فراسوی خبر... سه شنبه ۵ مرداد

درآمدهای "برجام" محرمانه است، به یک دلیل خوب!

منصور امان

گُزارش محرمانه وزارت خارجه در باره "برجام" به مجلس مُلاها، از میلیاردها دُلار درآمد "نظام" پس از توافُق هسته ای خبر می دهد. همزمان یک نماینده مجلس انتقاد کرده است که روشن نیست این مداخل در کجا و چگونه هزینه شده و می شود. شاید اگر آقای فلاحت پیشه سُخنان ماه گذشته شیخ حسن نصرالله، سرکرده بُنیادگرایان شیعه لُبنانی، را به یاد می آورد، پاسُخی برای ابهام خویش نیز می یافت.

آقای نصرالله برای رفع نگرانی حُقوق بگیران خود از تحریمهای بانکی آمریکا، به آنها اطمینان داده بود: "تحریمهای آمریکا بر ما اثری نخواهد داشت، چون حزب الله نیازهای مالی خود را نه از بانکهای لُبنانی، بلکه به طور مُستقیم از ایران دریافت می کند و تا زمانی که ایران پول داشته باشد، ما هم پول خواهیم داشت."

برخلاف شیخ نصراُلله، مردُم ایران نمی توانند از برقراری این مُعادله ساده در مُناسبات مالی خود با حُکومت سُخن بگویند، زیرا برخورداری "نظام" از پول به مفهوم سهم بُردن خود به خودی آنها از ثروت کشور و تاثیر گذاری مُستقیم آن بر شرایط زیست و کارشان نیست. این واقعیت گزنده را کارنامه حاکمان کشور پس از عقب نشینی هسته ای و برداشته شدن تحریمهای فلج کننده نفتی و بانکی، به آنها از نو یادآور شده است. 

توافُق هسته ای وین دو انتظار به حق را در خارج و داخل شکل داد. غرب انتظار داشت با کاهش تنش هسته ای، محورهای دیگر سیاست بُحران آفرین و مُخاصمت آمیز رژیم جمهوری اسلامی نیز از این تحول تاثیر بپذیرد و فراتر از آن، نیروهای "مُدره" در درون حُکومت دست بالا پیدا کنند. در داخل نیز مردُم ایران اُمیدوار بودند فشار درگیری خارجی حُکومت که هزینه آن یکسره از کیسه زندگی امروز و سرنوشت آینده آنها کسر می شد، از شانه های شان برداشته شود و تحقیر معیشتی و اجتماعی آنها پایان یابد.

چنین می نمود که پیش شرطهای چنین تحولی نیز فراهم آمده باشد. دربهای بسته تالارهای سیاسی در برلین، پاریس، رُم و واشنگتُن به روی "نظام" مطرود باز شد و همراه آن دُلارهای نفتی دوباره به خزانه حُکومت سرازیر گردید و قُفل منابع بلوکه شده یکی پس از دیگری باز شده و انبان "نظام" را انباشته تر کرد.

با این وجود، یکسال پس از عقب نشینی هسته ای و بازگشت به بازار نفت و سیاست، هیچ نشانه ای از تغییر نه در سیاست بُحران آفرینی خارجی رژیم ولایت فقیه و نه در شرایط زیست، کار و حُقوق شهروندان به چشم می خورد. در عوض، "نظام" با تمام نیرو برای جایگُزین کردن محورهای دیگر تنش خارجی به جای کارت از دست رفته هسته ای تلاش می کند و به مُوازات آن، فشار بر جامعه برای سرکوب مُطالبات آن و خفه کردن درخواست سهم آن از "گُشایش" را افزایش داده است.

تنها تغییر لمس پذیر در سیاست و رفتار حُکومت، تشدید مُداخله مُستقیم نظامی در سوریه و عراق یا جنگ نیابتی در لُبنان، غزه و یمن بوده است؛ تحولی که بیش از همه مدیون از سرگرفته شدن فروش نفت و درآمدهای حاصل از آن است. به همین گونه، تغییر مُثبت در تجارت خارجی، پروژه حفظ دیکتاتور خونریز سوریه در قُدرت و پروار کردن گانگسترهای شیعه عراقی و لُبنان را نیز رونق داده است. دُلارها بُرد موشکها و فراخی تونلها را افزایش داده و سر آخر، سکه های نقد ضرب وین، برای گلوی جامعه تیز می شود و سرکوب روزمره و در زندگی عادی شدت می یابد.

اگرچه آقای خامنه ای و کارگُزاران هسته ای، اجازه نظر انداختن جامعه به حساب و کتاب "برجام" را نمی دهند، اما بهبود نیافتن شرایط و حتی وخیم تر شدن آن، چیزی نیست که بتوان آن را محرمانه نگه داشت. این کارنامه نه فقط برای جامعه، بلکه برای طرفهای خارجی "نظام" هم دفتری گشوده است. 

 

 

 

بازگشت به صفحه نخست