فراسوی خبر... یکشنبه ۲۸ آبان

زلزله ای که مردُم را مُتحد و حُکومت را لرزاند

منصور امان

شهرها، کوچه ها، خانه ها و مغازه ها به مراکز گردآوری کُمک تبدیل شده اند، زن و مرد، پیر و جوان با پولی در جیب یا پتویی در دست به جُنبش درآمده اند، کارگران، کارمندان، دانشجویان، کوشندگان در جُنب و جوشند، زنجیره خودروها و کامیونهای امداد زنجیره وار پیش می رود، در دو سوی جاده و خیابان، مردُم با شیرینی و پلاکارد به استقبال همبستگی می روند. آری، زلزله اجتماعی زمین را زیر پای حُکومت به لرزه درآورده است.

شکل گیری موج عظیم و خودانگیخته کُمکهایی که بخشها و گروه های گوناگون اجتماعی برای زلزله دهندگان غرب کشور سازمان دادند، یک کُنش آگاهانه در برابر فساد و بی اعتنایی حُکومت به سرنوشت شهروندان و ناکارایی آن است. این حرکت خودسامان نه فقط به آشکارترین شکل مُمکن بی اعتمادی جامعه به حُکومت را بیان می کند، بلکه نمودی از بیداری آن نسبت به وضعیت خود و حاکمیت را بازتاب می دهد که شهر به شهر، روستا به روستا و لایه به لایه در گذر است.

از این زاویه، درکی که نیروی مُحرکه همبستگی سراسری کنونی به حساب می آید، فهمی سطحی و گذرا از پدیده تصادُفی زلزله نیست، بلکه خودآگاهی عمیقی است که از دل تجربه روزمره و دیرینه جامعه سرچشمه گرفته و زیر فشار رویداد زلزله به بیرون تراویده است. این بسیج توده ای، شکلی از آگاهی به خود و مُحیط زندگی خویش است که بی درنگ و به تاکید با دستگاهی که بر مُقدرات و اُمور آن فرمان می راند، مرزبندی کرده است.

یک مُشخصه مُهم در خط تمایُزی که جبهه بندی مزبور ترسیم کرده، فاصله گیری از حُکومت به عُنوان یک تمامیت و مجموعه با جُملگی باندها، دوایر و نهادهای تشکیل دهنده اش است. جامعه، بوروکراسی فاسد و نالایق دولتی را همانگونه برای ارسال کُمکهای خود شایسته اعتماد نمی داند که غارتگران حریص پاسدار و بسیجی را!

مُقایسه فراگیری که در افکار عُمومی بین سطح بسیج و تدارُکات حُکومتی برای سوریه، عراق، غزه و لُبنان با کُمک به زلزله زدگان کرمانشاه رایج گردید، آگاهی انباشته شده جامعه را نسبت به اولویتهایی که حُکومت در دستور کار دارد و مردُم آنها را اولویتهای خود نمی دانند، به زبان آورد. اعتراض پنهان در این سنجش که مُتوجه سیاست خارجی پُرهزینه و خسارت بار "نظام است، جلوه دیگری از آگاهی مزبور است. بر این پایه است که جامعه ضرورت بدون چون چرای به میدان آمدن و گرفتن رشته امداد رسانی به دست خویش از ابتدا تا انتها را حس کرد و عملی ساخت. این یک تصمیم آگاهانه مُبتنی بر داده های عینی برای تغییر واقعیت و به رغم آن است.

رژیم با بُهت و شگفتی به سیل خروشانی خیره شده که راهش را از دستگاه رسمی جُدا کرده و در بستری که خود ایجاد کرده به گونه مُستقل پیش می رود. این انرژی سیاسی، او را نمی تواند به هراس نیاندازد و با این وجود توانایی مهارش را نیز ندارد. مُشتی تبلیغات رُسوا پیرامون راهزنی و غارت امدادگران، رهگیری در مبادی وُرودی شهرها، اعلام دروغین تامین همه نیازمندیهای زلزله زدگان و نمایش سینمایی رهبران، پایوران و مُزدوران حُکومت در حین کُمک رسانی، جُملگی تدبیرهای ناکام حاکمیت برای جلوگیری و مُنصرف کردن جامعه از حرکت را تشکیل می دهد. تردیدی نیست که یک گام جلوتر، "نظام" راهکاری که در آن مهارت بیشتری دارد، یعنی سرکوب مُستقیم را نیز به آزمایش خواهد گذاشت.

تصمیم آگاهانه بخشهای و گروه های گوناگون اجتماعی برای واکنش فعال به فاجعه زلزله، زیر یک روند آغاز شده خط تاکید کشیده است: جامعه در حال پیشروی است و رویدادهای سهمگین آن را مُتحدتر می کند.

 

 

بازگشت به صفحه نخست