فراسوی خبر... سه شنبه ۱۶ آذر

خروش "پایینیها" علیه "نُجومیها"

منصور امان

امواج خشم و بیزاری که افشای چپاول بی دریغ داراییهای همگانی در شهرداری تهران به جُنبش درآورده، کارگران خشمگین این مجموعه که تاوان فساد سازمان یافته حُکومتی را می پردازند را به خیابان کشانده است.

روز یکشنبه صدها تن از رانندگان و کارگران شرکت واحد در پاسُخ به فراخوان سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه به خیابان آمدند تا سهم خود از "املاکی" را طلب کنند که نظامی و امنیتیهای شهرداری تهران به گونه "نُجومی" زیر ناخُن کشیده اند.

بوروکراتهای فربه شده شهرداری بی تردید از پنجره دفترهای مُجلل خود آنها را دیده و بر خود لرزیده اند؛ کسانی که سقفی بر سر ندارند و سالهاست با وعده پرداخت وام دست به سر می شوند، آنها که پیمانکارهای مسکن خور شهرداری آخرین اندوخته شان را دستمایه بازی و مُعامله خود کرده اند، ساکنان بیغوله های "مسکن مهر" که از سوی زورگیرهای حکومتی به بهانه های گوناگون سرکیسه می شوند و سر آخر همه آنها که فشار مُزدی، ناامنی شُغلی، خُصوصی سازی و تهدید اخراج و گُرسنگی شانه شان را خم کرده است.  

حُضور اعتراضی زحمتکشان شرکت واحد در خیابان به جامعه بُهت زده نشان می دهد که این فقط املاک عُمومی، تراکُم یا فضای سبز نیست که طُعمه حرص و ولع ثروت اندوزی گُماشتگان آقای خامنه ای در شهرداری می شود، بلکه دست چرکین غارت آنها تا جیب و سُفره فقیر ترین اقشار جامعه نیز دراز است.

فساد دستگاه ها و نهادهای حُکومتی از آن رو به ویژگی افسار گُسیختگی آراسته شده زیرا پُشتیبانی نظم حاکم را نُقطه اتکا دارد و بدان سبب می تواند بدون مانع در زندگی شهروندان و کارورزان جولان دهد چون جمع دستگاه های قهری "نظام"، از قُوای مُسلح تا قُوه قضاییه، به آن سرویس می دهند. رژیم ولایت فقیه فساد را به مثابه سبک توزیع ثروت بین سطحهای تصمیم گیرنده و اداره کننده ساختار خویش، تشویق و ترویج می کند.

هر گاه این رابطه نهادی از چشم کسی پنهان مانده بود، لشکر کشی روز یکشنبه علیه کارورزان شرکت واحد آن را بی هیچ پرده پوشی آشکار ساخت. گُسیل انبوه نیروهای ضدشورش، اوباش لباس شخصی و ماموران امنیتی برای خفه کردن صدای اعتراض تُهیدستان، اعلام بی پرده حمایت "نظام" از "گردن کُلُفتهای" شهرداری و مُناسباتی است که آنان مُدیریت شهری اش را بر عُهده دارند.  

نمود سیاسی این اراده مُنحط، مخالفت سرسختانه با ایجاد تشکُلهای مُستقل کارورزان است؛ نهادهایی که به افراد پراکنده، صدای مُتحدی می بخشند که به گوش می رسد و مُطالبه های سرکوب شده و خاموش را به نیروی مُبارزه بدل می سازند.

از میان گُسلهای بُزُرگی که افشای روزافزون فساد و تباهی در باروهای "نظام" پدید می آورد، موج به جوشش آمده طُغیان به بیرون سرازیر شده است. تضاد تحمُل ناپذیر بین اُمیدها و دلشوره های "بالا" و "پایین" و تاب به سر آمده از کشیدن آن بر دوش، روزنه های رخنه به خیابان را می جوید و می یابد.    

 

 

بازگشت به صفحه نخست