یادواره شهیدان فدایی

فدایی شهید رفیق پرویز نصیر مسلم

گرداوری و تنظیم: امیر ابراهیمی

رفیق پرویز نصیر مسلم در لاهیجان متولد شد و در فضایی سیاسی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را به پایان رساند و پس از آن از دانشکده کشاورزی کرج فارغ التحصیل شد. رفیق پرویز خدمت سربازی  را تربت جام انجام داد.

رفیق نصیر مسلم در مهر ماه سال پنجاه و یک خورشیدی توسط ساواک دستگیر و به دوسال حبس محکوم شد. در دوره حبس با رفقا حسن فرجودی و رضا غبرائی آشنا شد.

پس از آزادی در بخش خصوصی مشغول به کار شد و همزمان در ارتباط با سازمان قرار گرفت.

طبق گزارشهای ساواک، بعداز ظهر روز چهارم آذر سال پنجاه و پنج  دو اکیپ عملیاتی کمیته مشترک در خیابان ژاله، پشت مسجد سپهسالار، دو نفر جوان را مشکوک تشخیص داده و به طرف آنان میرود و افراد مزبور قصد فرار می کنند که یکی از آنان مورد اصابت گلوله قرار گرفت و نفر دوم (بعدا معلوم شد حسن فرجودی بوده) از منطقه می گریزد.

رفیق پرویز نصیر مسلم در این درگیری مجروح و تا سه روز تحت شکنجه بوده است. ساواک تلاش می کند شهادت وی را پنهان نگه دارد تا بتواند از آن بهره برداری اطلاعاتی نماید.

اداره سوم ساواک نامه ای به ساواک گیلان ارسال می کند و ضمن اعلام کشته شدن پرویز درخواست می کند از دادن هرگونه اطلاعی به خانواده وی خودداری کرده و به نحو غیر محسوسی این خانواده را زیر نظر داشته باشند.

سهیلا گلشاهی در مورد رفیق پرویز می نویسد: «در باره چریکی هم بگویم که کودکی و نوجوانی من و برادرم با او گذشت: پرویز نصیر مسلم! همکلاسی حسن بود و اوقاتش بیشتر در منزل ما می گذشت. همفکر و دوست صمیمی خانوادگی بودیم.

یک بار در عبور از خیابان بهار به طور ناگهانی چشمم به او افتاد. می دانستم که پس از آزادی از زندان مخفی شده و به سازمان پیوسته است. از دیدن همدیگر شگفت زده شدیم. در چشمانش هم برق شادی دیده می شد و هم تشویش موج می زد. قلبم به تپش افتاد و حسی به من دست داد که انگار منهم به او پیوسته ام! حالتی داشت خسته با عجلهبسیار! با چهره ای خندان و محتاط اول از حسن پرسید و بعد خانواده و نزدیکان و هر کسی که آشنای مشترکمان بود. متوجه شدم که نمی خواهد دیدار به درازا کشد. گفت به حسن سلام برسان و باید بروم. گرم خداحافظی کرد و رفت. با دلی گرفته رو به خانه گذاشتم.

اما یاد آن نهال ارغوانی که روزی به خانه مان آورد و سه تایی در باغچهکاشتیم همچنان با من است. چندی بعد طی درگیری کشته شد ولی آن ارغوان یادگاریقد کشید تا خاطرهاو ماندگار همیشگی باشد.»*

رفیق پرویز نصیر مسلم در آخرین نبرد خود توانست شرایط فرار رفیق فرجودی را فراهم کند و با اینکه زخمی شده بود تللاش کرد با سیانور به زندگی خود خاتمه دهد ولی با تن مجروح توسط ساواکیها به شکنجه گاه برده شد و سه روز بعد زیر شدیدترین شکنجه به شهادت رسید.

 یاد و نام رفیق پرویز همواره جاودان

 

*به پیش، شنبه 23 ژانویه 2021

منبع: نبرد خلق شماره ۴۹۶، شنبه یک آذر ۱۴۰۴ - ۲۲ نوامبر ۲۰۲۵

 

 https://t.me/nabard_khalgh

بازگشت به صفحه اول