فراسوی خبر... دوشنبه ۱۱ تیر

پایان شرایط اضطراری آغاز شده است

منصور امان

شُعارهای تظاهُرکنندگانی که هفته گذشته در تهران و چند شهر دیگر به خیابان آمدند، از گوشت و پوست حُکومت گذشته و بر اُستخوانش نشسته است. شکوه تلخ رهبران و پایوران جمهوری اسلامی از فریاد جامعه علیه ماجراجویی بیهوده و خانمانسوز "نظام" در منطقه، فقط واکُنشی معمول به رویداد روز نیست، بلکه هراس از مرزبندی ریشه دوانده با این سیاست و شکست قطعی حُکومت در مشروعیت بخشیدن و جا انداختن آن را به زبان می آورد.

تبدیل شُعارهایی علیه لشکرکشی حُکومت در سوریه، لُبنان و غزه به خواست ثابت و بدون تغییر مُعترضان، سندی است که جامعه مُعترض در باره جُدایی بدون بازگشت خود از نقشه ها و برنامه های حاکمان مُهر و امضا کرده است. همزمان، نفی صریح و قاطع مُداخله در این کشورها و مناطق از سوی آن، نشانگر مصونیت یافتن خطرناک لایه های گُسترده ای از جامعه در برابر تبلیغات سیاسی و ایدیولوژیک حاکمیت به منظور کسب پذیرش اجتماعی برای این سیاست است.

از خیزشهای ۸۸ و ۸۹ که مرزبندی با سیاست خارجی حُکومت با شُعار "نه غزه نه لُبنان، جانم فدای ایران" راه خود را به اعتراضهای توده ای باز کرد، آگاهی جامعه به نقش جنگ و بُحران خارجی در فلاکت اقتصادی خود و پایمالی حُقوق انسانی و اجتماعی اش گام به گام عمیق تر شده و ثبات بیشتری یافته است. 

این آگاهی امروز بسا وسیع تر و با اعتماد به نفس بیشتری از سال ۸۸ در هر اعتراض صنفی یا سیاسی جاری می شود. کارگران، کشاورزان، مُعلمان، بازاریان، کامیونداران و جُز آنها به حُکومت نهیب می زنند: "سوریه را رها کُن، فکری به حال ما کن" و روشن می سازند: "دشمن ما همینجاست، دُروغ میگن آمریکاست".

صف بندی مزبور بیان تضاد منافع آشتی ناپذیری است که چونان خطی قرمز مردُم با خواسته ها، نیازها و آرزوهای شان را از حُکومت با مصالح، امنیت و نقشه هایش جُدا می کند. همچنان که رژیم ولایت فقیه به بهانه جنگ، بُحران خارجی و دُشمن تراشی، مردُم را از تصمیم گیری پیرامون سرنوشت و ضرورتهایش خلع ید کرده و در ثروت و دارایی غصب کرده از آن غلت می خورد، شرایط زندگی برای اکثریت جامعه هر روز اندکی سخت تر و تحمُل ناپذیر تر می شود.    

حاکمان جمهوری اسلامی از همان هنگام که به قُدرت رسیدند، با تحمیل شرایط اضطراری جنگ بر کشور فرمان رانده اند. زمانی با "نعمت" جنگ هشت ساله با عراق، در دوره ای با آتش افروزی در لُبنان و امروز با دامن زدن به درگیریها و جنگهای کثیف فرقه ای و تجاوزکارانه در سوریه و یمن و عراق.

در شُعارهای جامعه مُعترض، برآشوبی جامعه نسبت به شرایط ویژه و اضطراری دائمی بازتاب یافته است. مردُم به خیابان می آیند چون دیگر نه می خواهند و نه می توانند زیر این فشار یکجانبه زندگی کنند. آنها دست به فرو ریختن حیاتی ترین باروی قلعه ثروت و قُدرت حاکمان گشاده اند، آنها به حرکت در آمده اند تا چرخه انسان کُش و تخریب گر جنگ و بُحران را از حرکت بازدارند.

 

 

بازگشت به صفحه نخست