فراسوی خبر... سه شنبه 24 فروردین

نامه کروبی؛ سفت تر شدن حلقه طناب بُحران بر گردن "نظام"

منصور امان

در همان هنگام که باند مُتقلب ولی فقیه بر نمایش انتخابات "مجلس توافُقی" لمیده و نخستین نفسهای آسودگی را فرو می داد، نامه حُجت الاسلام کروبی آن را به زمین سفت واقعیت برگرداند.  

آقای کروبی در این نامه که به گونه گُسترده ای مُنتشر و پخش شده، با اشاره به کُلاهبرداری انتخاباتی آقای خامنه ای و همدستانش در سال 88 و تحمیل آن به جامعه با گلوله و قمه، آنان را بر صندلی اتهام نشانده و بدین وسیله یادآور گردیده که نه گذشت زمان و نه تن دادن به "مجلس توافُقی"، مسوولیت این تبهکاری را از دوش آنها برنمی دارد.

در سیستم حُکمرانی آقای خامنه ای و شُرکای نظامی و امنیتی اش مفهومی به نام پذیرش مسوولیت وجود ندارد؛ انکاری که با توجُه به فهرست بُلند افعال ارتکابی و سیاستهای بی خردانه کم منفعت نیست. تثبیت این رویکرد از جُمله مدیون برخورد مُماشات گرایانه رقیبان باند حاکم زیر "خیمه نظام" است. آنها برای برنیانگیختن خشم آقای خامنه ای یا جلب عنایت او، از هر گونه اشاره مُستقیم به نقش و مسوولیت باند حاکم و به طور مُشخص "رهبر" آن در بُحرانهایی که "نظام" را در آنها غوطه ور می سازند، پرهیز دارند. "خودی"ها نه فقط از آقای خامنه ای و سیاستهایش بازخواست نمی کنند، بلکه برای فرار او از حسابرسی، درب پُشتی و دریچه هم می کاوند.

آقای کروبی اما در نامه سرگُشاده اش انگُشت بر زخم نهاده است. او بدون آرایش، سیاست "ماجراجویی هسته ای" و "بُلندپروازی منطقه ای" را زیر ضرب می گیرد تا سپس آقای خامنه ای را به میانه میدان کشیده و او را به خاطر "خودمحوری، جاه طلبی و حُب ریاست و توسعه قُدرت" دور بگرداند و همزمان ادعای "نجابت و بصیرت" اش را به باد ریشخند بگیرد.

نامزد انتخابات ریاست جمهوری 88 که از پنج سال پیش تاکنون در زندان خانگی بسر می برد، خطاب به آقای روحانی تاکید کرده که از او نه انتظار رفع حصر دارد و نه این کار را در اختیار وی می داند. او در عوض از آقای روحانی خواسته است "بر اساس تکلیفی که قانون اساس و مردُم بر عُهده اش گذاشته اند" از "حاکمیت مُستبد" بخواهد تا برای وی دادگاه علنی تشکیل دهد.

هنوز روشن نیست حُجت الاسلام حسن روحانی که به وعده "رفع حصر" خویش عمل نکرده و حاضر نیست در این باره نیز توضیح دهد، چگونه با درخواست حداقلی آقای کروبی برخورد خواهد کرد. روشن اما این است که آقای خامنه ای به مُخالف خود تریبون نمی دهد و آقای روحانی هم - همانطور که نشان داده – نه تنها هزینه پیگیری چنین مُطالبه ای را به گردن نمی گیرد، بلکه در اصل منافعی نیز در برجسته شدن دوباره صف بندیهای 88 نمی بیند.

آقای کروبی فرار آیت الله خامنه ای از تبهکاری 88 را که گمان می برد با نمایش انتخاباتی اخیر به یک پیاده روی صُبحگاهی بدل گردیده، به تلاش با اعمال شاقه فرا رویانده است. حُجت الاسلام کروبی بدین وسیله همچنین به گونه ناخواسته پروژه جناح میانه حُکومت و زایده های "اصلاح طلب" آن مبنی بر بایگانی مُطالبات خیزشهای 88 و 89 و مُعامله بر سر آن را نیز با چالش روبرو ساخته و فشار بدنه اجتماعی این نیرو را بر آن افزایش داده است.    

گذشته از مُندرجات و مضمون نامه آقای کروبی، بازتاب گُسترده آن به گونه مُجرد نشان می دهد که یورش خونین و گله وار "نظام" به جامعه در سالهای 88 و 89، صف بندی اصلی و شکل گرفته در بطن آن را برهم نزده و پراکنده نساخته است. "نظام" از بُحران گذر نکرده، با حلقه طنابی بر گردن، سنگینی آن را به دُنبال می کشد. 

 

 

بازگشت به صفحه نخست