فراسوی خبر... چهارشنبه ۱ آذر

اشتباه مُهلک رژیم مُلاها؛ شکل گیری یک جبهه جدید

منصور امان

به مُوازات آنکه رژیم جمهوری اسلامی با دستگاه نظامی خویش و مُزدوران به خدمت گرفته لُبنانی، عراقی و افغانستانی اش در حال آرایش گیری برای دوران پسا داعش در سوریه و عراق است، جبهه مُقابل آن شامل آمریکا، عربستان و اسراییل نیز به شتاب فُرم می گیرد. نشانه ها حکایت از گُذار بُحران خاورمیانه به قلمرو تازه و همزمان گُسترده تری از تنش و درگیری دارد.

رژیم مُلاها تلاش خود را بر استحکام بخشیدن و دایمی کردن مُتصرفات اش در سوریه و عراق مُتمرکز کرده است. این غنایم را حاکمان ایران بیش از همه به واسطه نقش خود به عُنوان پیاده نظام روسیه و آمریکا در دو کشور عربی و زیر آتش حمایت سلاحها و بُمب افکنهای آنها به چنگ آورده اند. اصلی ترین هدفهای آنان در این رابطه را ایجاد کُریدور تدارُکاتی از تهران تا دریای مدیترانه، استقرار پایگاه های نظامی در سوریه، تثبیت حشد الشعبی در ساختار سیاسی و نظامی عراق و سرآخر کُنترُل تام و تمام لُبنان تشکیل می دهد.

به خوبی تصور پذیر است که در سطح منطقه، این نقشه های جنون آمیز تمامی کشورهایی که به گونه ای آماج مُستقیم یا غیرمُستقیم آن قرار گرفته اند را به واکُنش و جبهه گیری وادار می سازد. به این طریق، به همان میزانی که دایره و مرزهای توسعه طلبی فرقه ای رژیم مُلاها گُسترده تر می شود، درگیریهای ناشی از آن طرفهای بیشتری را در بر گرفته و اشکال خطرناک و ویرانگرانه تری به خود می گیرد. بُحران سیاسی در لُبنان جرقه ای بود که شُروع صف آرایی در جبهه رژیم ولایت فقیه را علامت داد و از سوی دیگر، صف آرایی در جبهه مُقابل را شتاب بخشید.

نشانه های این تحرُک با انتشار بی پیشینه مُصاحبه یک روزنامه اینترنتی سعودی (ایلاف) با یک پایور اسراییلی (رییس ستاد کُل ارتش اسراییل) در هفته گُذشته پدیدار گردید. این می توانست نشانه مُطمینی از آغاز چرخش همسویی بالقوه دو کشور در برخورد با ماجراجوییهای منطقه ای مُلاها به نزدیکی عملی باشد. اندکی بعد ارزیابی مزبور با گفته های یک وزیر کابینه اسراییل، آقای یووال استاینیتز، مبنی بر رابطه کشورش با عربستان و برخی کشورهای عربی در رابطه با مساله رژیم مُلاها، تایید شد. به این ترتیب چیده شدن سوی دیگر میدانی که رژیم مُلاها و مُزدوران رنگارنگ اش گشوده اند، اعلام گردید.

همه علایم بیانگر آن است که رژیم مُلاها از کانال حزب الله لُبنان یک ماجراجویی محدود نظامی در مرزهای لُبنان و سوریه با اسراییل را تدارُک می بیند. این حرکتی با هدف کسب اعتبار برای جریان بدنام حزب الله است که ماسک عربی – ضد اسراییلی آن با شرکت فعال در کُشتار مردُم سوریه کنار زده شده است. مُحرکان درگیری مزبور اُمید دارند از این طریق حرکتی را که برای ایجاد یک مُعادله جدید در لُبنان و تامین هژمونی رژیم ولایت فقیه در این کشور آغاز کرده اند، به سرانجام برسانند.

وارد کردن اسراییل به درگیری و سوق دادن کشورهای عربی به اتحاد عملی با آن، کُشنده ترین اشتباهی است که حاکمان جمهوری اسلامی می توانستند مُرتکب بشوند. آنها در برابر خود جبهه ای را سازمان داده اند که نه فقط توان آن از گُنجایش سیاسی – نظامی رژیم شان فراتر می رود، بلکه قادر است ایالات مُتحده را نیز به مُداخله مُستقیم بکشاند.

رژیم جمهوری اسلامی افزون بر این، با سیاست جنگ طلبانه و مُداخله گرانه خویش مُوفق شده است موضوع بُحران اسراییل – فلسطین را دستکم در کوتاه مُدت از دستور کار کشورهای منطقه و جامعه بین الملل حذف کند. مُدافعان دُروغین مردُم فلسطین، کاری ترین ضربه را به آنها زده اند و زیر نقش مُخرب و دُشمنانه ای که تاکنون علیه آنها ایفا کرده اند، خط تاکید پُر رنگ تری کشیده اند.  

جاه طلبی افسار گسیخته حاکمان جمهوری اسلامی، جُز فلاکت بیشتر و تباه کردن ثروتهای طبیعی و انسانی کشور دستاوردی برای مردُم ایران ندارد. جامعه باید بر این تبهکاری آگاهانه و عامدانه در حق خویش بشورد و بر آن لگام زند؛ هر چه زودتر، زیان کمتر!

 

 

بازگشت به صفحه نخست