فراسوی خبر... چهارشنبه ۶ تیر

اعتراضهای هفته جاری؛ یک افسانه و چند واقعیت

منصور امان

دریای توفانی و نا آرام جامعه ایران بار دیگر غُرش گرفته و موج خیزش توده ای نیرومند تر از پیش به ساحل امن و عافیت حُکومت هُجوم آورده است. اعتصاب و تظاهرات تهران، شیراز، کرج، شهریار، قشم، اراک، مشهد، تبریز و دیگر شهرهایی که بر "نظام" ستمکار برآشوبیدند، بر یک افسانه قلم گرفته و زیر چند واقعیت دیگر خط تاکید کشیده:

۱- تبلیغات سوریه هراسانه ای که به گونه وسیع از جانب باندهای حُکومتی ولایت، اعتدال، اصلاح طلب و یا دایه های مهربانتر از مادر برای بازداشتن مردُم از اعتراض به وضع موجود و طرح مُطالبات شان انجام می شود، بر جامعه بی تاثیر بوده است. به همینگونه، هراس افکنی با استفاده از آقای ترامپ و جنگ موهوم، جامعه مُعترض را نه پُشت سر حُکومت می برد و نه آن را به تردید می افکند.

۲- شکل گیری اعتصاب یکشنبه، گُسترش آن در روز دوشنبه و سپس سرایت شتابان اعتراضها به شهرهای دیگر، مُهر قطعی شکست حُکومت در هجوم به شبکه های اجتماعی، فیلترینگ، سانسور و پیگردهای جاسوسی را بر پیشانی آن زده است. از دی ماه تا تیر ماه، دستگاه سرکوب و سانسور با وجود صرف هزینه سرسام آور مالی و سیاسی نتوانسته حتی یک گام در برآوردن هدف خود به جلو بردارد. از سوی دیگر جامعه با مُقاومت در برابر محدودیتها و تدبیرهای سرکوبگرانه حُکومت، موقعیت خود در دسترسی به اطلاعات و ارتباطات آزاد و یافتن امکان سازماندهی را تثبیت کرده است.

۳- ترکیب طبقاتی دوگانه مُعترضان در تهران، نشان از هرچه فراگیرتر شدن جُنبش اعتراضی و در برگرفتن لایه ها و قشرهای بیشتری است؛ امری که از یکطرف از ژرفا و گُستره وخامت شرایط اقتصادی – اجتماعی حکایت می کند و از طرف دیگر، برهم خوردن توازُن قُدرت را که تا پیش از خیزشهای دی به طور یکجانبه به سود حکومت سنگینی می کرد، گواهی می دهد. این جابجایی دروازه ای برای وُرود بخشهای مُردد یا مُحافظه کار به میدان رویارویی با حُکومت است و نقش تعیین کننده ای در جذب و کشاندن آنها به صحنه فعالیت بازی می کند.

۴- شکل گیری اعتراضها در جنوب شهر تهران و مناطق کارورز و فقیر نشینی همچون جوادیه، خاک سفید و مولوی، بر یک روند اجتماعی که نخُستین بار در خیزشهای دی ماه خود را به نمایش گذاشت، قطعیت بخشید. مُزدبگیران، اقشار تُهیدست، آنهایی که به تباهی نشانده شده اند و چیزی برای از دست دادن برایشان باقی نمانده، پا به میدان گذاشته اند و ویژگی اجتماعی اعتراضها را تشکیل می دهند.

۵- گُذار بی واسطه حرکتهای توده ای از اعتراض به مُشکلات روزمره اقتصادی به برآشوبی علیه حُکومت و نمادهای سیاسی و قهری آن، بیانگر وجود آگاهی ریشه دوانده ای در جامعه نسبت به سرچشمه دُشواریهای جانفرسای خود است. بین شُعار علیه گرانی و بیکاری تا "مرگ بر خامنه ای" و "مرگ بر دیکتاتور" فاصله به اندازه پرتاب مُشت به آسمان است. در ذهن آنهایی که به خیابان هُجوم می آورند، مرزها بین خواسته های صنفی و سیاسی برچیده شده و آرزوی سرکوب شده برای رهایی از آثار سُلطه و تنظیمات رژیم ولایت فقیه، به مُحرکی نیرومند برای براندازی خود آن بدل گردیده.

۶- سمتگیری فراگیر خواسته های معیشتی به صف بندی علیه حُکومت بیان یک واقعیت دیگر نیز هست و آن ناباوری جامعه مُعترض به امکان اصلاح شرایط و بهبود وضعیت خود در چارچوب مُناسبات موجود است. مُعترضان حل مُشکل گرانی یا گُرسنگی را به محورهای سیاسی همچون فساد حُکومت و ماجراجوییهای خارجی آن پیوند می زنند، چون اُمیدی به اصلاح جُداگانه اُمور ندارند و به تجربه دریافته اند که چنین انتظاری بیهوده است. مردُمی که روز دوشنبه مجلس مُلاها را به مُحاصره خود درآوردند، خواهان تدوین قانونی برای تخفیف مُشکلات شان نبودند، آنها شُعار "مرگ بر مُفتخور گردن کُلفت" را فریاد می زدند.

خیزش مردُم ایران علیه رژیم استبدادی – مذهبی پیش می رود و با شناسه ها و ویژگیهایش خود را مُتمایز و شناسایی پذیر می کند. جامعه ی به جوشش درآمده خود بر بستر مُبارزه به تبلیغات دروغین، توهُمات ساده لوحانه و دُشمنیها پاسُخ می دهد.   

 

 

بازگشت به صفحه نخست