاذ کرده است. این راهبرد به ولی فقیه فرصت می دهد تا با درگیر کردن مردم، مانع بروز خیزش شوند. صحبتهای خامنه ای در روز ۱۳ اسفند ۱۳۹۸، هنگامی که تلویزیون شبکه یک، نمایش درختکاری او را پخش می کرد این ادعا را ثابت می کند.

ولی فقیه نظام در مورد کرونا با طرح مساله «دعا با توسلات و با طلب شفاعت و وساطت» برای درمان کرونا، گفت: «این بلا به نظر ما بلای آنچنان بزرگی نیست، از این بلاها بزرگتر هم وجود داشته و داره، خودمان هم در کشور مواردی را مشاهده کردیم. می ‌تواند با دعا با توسلات و با طلب شفاعت و وساطت از ائمه اطهار (ع) و طلب کمک از آن بزرگواران و توسل به ائمه اطهار (ع) و نبی مکرم اسلام می توانند خیلی از مشکلات را برطرف کنند،‌ ... مساله یک مساله گذرا است، یک چیز فوق العاده نیست، از این حوادث در کشور پیش می‌ آید، البته من نمی‌ خواهم مساله را خیلی کوچک بگیرم، اما خیلی هم بزرگش نکنیم مساله را. یک قضیه یی است پیش آمده، یک مدتی که انشاالله خیلی طولانی نخواهد بود،‌ این برای کشور وجود خواهد داشت بعد همه رخت برمی ‌بندد و می ‌رود و می تواند تجریباتی که ما در این زمینه بدست می‌آوریم و فعالیتی که مردم می کنند، دستگاهها می‌کنند و در واقع یک رزمایشی، رزمایش عمومی در این زمینه انجام می گیرد این می ‌تواند یک دستاورد باشد.»

تا این نقطه، یعنی ۱۵ روز پس از آن که حکومت مجبور شد به وجود کرونا اعتراف کند، البته با تاخیر زیاد، خامنه ای کرونا را «مساله» «چندان مهمی» ارزیابی نمی کند و تازه از «دستاورد» حرف می زند. ۲۰ روز پس از آن هم ولی فقیه در روز یکشنبه ۳ فروردین ۱۳۹۹، در سخنرانی نوروزی که از تلویزیونهای حکومت پخش شد اعلام کرد که: «آمریکاییها چندبار گفته ‌اند حاضرند کمک دارویی به ایران کنند و گفته ‌اند فقط شما از ما بخواهید. این از حرفهای عجیب است. اولا خودتان دچار کمبود هستید. اگر دستتان باز است خودتان استفاده کنید.»

این سخنان همراه با پنهانکاریهای روزمره و نمایشهای منزجر کننده نشان می دهد که راهبرد حکومت و در راس آن ولی فقیه در کلی ترین و اساسی ترین خطوط آن «ایمنی گله ای» و استفاده از «فرصت» کرونا است. نمایش مسخره یک وسیله تقلبی به نام «مستعان ۱۱۰» به عنوان دستگاه تشخیص کرونا از جانب سرکرده کل سپاه پاسداران از ابتکارات مبتذل تبهکاران حاکم بر ایران بود.

خمینی نیز جنگ را «نعمت» دانست و دیدیم که چه خسرانهایی به مردم و کشور وارد کرد. او نیز جنگ را فرصت برای سرکوب نیروهای مترقی دانست و با تکیه به جنگ و ادامه آن، مخالفان جدی حکومت را سرکوب و در آخرین پرده از جنایتهایش، اقدام به قتل عام زندانیان سیاسی کرد.

 

علت دوم این فاجعه، عدم تخصیص بودجه لازم برای تجهیز کادر درمانی، خرید ابزار لازم، قرنطینه کردن قُم و .... است. به یاد داریم که اختصاص یک میلیارد دلار از صندوق ذخیره ارزی با چه رویدادهایی همراه شد و وزیر بهداشت مجبور شد اعتراف کند که تنها ۳۰۰ هزار دلار از آن به وزارت بهداشت رسیده است و بقیه آن به مافیای دارو اختصاص داده شده تا برای خرید داروهای غیر موثر هزینه کنند. 

حدود ۹ ماه پس از ورود کرونا به ایران، روز شنبه ۳ آبان ۱۳۹۹، اعضای ستاد ملی مقابله با کرونا به دیدار خامنه ای رفتند. ولی فقیه هدف از تشکیل این دیدار را «وضعیت تأسف بار بیماری کرونا در کشور و لزوم تلاش مضاعف و بکارگیری ابتکارات جدید برای مواجهه با این ویروس، بیان کرد.» در این دیدار خامنه ای در مورد کمک به مردمی که بیکار شده اند، توپ را در زمین مردم انداخت و از آنان کمک خواست. او گفت: «در این زمینه دولت باید بسته‌ های حمایتی را در نظر بگیرد، ضمن آنکه خیّرین و مردم نیز باید وارد میدان شوند و به کمک این افراد بیایند چرا که این کار جزو بهترین کارها و برترین وسایل نزدیک شدن به خدا است.» و البته مقام معظم بازهم به «اهمیت معجزه‌ وار دعا، توسل و استغفار برای دفع بلا» تاکید کرد. این در شرایطی است که کرونا در ایران کشتار می کند و از قرنطینه جدی و کمک به کسانی که مجبور به ترک کار هستند خبری نیست. صدها میلیارد دلار سرمایه تحت اختیار ولی فقیه و سپاه پاسداران دست نخورده باقی می ماند و مردم قربانی می شوند و جنایتکارانه تر این که با حرف و حدیث های پوچ، نمک بر زخمِ تن و روان مردم می ریزند.

علت سوم مساله «ممنوع» بودن ورود واکسن معتبر به ایران است. یکی از پیشرفتهای بزرگ بشریت، ساخت واکسن است و در مورد کرونا این امر با سرعت زیاد پیش رفت. این که کمپانیهای سازنده واکسن، سودهای سرشار به جیب می زنند نباید موجب انکار نقش تعیین کننده واکسن در مهار کرونا شود. استفاده از واکسنهای معتبر سبب آن شد که همه گیری ویروس کرونا در مقیاس قابل توجه مهار شود. اما مقام معظم که همیشه کارهای مسئولان را نقد می کند و گویی هیچ نقشی در اداره امور ندارد، برای پیشبرد راهبرد «ایمنی گله ای» ورود واکسن معتبر را ممنوع اعلام کرد. وی در یک سخنرانی تلویزیونی که روز جمعه ۱۹ دی ۱۳۹۹، پخش شد، گفت: «ورود واکسن آمریکایی و انگلیسی به کشور ممنوع است. این را من به مسئولین گفتم الان هم به طور عمومی می‌ گویم. اگر آمریکاییها فایزرشان می‌ تواند واکسن درست کند، خودشان مصرف کنند. انگلیس هم همینجور. ... اگر کارخانه فایزر آنان می ‌تواند واکسن درست کند، اول برای خودشان مصرف کنند. .... اینها می ‌خواهند واکسن را روی ملتهای دیگر آزمایش کنند.» ولی فقیه در همین سخنرانی از واکسن نساخته داخلی تمجید کرد و گفت: « واکسنی که برای کرونا آماده شد مایه افتخار و عزت کشور است. سعی نکنند این را انکار کنند.» رویدادهای پس از سخنرانی نشان داد که همه حرفهای او  فاقد اعتبار بوده و البته با تاکید باید گفت که این هم آگاهانه و عامدانه جزیی از راهبرد ایمنی گله ای است. به دنبال سخنان خامنه ای، رئیس صلیب سرخ جمهوری اسلامی به ایلنا گفت: «چندی پیش از سوی انجمن خیرین ایرانیان مقیم در آمریکا اعلام شده بود ۱۵۰ هزار واکسن کرونای فایزر-بیون‌ تک را در اختیار جمعیت هلال احمر قرار دهند. ما هیچ هزینه‌ ای برای ورود این واکسن پرداخت نکرده بودیم و حال هم ورود آن منتفی است.»

در حالی که حکم حکومتی خامنه ای موجب خشم و نفرت همگانی شد و حتی تعدادی از کارگزاران کنونی و سابق نظام بدان انتقاد کردند، عَمَلِه و اَکَرِه ولی فقیه موضوع تحریم دارو را به میان کشیده و دستور ولی فقیه را ناشی از «درایت آقا» اعلام کردند. بهانه تحریم با اعلام موضع دولت ترامپ که خرید واکسن را از تحریمها «معاف» کرد، برملا شد و البته پخش کننده اصلی واکسن نهاد «کواکس» که رژیم همکاری با آن را پس از دریافت مقداری واکسن فایزر برای «مقامات» معلق کرد.

 

سه موردی که در بالا ذکر شد، دلیل فاجعه ایست که پس از حکم حکومتی ولی فقیه به سونامی تبدیل شد. در حالی که روزانه دستکم ۲ هزار تن قربانی کرونا می شوند، خامنه ای در روز چهارشنبه ۲۰ مرداد، در پیامی که از تلویزیون پخش شد، حرف قبلی خود را پس گرفت و خواستار تامین گسترده واکسن به هر شکل ممکن شد. خامنه ای که پیش از این کرونا را چندان مهم ندانسته بود، این بار کرونا را «مساله اول نظام» و «مساله فوری فوتی» کشور اعلام کرد. پیش از این وزیر بهداشت رژیم روز یکشنبه ۱۰ مرداد با ارسال نامه ‌ای خطاب به خامنه ‌ای اعلام کرد که «نظام سلامت در ایران خسته و گرفتار است و احتمال فروپاشی آن بسیار جدی است.»

پس از این عقب نشینی موج افشاگری و تنفر از خامنه ای افزایش بی سابقه ای پیدا کرد.

اعترافهای تکاندهنده علیرضا زالی، سرکرده ستاد مدیریت کرونا در تهران که در همان روز چهارشنبه ۲۰ مرداد رسانه ای شد، بازتاب گسترده ای پیدا کرد. وی گفت: «هزینه داروهای کرونا چند برابر واردات واکسن شده است، اما اجازه خرید واکسن ندادند چون فکر می کردند گران است. ... کمکهای جهانی و پزشکان بدون مرز از فرودگاه برگردانده شد، در حالی که اطلاعات چندانی درباره ویروس نداشتیم و از مشاوره ‌های بین‌المللی استفاده نکردیم. .... وقتی کارشناسان سازمان جهانی بهداشت به ایران آمدند ما به جای مشورت با آنها مدام از آنها می‌خواستیم در رسانه ‌ها از نظام سلامت ایران تعریف کنند. ما آمارهای مرگ و میر را از سازمان جهانی بهداشت پنهان کردیم.» (کانال تلگرام تجارت نیوز)

شریفی مقدم دبیرکل خانه پرستار، به طور غیر مستقیم به ایمنی گله ای اشاره می کند. دیدگاه او که در روزنامه آرمان ملی، شماره روز شنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۰ پوشش داده شده چنین است: «به ‌نظر من، مسئولان به صورت آگاهانه می ‌گذارند مردم بیمار شوند و از طریق این دارو به ثروت برسند. ... منافع برخی در گرو شیوع کروناست، این موضوع به دلیل وجود مافیای دارو در ایران است که داروهای بی ‌تاثیر برای درمان کرونا با هزینه‌ های وحشتناک وارد کردند. وقتی از منافع عده ‌ای در گسترش بیماری در میان مردم سخن می‌ گوییم، به این نتیجه می‌ رسیم که سال گذشته یک میلیارد دلار از صندوق توسعه ملی برای مهار کرونا برداشت شد. واکسنهای چینی سینوفارم حدود سه تا پنج دلار است و با یک میلیارد دلار، دویست میلیون دُز واکسن می‌ توان خرید که کل جمعیت ایران (از طفلی که متولد می‌ شد تا پیرمرد ۸۰ ساله) را می‌ توان واکسیناسیون کرد و حتی ۵۰ درصد جمعیت نیز می ‌توانند دُز سوم را دریافت کنند، و اگر این اتفاق سال گذشته رخ می ‌داد، حالا کرونا در ایران تمام شده بود.»

دریغا که به جای مهار کامل کرونا در ایران، اکنون بر اساس گزارش سازمان بهداشت جهانی، «ایران در دو هفته گذشته آلوده ‌ترین نقطه دنیا به کرونا بوده است.».

بسیاری از فعالان سیاسی اجتماعی به طور آشکار مسئولیت سونامی کرونا را ولی فقیه اعلام کردند. تعدادی از وکلا به دنبال شکایت از خامنه ای بودند که روز شنبه ۲۳ مرداد سال جاری توسط مزدوران خامنه ای بازداشت شدند. به دنبال این بازداشت، دهها تن از وکلا به این بازداشت اعتراض کردند. در رویدادی دیگر جمعی از فعالان سیاسی و مدنی در ایران با انتشار بیانیه ای به جانباختن هزاران ایرانی به خاطر مدیریت نالایق مبارزه با کرونا اعتراض کرده و تاکید کردند که «رویکرد مستبدانه، منش خودکامه و روش سرکوبگرانه» موجب فاجعه کنونی شده و تصمیم شخص «راس نظام» در ممانعت از ورود واکسن سبب مرگ هزاران ایرانی شده و ایرانیان را به «سوگ ملی» نشانده است.

گرچه جامعه در ابعاد کلان به این امر آگاهی دارد اما موضع گیری علنی و نشانه گرفتن ولی فقیه، بدون لُکنَت زبان، به عنوان مسئول اول سونامی کرونا، نشان دیگری از شکست نظام برای به تسلیم کشاندن جامعه است.

    

منبع: نبرد خلق شماره ۴۴۱، دوشنبه ۱ شهریور ۱۴۰۰ - ۲۳ اوت ۲۰۲۱

 

 

http://www.iran-nabard.com/

https://t.me/nabard_khalgh

بازگشت به صفحه اول