فراسوی خبر... شنبه 19 اردیبهشت

مهاباد در آتش، مردم به ستوه آمده اند

لیلا جدیدی

مردم مهاباد و کارگردانان حکومتی نسبت به مرگ فریناز، دختر جوان مهابادی، هر یک بنا به پیش زمینه های خود دو واکنش متفاوت نشان داده اند. شهروندان مهابادی که سالها تحت ستم مضاعف رژیم ولایت فقیه قرار داشته و از بی حقوقی و بی قانونی در پیگرد متجاوزان حکومتی به زنان ایرانی مطلع اند، به خشم آمده و اعتراضاتی گسترده به پا کرده اند. طرف مقابل نیز از پیش و سراسیمه با دلایل مضحک دست داشتن مزدوران خود در این جنایت را انکار می کند.

اگرچه ادعا می شود هنوز از واقعیت این حادثه دردناک پرده برداشته نشده، اما از گفته های دستپاچه مسوولان و دست اندرکاران رژیم که در هراس از اوج گیری طغیان مردم بر زبان آورده شده ، می توان به برخی از حقایق دست یافت.

علیرضا رادفر، معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی استاندار رژیم ادعا می کند متهم دستگیر شده "هیچ ارتباطی با نهادهای امنیتی" ندارد. او اما به ناچار تایید می کند که این فرد سمت مشاورت برای "ارتقای درجه هتل" را داشته. اما این آقای "مشاور" کیست؟ چه کسی جز یک عامل رژیم که در مقابل دست درازی به یک دختر جوان کارگر که نان آور خانواده بوده، می تواند در ارتقا یک هتل 4 ستاره به 5 ستاره زد و بند کند؟ ساکن اطاقی که فریناز خود را از آن به بیرون پرت کرده کسی جز همین مزدور نبوده؟

نادر مولودی، صاحب هتل، بیشرمانه انگشت اتهام را بسوی دختر جوان گرفته و می گوید او به دلیل نگرانی از دیده شدن در اتاق با یکی از مشتریان هتل، خود را از بالکن پرت کرده.

مردم مهاباد اما هشیار تر از آنند که به این یاوه ها توجه کنند. آنها بیاد دارند ریحانه جباری را که به اتهام قتل مرتضی سربندی، مامور وزارت اطلاعات که قصد تجاوز به او را داشت، اعدام شد. همانطور که الناز بابازاده را، دختر جوانی که در قیام 88 از سوی نیروهای بسیج بازداشت و مورد تجاوز و قتل قرار گرفت، همانطور که ترانه موسوی را که بازداشت شد، پس از تجاوز به قتل رسید و جسدش به آتش کشیده شد.

همچون سایر دیگر مردم ایران، مردم مهاباد نیز هنوز مشیدا حاتمی، دانشجوی ۲۴ ساله‌ که جسد به دار آویخته شده اش در خوابگاه دخترانه دانشگاه ارومیه پیدا شد، سمیه فیض ‌الله‌ پور در بوکان، سحر چوینی در دانشگاه بوعلی همدان و شیدا حاتمی در دانشگاه ارومیه و اعمال جنایت کارانه اسیدپاشی را از یاد نبرده اند.

مردم معترض مهاباد از اینکه حکومت و مزدورانش خود را مالک جان و حیثیت شهروندان می دانند و برای آن ارزشی قایل نیستند، به ستوه آمده اند. آنها خشم خود از به حساب آورده شدن به عنوان غنیمت جنگی را بیرون ریخته اند. 

مردم مهاباد با شهامت و شجاعت در برابر این بی عدالتی ایستاده اند. آنها با تجمع در برابر هتل و به آتش کشیدن آن و سازماندهی اعتراضات وسیع آتی نشان داده اند خشم و کینه ای ریشه دار در دل دارند.

حرکتهای اعتراضی مردم ایران به بی عدالتی با هر شعار و به هر دلیلی، نشان از بی اعتباری رژیم نزد آنان و بیزاری عمیق از آن دارد. از همین روست که رژیم آنها را "ضد نظام " و اعتراض شان را "سیاسی" تلقی می کند.

 

 

بازگشت به صفحه نخست