|
رنگ سرخ زعفران و گوجه فرنگی با خون کودکان کار بلوچ زینت میرهاشمی
بامداد روز دوشنبه ۲۱ مهر، خوروی حامل ۱۴ سرنشین از کارگران بلوچ و کودکان کار در مسیر مشهد – فریمان در برخورد با ستونهای بتنی در عوارضی باغچه مشهد، ۶ نفر جان باختند و بقیه سرنشینان زخمی شدند. سرنوشت آنها در این تصادف وحشتناک روشن است؛ قطعی عضو و مشکلات سلامتی که به دلیل فقر، امکان درمان آن را نخواهند داشت. از این قبیل تصادفها در جاده های ایران، در سرویسهای نقل و انتقال کارگران، دانش آموزان و ... مرتب اتفاق می افتد، بخش دردناک این تصادف، وجود کودکان کار بلوچ، بدون شناسنامه و... است. بنا به گزارشهای محلی بیشتر آنها کودکان بین ۷ تا ۱۲ ساله بودند. شانه های کودکان کار بلوچ که اغلب همراه خانواده های خود برای برداشتهای فصلی به مزارع گوجه فرنگی، زعفران، پسته و...، می روند زیر بار هنجارهای تبعیض مضاعف، بی عدالتی و... خم شده است. وضعیت کودکان کار در استان سیستان و بلوچستان هر چندگاه در قاب تصویر یا گزارشی محدود در رسانه های حکومتی بازتاب می یابد. اما تاکنون برای پرکردن چاله های فقر از طرف غارتگران چاره اندیشی نشده بر عکس به برکت اقتصاد مقاومتی در مسیر پرکردن جیب الیگارشهای مالی زیر چتر امپراطوری ولایت خامنه ای بسیار پیشرفت کرده است. تاثیر اقتصاد مقاومتی خامنه ای، بیش از هر جای ایران، در مناطق محروم و به ویژه در استان سیستان و بلوچستان بوده است. تبعیض، فقر و بازتولید فقر ... آنچنان شکافی در جغرافیای ایران ایجاد کرده است که گویا این انسانها متعلق به ایران نیستند. کودکانی در مناطق محروم بر بستر فقر و تنگدستی چشم به جهان می گشایند، برخی از آنها اصلا شناسنامه ندارند، در تبعیض ملیتی قد می کشند، پابرهنه در کوچه ها می دوند، در مدرسه های کپری به کلاس اول می روند، در راه مدرسه جان شان را از دست می دهند، اگر زنده بمانند به صف ترک تحصیل کنندگان می پیوندند و... ایران کنوانسیون حقوق کودک را امضا کرده است. بر اساس ماده ۳۲ این کنوانسیون، دولتها موطفند که در مقابل انجام کارهای زیانبار که سلامت کودکان از نظر بهداشت، توقف در آموزش و موانع در پیشرفت اجتماعی و... از کودکان حفاظت کند. رژیم فاسد جمهوری اسلامی به هیچکدام از تعهدات کنوانسیونهای بین المللی عمل نکرده و حقوق کودکان هم یکی از آنها است.
محرومیت اجباری کودکان بلوچ روز ۱۰ مهر، مسعود پزشکیان، دعاگو و دست به سینه خامنه ای، در استان هرمزگان گفت: «اگر فکر می کنید از دولت چیزی بگیرید، بشینید تا بچه هاتون بی سواد باربیان. اصلا فرض کنید ما نیستیم؛ واسه آموزش بچه تون چی کار می کنید؟» زهی بی شرمی از این همه گزاف گویی! پاسخ پزشکیان، در حرکتهای اعتراضی و شعارهای مردم به خوبی داده می شود. ایران بدون جنایتکارانی مانند پزشکیان و امسال او، بهتر خواهد بود. رهایی از این جهنمی که رژیم برای مردم ساخته آرزوی میلیونها ایرانی است. مجلس نشین از چابهار: «از هر ۱۰۰ نفر دانش آموز در سیستان و بلوچستان، کمتر از ۴۰ نفر موفق به کسب دیپلم می شوند... بیشتر دختران هستند... ۲۳ هزار کلاس فاقد معلم، ۱۴ هزار و ۵۰۰ معلم کم داریم... به دلیل نبود سرویس مدارس با کمپرسی و تریلی رفت و آمد می کنند و همچنین حادثه چهارم آذرماه که یک مینی بوس حامل دانش آموزان بلوچ در شهرستان قصرقند واژگون و آتش گرفت و...» (تجارت نیوز، ۱۰ آذر ۱۴۰۲) محروم کردن کودکان دانش آموز در شهرهای سیستان و بلوچستان، به دلیل نداشتن شناسنامه در سال تحصیلی ۱۴۰۴، یکی از این گونه نمایشهای اقتدار رژیم بعد از جنگ تحمیلی ۱۲ روزه است. کودکان دانش آموز بدون شناسنامه از سال ۱۳۹۶ با اظهاریه خانواده می توانستند در مدارس تحصیل کنند که این امکان از آنها در سال جدید گرفته شد. رژیم تحمیل بی سوادی را به تبعیض در بی هویتی این کودکان اضافه کرد. یکی از کودکان که با دید کودکانه اش نداشتن شناسنامه را کوچک فرض می کند گفته است: «از روزی که مدرسه شروع شده ما فقط می ریم و می آییم. ۲۵۰ نفر به خاطر شناسنامه کوچیک نمی توانیم درس بخوانیم... ما نمی تونیم درس بخونیم؟ ما بلوچ هستیم و من یک دختر ۱۱ساله هستم که امسال می خواستم به کلاس چهارم بروم.» (اعتماد آنلاین ۱۲ مهر ۱۴۰۴) به گفته فعالان اجتماعی بلوچستان، اکثریت این کودکان از خانواده های یک طرف ایرانی و یا دو طرف ایرانی هستند. در مناطق محروم سیستان و بلوچستان، جایی که شلاق فقر بر گردهِ کودکان شکاف می اندازد، محرومیت از شناسنامه و جلوگیری از تحصیل، به حساب نشمردن آنها در جغرافیای ایران است. این امر، تبعیض مضاعف، عدم دستیابی به امکانهای اجتماعی و... پدیده ای غیر انسانی در حکومت فاسد ولایی است. محروم نگاه داشتن جوانان سیستان و بلوچستان و دیگر مناطق مرزی، سیاستی هدفمند برای تداوم نابرابری، کنترل امنیتی و سرکوب است. کاربرد چنین سیاستی چه در زمان حکومت پادشاهی پهلوی و چه در دوره ۴۶ ساله جمهوری اسلامی، همواره مانعی در برابر توسعه، عدالت و... در این مناطق است. البته همین هموطنان بی شناسنامه ما در پای چوبه های اعدام، در شکنجه گاهها هویت دار می شوند. زنده یاد خدانور لجه ای، بلوچ و از اهالی زاهدان، مدرک هویتی نداشت و در جریان خیزش سراسری سال ۱۴۰۱، در سرکوب خونین جمعه زاهدان، به دست ماموران جنایتکار خامنه ای زخمی و به قتل رسید. بیمارستان تامین اجتماعی زاهدان، خدانور را که کلیه اش تیر خورده بود از درمان محروم کرد. نگاهی به لیست اعدامیها کافیست که این تبعیض و شکاف طبقاتی را در مناطق محروم سیستان و بلوچستان ببینیم. در رابطه با لاکچری شدن تحصیل و پولی سازی مدارس، ساکنین شهرک پارس جم، روز یکشنبه ۱۲ مهر در اعتراض به نبود مدارس دولتی و هزینه ای بالای مدارس غیر انتفاعی دست به تظاهرات زدند و شعار دادند: «آموزش رایگان حق مسلم ماست.» وضعیت بهداشتی کودکان از وضع آموزش فاجعه بارتر است. «در حالی که حدود ۲۰ درصد جمعیت کشور را کودکان زیر ۱۸ سال تشکیل می دهند؛ تنها ۱۲ بیمارستان تخصصی کودکان در کشور فعال است.» (روزگار، چهار شنبه ۱۶ مهر ۱۴۰۴ به گزارش وبسایت حکومتی ایسنا، دکتر احمد اسماعیلزاده، مدیر دفتر بهبود تغذیه وزارت بهداشت در همایش روز جهانی غذا که روز ۲۷ مهر امسال در انستیتو تحقیقات تغذیه و صنایع غذایی کشور برگزار شد، اظهار کرد: آمار و ارقام میزان مرگ و میر کشور بیانگر این است که حدود ۴۰۰هزار تا ۴۲۰هزار نفر سالانه جان خود را از دست می دهند که ۳۵ درصد از این میزان برای مسائل تغذیهای است. بنابراین با توجه به آمار و ارقام میزان مرگ و میر کشور میتوان گفت که یک سوم مرگهای کشور یعنی حدود ۱۲۰هزار نفر به دلیل مسائل تغذیه ای است. وی درباره کاهش مصرف لبنیات، گوشت، میوه و سبزیجات هشدار داد و گفت: کاهش آمار مربوط به سوء تغذیه کشور به دلیل مسائل تغذیه ای و افزایش قیمت مواد غذایی سخت است ۱۰ هزار نفر به دلیل عدم دریافت اسیدهای چرب امگا۳ جان خود را از دست میدهند، ۱۰ هزار مرگ منتسب به دریافت ناکافی میوه و سبزی هستند ۲۵ هزار نفر به دلیل عدم مصرف غلات و نان کامل به میزان کافی، جان خود را از دست میدهند، مصرف لبنیات در کشور کمتر از نصف مقدار توصیه شده است دلیل این موضوع، قیمت بالای محصولات لبنی است. حق تحصیل و بهداشت رایگان و برابری در آموزش از جمله حقوق بشر و سلامت نسلهای آینده است. این ابتدایی ترین خواست عمومی با ساختار فاسد رژیم تضاد دارد. برای تحقق آن، سرنگونی رژیم و برپایی ایرانی دموکراتیک با جدایی دین از دولت امری ضروریست.
منبع: نبرد خلق شماره ۴۹۵، پنجشنبه یک آبان ۱۴۰۴ - ۲۳ اکتبر ۲۰۲۵
|