فراسوی خبر... چهارشنبه ۶ دی

به آقازاده مُحسن هاشمی ایراد نمی توان گرفت

منصور امان

پس از رییس فراکسیون "اصلاح طلبان" حُکومتی در مجلس شورای اسلامی، اکنون سر لیست آنان در انتخابات شورای شهر تهران نیز به گونه آشکار به پُشتیبانی از مواضع و تبلیغات دُشمنانه و دُروغین باند حاکم و دستگاه نظامی – امنیتی آن علیه مردُم مُعترض و خیزش آنان در سال ۸۸ برخاسته است.

آقازاده مُحسن رفسنجانی که به تازگی طی یک "حماسه ماندگار" و روی تخت روان "اصلاح طلبان" به شورای شهر برده شد و با آرای آنها به ریاست آن نشانده شده، در نقش سُخنگوی آمران و عاملان سرکوبهای خونین ۸۸، با همان ادبیات و مضمون به روی جُنبش اعتراض مردُم چنگ و ناخُن کشیده است.

او اعتراضها را "فتنه" خوانده، آن را به "کشورهای خارجی" نسبت داده، مُدعی "توهین به ساحت امام حُسین در عاشورا" شده و سرآخر ابراز شادمانی کرده که "فتنه با بصیرت و راهنماییهای مقام مُعظم رهبری سرکوب شد".  

به آقای مُحسن هاشمی ایراد نمی توان گرفت که چرا خود را لجن مال کرده و بر سر بازار به باند حاکم عرضه می کند. آقازاده رفسنجانی هیچگاه در جبهه مردُم نبوده، او فقط تلاش کرده روی دوش آنها سوار شود؛ در روزهای خوب صدارت پدرش به وسیله قُدرت و نُفوذ وی و در ایام غیبت این منبع و خانه نشینی، با لابی هر کسی که حاضر باشد برایش قُلاب بگیرد.

بر این اساس تردید نباید داشت که "سر لیست اُمید" با درج نام خود در فهرست مجیزگویان باند حاکم، به منافع مُعینی چشم دوخته که از سطح ریاست شورای شهر تهران فراتر می رود و در کیسه آقای خامنه ای و دستگاه نظامی و امنیتی او ذخیره شده. دماغ آقازاده بوی کباب استشمام کرده و به خود وعده هایی داده است که برآورده شدن شان به گونه ای شوربختانه در رویای او خواهد تُرشید. 

سرمایه اندوزی چرکین آقای مُحسن رفسنجانی فقط یک رُسوایی سیاسی زودهنگام برای مُعرفی کنندگان و پُشتیبانان "اصلاح طلب" وی نیست. آنها البته قصد داشتند و دارند که از آقازاده اصل و نسب دار به عُنوان پُلی بین خود و باند حاکم و برای وصل به منبع قُدرت و ثروت استفاده کنند، اما ابتکار جدید او هزینه این کار را به طور پیش بینی نشده ای افزایش داده است.

حمله او به مردُم معترض در نامُناسب ترین شرایط مُمکن برای "اصلاح طلبان" حُکومتی صورت گرفته است. آنها از یکطرف با سیل انتقادات و اعتراضها به عملکرد و سیاستهای خود و دولت آقای روحانی روبرو هستند و از طرف دیگر، باند ولی فقیه تا چانه در مُرداب یک نزاع فضاحت بار با محصول تقلُب انتخاباتی خود در سال ۸۸، آقای محمود احمدی نژاد، فرو رفته است که در آن "مُعجزه قرن" که آقای خامنه ای و همدستانش برای نشاندن او بر منصب ریاست جمهوری خون مردُم را در خیابان جاری کردند، "روانی" و "لات" خوانده می شود و اعضای دولتش با داغ اتهام جاسوسی و دُزدی بر پیشانی، در کوچه و بازار گردانده می شوند. امروز همگان می بینند که تمام "بصیرتی" که آقازاده نثار "مقام مُعظم رهبری" کرده، تُف سربالایی است که بر ریش "مُعظم له" فرود آمده.  

آقای مُحسن هاشمی با شفاف سازی از نگاه و رویکرد خود، دستچین کنندگان "لیست اُمید" را بیش از پیش زیر فشار برده است. گردانندگان باند "اصلاح طلب" حُکومتی زیر نام "شورای عالی اصلاح طلبان"، با نظارت استصوابی و فیلتر مُنتقدان و نامزدهای نامطلوب برای باند حاکم، لیست مزبور را سیاه کرده بودند. صدای ناهنجاری که اینک سر مُنتخب آنها آوا داده، پروسه بی اعتباری جمع مزبور از یکسو و ژرفش شکاف در "اصلاح طلبان" حُکومتی را از سوی دیگر نیروی تازه ای می بخشد.

نه کُرنش چندش آور آقازاده رفسنجانی و نه گُزینش او از سوی "اصلاح طلبان" برای نامزدی شورای شهر و ریاست آن تصادُفی نیست. هر دوی آنها یک انتخاب آگاهانه سیاسی بر پایه نگاه و رویکرد مُشخصی به مردُم و به قُدرت است. آنها خیمه خود را در اُردوی قُدرت حاکم برافراشته اند و این توضیح می دهد که چرا با وجود دولت "تدبیر و اُمید"، "حصر" برچیده نمی شود، چرا "گُشایشی" در فضای امنیتی پدید نمی آید، چرا دانشگاه همچنان پادگان است، چرا زنان به استادیوم راه ندارند، چرا ... .       

 

 

بازگشت به صفحه نخست