فراسوی خبر ... سه شنبه ۲۶ مرداد

 

«طالبان شویی» نفرت انگیز رژیم ولایت فقیه

 

زینت میرهاشمی

 

سقوط آسان دولت فاسد، پوشالی و دست ساخته آمریکا در کابل و قدرت گیری طالبان، تراژدی دردناک برای مردم افغانستان و همه نیروهای مترقی و دموکراتیک در خاورمیانه است.

ابراهیم رئیسی قاتل، خروج نیروهای نظامی آمریکا را چنین تعبیر کرد: این «باید به فرصتی برای احیای زندگی، امنیت و صلح پایدار در این کشور تبدیل شود.» البته سابقه ۴۰ و دو ساله حکومت مرتجعان و قاتلان، معنای «فرصت» طالبان را مشخص می کند. محمد جواد ظریف وزیر خارجه رژیم از «انتقال مسالمت آمیز قدرت در افغانستان» استقبال کرد و از «شورای هماهنگی برای انتقال قدرت» که طالبان آن را نادیده گرفت و تا کنون هیچ کاره است، حمایت کرد.

رژیم در ماههای گذشته برای شستشوی دستهای خونین طالبان آنچنان افراط کرد که این عمل به «طالبان شویی» معروف و مورد واکنش عده ای در درون حکومت قرار گرفت. وقتی طالبان در جنگ با حکومت وقت و ترور زنان، خبرنگاران، روزنامه نگاران، و ... بود، حکومت ایران با پذیرایی از آنها در تهران و دخالت فعال در رویدادهای افغانستان جهت خود را مشخص کرد.  طالبان شویی تا جایی پیش رفت که کارگزاران رژیم طالبان را جنبشی اصیل و فعالیتهای تروریستی طالبان علیه مردم افغانستان را فعالیتی جهادی خواندند.

قبل از پرداختن به هدف رژیم در حمایت از طالبان باید گفت طالبان چهره عریان دیکتاتوری مذهی ولایت فقیه در افغانستان، البته در شکل سُنی آن است. پیش از این هم مردم افغانستان تجربه قدرت گیری طالبان را داشتند و آنان که از ستم طالبان به ایران پناهنده شدند، تجربه دیکتاتوری مذهبی ولایت فقیه را هم کسب کردند. همه آنچه که طالبان در فَراز و فرودش بر مردم افغانستان و به خصوص در مورد زنان، رسانه ها و فعالان مدنی تحمیل کرده، رژیم ولایت فقیه بسا بیشتر بر سر مردم در ایران آورده است. این دو جریان ارتجاعی بنیادگرا فقط شکل عمامه ها و لباسشان متفاوت است.

یکی با بنیادگرایی سنی و دیگری با بنیادگرایی شیعی، هر دو شریعت و قوانین قرون وسطایی را ابزاری برای چپاول مردم در دست دارند. یکی با نام جمهوری اسلامی در قامت ولایت مطلقه فقیه و دیگری با نام «امارات اسلامی» و یا «حکومت اسلامی فراگیر» که در روز روز دوشنبه ۲۶ مرداد اعلام شد.  بر این منظر نگرانیها، ترس، درد و رنج مردم افغان برای ایرانیها آشنا است. چشم انداز آینده افغانستان هم را می توان حداقل در آستانه قدرت گیری طالبان تیره و تاریک دید.

حمایت رژیم از طالبان در حقیقت یک همسویی برای خارج کردن نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان است. همان سیاستی که رژیم در عراق دارد. البته تفاوتهای مهم در این است که آمریکا عراق را به رژیم داد تا در آن گروههای تروریستی مانند حشدالشعبی به مردم ظلم و ستم وارد کنند و در افغانستان  قدرت را به نیابت از پاکستان به طالبان داد.

رژیم بنیادگرای ولایت فقیه در رویای ایجاد امپراطوری اسلامی به رهبری خامنه ای در منطقه جولان می دهد و آن دیگر هم که وعده ایجاد «حکومت اسلامی فراگیر» را داده است مرز فراگیری اش را هنوز مشخص نکرده است.

بر این منظر اگر رژیم رویدادهای افغانستان و خروج نظامی آمریکا و سقوط دولت فاسد و پوشالی افغانستان و قدرت گیری طالبان را فرصتی برای خود در رهایی از بن بست موجود در منطقه می داند اما افق این همسویی روشن نخواهد بود و به نظر می آید تنها وحدت این دو یعنی رژیم ولایت فقیه و طالبان در سرکوب نیروهای مترقی و مخالفان باشد و همزیستی این دو نیروی بنیادگرای اسلامی کوتاه مدت باشد. پارامتر حمایت احتمالی روسیه و چین از طالبان هم موضوعی مهم در شکل گیری شرایط جدید است که باید آن را در نظر داشت.

حمایت از مردم افغانستان به ویژه زنان افغانستانی وظیفه ای انسانی و اخلاقی است و تمامی تلاشهای رژیم در «طالبان شویی» محکوم است. جامعه جهانی نیز باید از امکانات خود در جهت دفاع از حقوق بشر برای مردم رنجدیده افغانستان فوراً اقدام کند.

http://www.iran-nabard.com/

https://t.me/nabard_khalgh

بازگشت به صفحه اول