فراسوی خبر... چهارشنبه ۸ آبان

مُشتریان سرویس داعش در عزا

منصور امان

با کُشته شدن رهبر حُکومت اسلامی داعش، حُکومت اسلامی ایران یک مُتحد سیاسی و دوقلوی فکری خود را از دست داده است. دستگاه های سیاسی و نظامی رژیم ولایت فقیه اکنون دستور کار فوری تری از برآورد این خسارت و سنجش آینده زندگی در شکاف جنگهای فرقه ای و آغوش تنفُر مذهبی ندارند.

محور مُشترک در واکُنش رهبران و پایوران رژیم ج.ا به قتل رهبر داعش، مُنتسب کردن جریان وی به آمریکا و دسیسه واشنگتُن است؛ یک برآورد ریشخند آمیز که نگاه به ریشه های پیدایش و پروسه رُشد این گُروه بُنیادگرا، آن را فهم پذیر می کند.

فرآیند رُشد نُفود رژیم جمهوری اسلامی در عراق، همزمان تاریخ رُشد بُنیادگرایی سُنی در این کشور است. تسلُط یافتن باندهای شیعی زیر نُفود رژیم ایران بر دستگاه دولتی و کانونهای ثروت عراق به مدد اشغالگری آمریکا، زمین حاصلخیزی برای برآمدن کشمکشهای فرقه ای و صف بندیهای مذهبی فراهم کرد. به این ترتیب بُنیادگرایی سُنی که با تضعیف القاعده به حاشیه رفته بود، زیر چتر "صُدور انقلاب" مُلاها رنُسانس تازه ای را تجربه کرد و به مثابه پاسُخی به بُنیادگرایی شیعی و آلترناتیو آن پا به میان گذاشت.

رژیم اسدها کمی زودتر از مُتحدان خود در ایران فواید این "جهادیستها" را کشف کرد. تا پیش از "بهار عربی"، حاکمان سوریه با هدف تضعیف آمریکا و گشودن جای پا در عراق، به گونه فعال از جهادیستهای عراقی حمایت می کردند. سپس با شُعله ور شدن آتش جنگ داخلی، بُنیادگرایان سُنی که اکنون ساختاری بین المللی یافته بودند، به یکی از مُتحدان اصلی آن در سرکوب طیف دموکرات و سکولار اپوزیسیون بدل گردیدند. کمی بعدتر که آمریکا زیر تابلوی "جنگ علیه ترور"، سیاست رویارویی با رژیم اسدها را کنار گذاشت تا روی شبه نظامیان اسلامگرا مُتمرکز شود، سرمایه گذاری حاکمان دمشق به کُلی به بار نشست.

رژیم مُلاها با تقلید از شگرد اسدها، به یکی دیگر از سود برندگان ظُهور و فعالیت داعش تبدیل شد. گُذشته از آنکه این گروه بقای مُتحد آن بر تخت قُدرت در دمشق را تضمین می کرد، همزمان میدان فراخ تری را برای توسعه نُفوذ در سوریه و هژمونی اش در عراق فراهم می آورد. تصرُف موصل و بخشهایی از خاک عراق، نُقطه اوج همسویی حکومتهای اسلامی داعش و ایران بود. رژیم توسعه طلب و فرقه ای مُلاها با دستاویز جنگ با داعش، حُضور نظامی خود در عراق را گُسترش داد، گروه های نیابتی اش را تقویت کرد و دست به استخدام نیروهای بیشتری زد. در حاشیه امن اتحاد عمل با آمریکا در "جنگ علیه ترور" و همراهی ساده لوحانه محافل پُرنُفوذ شیعی در نجف، "حشد الشعبی" مُتولد شد و مُلاها فاکتور تازه ای به مُعادله قُدرت در عراق و سنگ دیگری به کفه خویش در ترازوی آن اضافه کردند.

مرگ رهبر داعش تغییری در رویکرد منفعت جویانه حاکمان ایران و سوریه به این طیف نمی دهد. تجربه گذشته نشان داده که حتی اگر داعش وجود نمی داشت، آنها باید آن را می آفریدند. نیاز این دو رژیم به تغذیه سیاسی و نظامی از ارتجاع و تروریسم دیرینه و پابرجاست. بُنیادگرایان سُنی برای آقایان اسد و خامنه ای همان نقشی را بازی می کنند که پناهندگان سوری برای آقای اردوغان، یعنی ابزاری برای باجگیری از غرب و قابل مُعاشرت کردن خود!

 

 

بازگشت به صفحه نخست