فراسوی خبر... سه شنبه ۳۰ شهریور

از خامنه ای به نیویورک با تهدید

منصور امان

در آستانه سفر حُجت الاسلام روحانی به نیویورک، لحن رهبر و سرکردگان باند ولی فقیه علیه "مذاکره با آمریکا" تهدید آمیز تر شده است. آیت الله خامنه ای در دیدار سرکردگان سپاه پاسداران، کسانی را که "راه را برای مُذاکره با آمریکا باز می کنند"، "زمینه ساز نُفوذ پنهان و آشکار" مُعرفی کرد و سرکرده سپاه پاسداران همانجا این سرنخ را گرفته و خطاب به وی ادامه داد: "مُطمین باشید سرشاخه هایی که بخواهد سیاستهای آمریکا را در کشور نُفوذ دهد، قطع می شود." 

آقای خامنه ای و شُرکای نظامی و امنیتی وی به شدت نسبت به "نُفوذ" آثار "جام زهر" هسته ای بر سیاستهای ماجراجویانه منطقه ای خود نگران هستند. در این رابطه ترم "مُذاکره با آمریکا"، کُدی است که در پس آن مجموعه استراتژی زیر ضرب "نظام" در خاورمیانه پنهان گردیده و مُخالفت با یکی به معنای دفاع از دیگری و بالعکس شمُرده می شود.   

آنها در حالی که تجربه ابتکار تلفُنی آقای روحانی در سفر دوسال پیش وی به نیویورک را از یاد نبرده اند، با پای لرزان به پیشگیری از حرکت "نابجا"یی برخاسته اند که شرایط پس از توافُق هسته ای، از طریق ژرفش شکاف در دستگاه قُدرت جمهوری اسلامی امکان تکرار آن را ساده تر کرده است.

آقای خامنه ای در سُخنان روز یکشنبه خود، برخی از محورهای اختلافات درونی "نظام" را به صحنه علنی آورد و توضیح داد که سیاستهای "پسابرجامی" باند او از جانب جناح رقیب، "غیرعقلانی" و "انزواگرایانه" ارزش گذاری می شود.

"رهبر" زهر خورده همچنین به شکست در مهار و مُدیریت رقبا اعتراف کرد و گفت: "مُتاسفانه برخیها حاضر نیستند این بی اعتمادی [به آمریکا] را قبول کنند و اگرچه به زبان می گویند آمریکا دُشمن است، اما احساس واقعی بی اعتمادی به آمریکا در آنها وجود ندارد."

بر پایه همین ضعف در کاربست سیاسی اقتدار و دیسیپلین زیر "خیمه نظام" و کاهش اتوریته است که آیت الله خامنه ای، شاه مُهره هژمونی خود، سپاه پاسداران را وارد بازی کرده و با گُشاده دستی پهنه فعالیت و مُداخله آن را از "امنیت داخل و خارج مرزها" تا "مسایل فرهنگی و هُنری، سازندگی، عُمران" و جُز آنها گُسترش می دهد.

"مقام مُعظم" آگاهانه، توده خُرده شیشه ای که نزاع داخلی برجا گذاشته را به بیرون جارو کرده است تا همزمان با آنکه از پایین فشار را بر باند رقیب افزایش می دهد، به طرفهای آمریکایی نیز نشان دهد که سررشته اُمور را همچنان در دست دارد و گذشته از آنکه کارگُزاران هسته ای اش با چه چیز مُوافق باشند یا نباشند، حرف آخر را فقط او می تواند به زبان بیاورد.    

تهاجُم نیویورکی باند حاکم با هر میزان حجم و گُستره آتش، حتی به گونه کوتاه مُدت تعیین کننده سیاستی در خط مشی "نظام" به مثابه یک کُلیت ناهمگون نیست. بسا بیشتر، روزمرگی سیاستی را به نمایش می گذارد که نفس اش به شُماره افتاده است.  

 

 

بازگشت به صفحه نخست