فراسوی خبر... سه شنبه ۱۸ خرداد

احضار روح برای میانجیگری در چالش رابطه با آمریکا

منصور امان

نقش رهبر مُرده جمهوری اسلامی در سیاست روز و زنده "نظام" هر روز کمی بیشتر از پیش می گردد. زمان کوتاهی پس از نامزدی جنجال برانگیز نوه او برای مجلس خبرگان، آیت الله خُمینی با اسناد سیا یکبار دیگر به صحنه سیاست خارجی و کشمکشهای داخلی رژیم مُلاها بازگشته است. جهت دهی گورستان به تحولات زیر "خیمه نظام"، بهترین نشانه از وجود چشم انداز نزد خیمه نشستگان برای تعیین گامهای بعدی پس از سرکشیدن "جام زهر" نیست.

انتشار اسنادی از دلبری حُجت الاسلام وقت، روح الله خُمینی از رییس جمهور آمریکا، آقای جان اف کندی و نیز مُعامله شیرین تر "امام" بعدی با یکی از جانشینان وی، آقای جیمی کارتر در جریان قیام ضد سلطنتی ۵۷، در همان هنگامی صورت گرفته که بحث پیرامون رابطه با آمریکا و چگونگی تنظیم مُناسبات خارجی در دوران برجام، رژیم مُلاها را از راس تا بدنه درگیر خود ساخته است.

شکست خفت باری که آقای خامنه ای مایل است "نرمش قهرمانانه" خوانده شود، پُرسش مزبور را با شدتی تحمُل ناپذیر برای دستگاه سیاسی، به میدان آورده است. تلاشها برای پاسُخ به این چالش از سطح پرتاب لنگه کفش به سمت آقای روحانی از سوی باند ولی فقیه تا نشاندن مُذاکرات هسته ای به عُنوان سکوی اقدام از جانب جناح میانه حُکومت فراتر نرفته؛ پاسُخهایی که به اقناع اجباری یا داوطلبانه طرف مُقابل و برداشته شدن مساله از روی میز "نظام" فرا نروییده است.  

مفهوم عملی این توازُن منفی، ایجاد بُن بست گرد تعیین کننده ترین مساله ای است که "نظام" از هنگام اشغال سفارت آمریکا و نهادن استراتژی بقای خود بر پایه دُشمنی با ایالات مُتحده با آن روبرو شده است. تحت خلافت مورد مُناقشه آقای خامنه ای، به طور معمول با شکل گیری اختلافهای بُنیادین در مرکز تصمیم گیری، فصل نبش قبر آقای خمینی نیز آغاز می شود. مساله رابطه با آمریکا نه تنها از این قاعده مُستثنی نمی گردد، بلکه در نبود گُزینه های واقعی برای نهادن در برابر آن، توسُل به متُد مزبور را دوچندان ضروری می سازد.  

در سایه ضعف هژمونی رهبر فعلی، احضار روح رهبر قبلی برای پیشبُرد یا جا انداختن یک هدف مُشخص به یک رویه جاری نزد باندها و دسته بندیهای دستگاه قُدرت بدل گردیده است. دخالت نظامیان در سیاست، روش برخورد به مُخالفان و مُنتقدان، چگونگی مُعامله او با "جام زهر آتش بس" و پایان جنگ و جُز آن بخشی از نُقاط چالشی است که باندهای حُکومتی تلاش کرده اند از گور مُجلل آقای خُمینی به نفع خود حل و فصل کنند.  

رسانه دولتی انگلیس (بی بی سی) با طرح نوع برخوردی که آیت الله خمینی در خلوت با "شیطان بُزُرگ" داشته است، به گونه نیابتی به گشوده شدن بحث رابطه با آمریکا از این زاویه و تبدیل رفتار وی به استدلالی به سود آن، کمک شایانی رسانده است. حرکت مزبور با ارسال این پیام که آقای خُمینی نیز آش را به همان داغی که می پُخته به دهان نمی گذاشته، موضع هواداران تجدیدنظر در سیاست کنونی و عادی سازی مُناسبات با غرب زیر "خیمه نظام" را تقویت می کند.  

واکُنش تُند، بی درنگ و به ظاهر غیرعادی آقای خامنه ای و سپاه پاسداران وی به یک گُزارش رسانه ای، در حقیقت دفاع با چنگ و دندان از قلعه های قُدرت و ثروتی است که زیر پرچم دُشمنی با آمریکا فتح کرده اند. آنها به مفهوم دردسر سازی که کشیده شدن پای "امام" مُرده به میدان برای بازی آنها دارد آگاهند و به همین اندازه کُمک ایدیولوژیک لندن به رُقبای شان آنان را به هراس می افکند.

با این همه چنین نمی نماید که کلید مُردگان بتواند قُفل مُشکلات زندگان را باز کند. بدون طرح، برنامه یا ابتکار، رژیم جمهوری اسلامی به انتهای کُنش برجامی خود رسیده بی آنکه قادر به شروع دوران جدیدی با خط و مضمون "تُندروانه" یا "اعتدالی" باشد. روی دیوار این بُن بست است که اشباح و ارواح دوران گذشته می لغزند.

 

 

بازگشت به صفحه نخست