فراسوی خبر... یکشنبه ۴ مهر

نگاهی به درون چمدان مُسافر نیویورک

منصور امان

آمریکا از طریق مُوافقت با سر گرفتن مُعامله فروش هواپیماهای مُسافربری به جمهوری اسلامی، یک علامت روشن ارسال کرده است. با این حال چنین نمی نماید که مضمون این پیام - آنگونه که برخی تُجار سیاسی و اقتصادی در هر دو دسته فروشنده و خریدار نوید می دهند - چراغ سبز برای تاختن در شاهراه تجارت با پترو - رژیم و بازگشت مُلاها به بازار آزاد غرب باشد.

بازگشت حُجت الاسلام حسن روحانی از نیویورک با اسناد یک مُعامله کلان ده ها میلیارد دُلاری در جیب و مُهم تر از آن، کارت لغو یک مورد از تحریمهای جُداگانه واشنگتُن در آستین، بی تردید موقعیت جناح میانه حُکومت را در برابر رُقبای نیرومند خود تقویت می کند.

ایالات مُتحده و اتحادیه اُروپا به این وسیله یکبار دیگر بر تمایُل خود مبنی بر کار و مُعامله با جناح مزبور تاکید می ورزند. آنها نه تنها اصراری به پنهان کردن این سمتگیری ندارند، بلکه گام عملی خود در این راستا را به گونه نمادین و نمایان، هنگامی به زمین می گذارند که یک رهبر جناح میانه حُکومت در نیویورک به سر می برد.

بی گمان غرب نه علاقه و نه منافعی در مُنجمد شدن پروسه عقب نشینی رژیم جمهوری اسلامی دارد که نزدیک به دو سال پیش با توافُق ژنو به جریان افتاد. به بیان دقیق تر، فرونشاندن بُحران هسته ای برای غرب همچون تسمه انتقالی به شمار می آید که می تواند دینامیسم سیاسی – اقتصادی ایجاد شده از توافُق هسته ای را به چرخ دنده های دیگر، به کانونهای دیگر بُحران، مُنتقل کند.

با این حال، تردیدی نمی توان داشت که آقای روحانی ژست هواپیمایی غرب را رایگان دریافت نکرده است. چه، سیاست مهار و مُدیریت رژیم مُلاها نمی تواند بدون نگاه به ساختار قُدرت دوگانه آن رابطه خویش با این آن جناح تشکیل دهنده اش را تنظیم کند. این بدان مفهوم است که سیاست مزبور هم در مضمون و هم در اجرا ویژگی دوگانه یافته و تلاش می کند به مُوازات تقویت و فعال ساختن فاکتورهای سازنده، عوامل مُخرب را خُنثی ساخته و یا - در بهترین حالت - از بازی خارج کند.

در این رابطه، توافُق هسته ای یک اُلگوی مُشخص از سازوکار را مُعرفی کرده است که براساس آن یک مُعادله بین پیشرفت در حوزه های مورد اختلاف با کاهش فشار یا پاداش، مُناسبات غرب و جمهوری اسلامی را تنظیم می کند.

مُعامله هواپیمایی را بیرون این چارچوب نمی توان ارزیابی کرد. قانونمندی دوگانه در اینجا نیز عمل می کند: یک مُعامله مشروط برای به جلو بردن یک روند و هموار کردن مسیر تضعیف موانع آن. اگر رژیم مُلاها خواهان آن است که همه هواپیماهایی که مایل است داشته باشد را خریداری کند، یا تامین مالی مُعامله اخیر را از مسیر مُتعارف و کم هزینه بازار مالی و بانکی جهانی صورت دهد، بنابراین باید چند گام از نُقطه ای که سیاست خارجی و منطقه ای آن قرار دارد، فاصله بگیرد.

"نُقطه عطف" در دادوستد با مُلاها به علامتی بسیار سنگین تر و غول پیکر تر از بویینگ و ایرباس نیاز دارد که الزاما از پایتختهای آمریکایی و اُروپایی ارسال نمی شود.

 

 

بازگشت به صفحه نخست