فراسوی خبر... یکشنبه ۳ مرداد

کُنسرتهای موسیقی؛ یک مُشاجره داغ و تاریخ مصرف دار

منصور امان

باوجود بانگ و آواز دولت و غُرش طبل و چکمه رُقبایش، چنین می نماید که جدال درگرفته پیرامون برگزاری کُنسرتهای موسیقی، تا آنجا که به حُجت الاسلام حسن روحانی برمی گردد، بیش از یک جنجال تبلیغاتی با تاریخ مصرف محدود نباشد.

همانگونه که انتظار می رفت، تصمیم دولت او برای محدود کردن اختیارات نیروی انتظامی در صُدور مُجوز یا جلوگیری از اجرای کُنسرتهای موسیقی، واکُنش منفی و تُند بخش نظامی و امنیتی باند ولی فقیه را برانگیخت. آقای روحانی هنگامی که با فشار یک تغییر آیین نامه ای و بوروکراتیک به قلمرو اختصاصی "رهبر" رخنه می کرد، بی تردید آگاه بود که این اقدام کُدام نیروها را به میدان خواهد کشاند.

از این زاویه، صف بندی پُر سروصدایی که با شرکت ستاد مُشترک نیروهای مُسلح، قرارگاه خاتم الانبیا و سرآخر نیروی انتظامی علیه تصمیم دولت شکل گرفته، صحنه را همانگونه چیده است که آقای روحانی می پنداشت. چالش نظامی و امنیتیها اینک "دولت اعتدال" را در نقشی به تماشا گذاشته که مایل است در آن دیده شود: قُطب مُخالف "تُندروها" و نقش مُثبت داستان.

باوجود پُرهیجان و سرگرم کننده بودن کشمکش در جریان، به دلایل روشن به سختی می توان تصور کرد که نتیجه آن تغییری در اصل موضوع، یعنی محدودیتها برای برگزاری اجراهای هُنری به وجود بیاورد؛ امری که گمانه تبلیغاتی و رسانه ای بودن جبهه گیری دولت را تقویت می کند.

نخُستین تردید در جدی بودن گام مزبور را این واقعیت به وجود می آورد که سُکان هدایت و امر ونهی نیروی انتظامی در اساس در اختیار آقای روحانی و دولت قرار ندارد که بتواند این یا آن بخش از تمامیت آن را اصلاح کند یا تغییر دهد. دولت و رییس آن به عُنوان زیردست در هیرارشی فرماندهی نیروهای نظامی و انتظامی حداکثر می تواند به گونه فُرمال و تشریفاتی اعمال نظر کند، بدون آنکه اقدامش این نیروها را به چیزی ملزم و مُتعهد سازد.

سپس، پیش از تغییر سیاست و در اینجا تغییر سیاست در برخورد به موسیقی و کُنسرت، سُخن از تغییر وظایف مُجریان آن فقط لفاظی و تعارُف است. نیروی انتظامی یک خودروی بدون راننده نیست که بتوان با ایجاد یک مسیر فرعی، آن را به جاده دیگری انداخت. هر تغییر واقعی یا خواست آن را می توان از تلاش برای تغییر مقصدی بازشناخت که راننده، خودرو را به سمت آن هدایت می کند. این زحمت و هزینه ای است که آنگونه که پیداست، آقای روحانی مایل نیست بر خود روا دارد.

او پیش از این نیز نشان داده که با سُخنان جنجالی و حمله های بدون دندان تلاش می کند فشار مُطالبات و توقُعات از خود را تخلیه و مُدیریت کند. آخرین بار حُجت الاسلام روحانی در جریان نمایش انتخابات دو مجلس خبرگان و شورای اسلامی به سختی به نظارت استصوابی حمله برد و مُشاجره داغ و پُرسروصدایی را دامن زد. موضع مُخالف او اما فقط پیش درآمد روی صحنه بردن خیمه شب بازی انتخابات با وجود نظارت استصوابی و استعاره "چشم و دست" بود.

تجربه مزبور و نمونه های پیش از آن دو نتیجه به دست می دهد: ابتدا آنکه عُمر و عُمق صف بندی کُنسرتی آقای روحانی طولانی نیست و تاریخ مصرف مُعینی دارد. سپس، این آخرین تریبونی نخواهد ماند که او از فرازش مُشت تکان می دهد تا سپس پایین خزیده و به دستور کار عادی اش برگردد.

بازی تکراری آقای روحانی و سوت نکره نظامی و امنیتیها برای اعلام پایان آن، این بار دستکم این سود را داشت تا حد و اندازه دولت ملوکانه را به جامعه نشان دهد و روشن سازد که برای تغییر، اهرُم را کجا باید گذاشت.

 

 

بازگشت به صفحه نخست