فراسوی خبر... چهارشنبه ۱۳ آذر

گذار انقلاب عراق از ایستگاه عبدالمهدی و درسهای ناصریه

منصور امان

فقط از دست دادن اُرگان رسمی دولت در عراق نیست که رژیم توسعه طلب ج.ا را سخت به گوشه بُحران می راند، فاکتور بسا سهمگین تر چگونگی رقم خوردن این شکست است. آقای عبدالمهدی را فشار خُردکننده انقلاب مردُم این کشور علیه نظم حاکم از قُدرت بیرون راند و رژیم ولایت فقیه به عُنوان پُشتیبان نظامی و سیاسی نظم یاد شده، نامزد بعدی این نیروی جدید برای رانده شدن از حیات سیاسی و اجتماعی عراق است.  

با وُجود حمله هیستریک آقای خامنه ای، گزافه گویی پاسدار سُلیمانی و بسیج تمام توان خود، انقلاب مردُم عراق یک مرحله مُهم از مُبارزه اش را پیروزمندانه پُشت سر گذاشته است و اینک با انرژی دو چندان و روحیه ای سرشار به حرکت خویش در مسیر سرنگونی سیستم فرقه ای فاسد و ناکارآمد ادامه می دهد. اگرچه نخُست وزیر واژگون شده وانمود کرد که در پی پیام آیت الله سیستانی از منصب خویش کناره می گیرد، اما بی اعتنایی او به فراخوانها و پیامهای قبلی آقای سیستانی نشان می دهد که او بیش از همه از دستورها و نقشه های حامیانش در تهران پیروی می کرد تا از نجف و یا هر جای دیگری در عراق.

آقای عبدالمهدی کنار رفته، زیرا ایستادگی مردُم عراق تلاش خونین و وحشیانه پُشتیبانان او را برای حفظ وضعیت موجود به شکست کشانده و ماشین سرکوب را با چرخهای سپاه قُدس و حشدالشعبی اش به گِل نشانده است. قیام ناصریه نُقطه بُلوع مُقاومت و تیر خلاصی بود که به شقیقه دستگاه ضد انقلاب شلیک شد. دو هزار تن در پیشاپیش مردُم ناصریه به حرکت درآمدند و ساختمان اُستانداری و ستادهای عملیاتی حشدالشعبی مُرکب از سپاه بدر و "سرایا خراسانی" (گروهانهای خُراسانی) را تصرُف کردند، دفترهای احزاب حُکومتی، منازل چندین نماینده مجلس و ویلاهای فرماندهان نظامی و امنیتی را به آتش کشیدند. نظم حاکم با ادارات، مقامها، زندانها، دستجات مُسلح و کاخهای اشرافیش در هم کوبیده شد و در میدان جنگ نابرابر  توازُن جدیدی شکل گرفت

قیام ناصریه و همراه آن رسیدن شُعله های آتش به کنسولگری ج.ا. و گور آیت الله مُحمد باقر حکیم در نجف، چشم انداز جدیدی را هم در برابر قیام کنندگان و هم برای رژیم ولایت فقیه گشود که ترجُمان آن در صحنه سیاست، کنار گذاشتن سریع و بی درنگ آقای عبدالمهدی بود. منافع حفظ او در قُدرت که تا شش هفته پیش برای نظم حاکم و پدرخوانده اش کلان می نمود، اینک حتی یک پول سیاه هم ارزش نداشت و طبقه مُمتاز عراق و حاکمان ایران باید بیم تکرار تجربه ناصریه به بغداد و جارو شدن از سطح خیابانها و منطقه سبز، دست به یک عقب نشینی ناگُوار می زدند که ارزش آن با یک شکست جبهه ای برابری می کرد.

با این همه انقلاب عراق تا پیروزی قطعی هنوز باید ایستگاه های دیگری را پُشت سر بگذارد که در راس آن غلبه بر دسیسه های طبقه حاکم خودی و اشغالگران ج.ا است. بدیهی است که هیچیک از آنها تا هنگامیکه به گونه بی بازگشت از پا در نیامده باشد، از منافع خویش چشم پوشی نخواهد کرد. در این راه آنها از تولید ناامنی و هرج و مرج تا حتی راه اندازی جنگ داخلی نیز پرهیز ندارند، همچنانکه دیده می شود با بازگشت پاسدار سلیمانی به عراق در اوایل این هفته، داعش نیز به گونه یکباره دوباره به عراق برگشته است!

 

 

بازگشت به صفحه نخست