فراسوی خبر... شنبه ۱۰ خرداد

ارتقای قالیباف، نماد یک تنگنای سیاسی

منصور امان 

رژیم ولایت فقیه در فینال "مُبارزه با فساد" خود، سُکان قانونگذاری را به دست یک دُزد و یاغی پیشانی سفید سپرده است. گُماردن پاسدار محمد باقر قالیباف به راس قُوه مُقننه "نظام" باوجود نواخته شدن کوس رُسواییهایش بر سر هر کوی برزن، انتخابی ناگُزیر است که فشار دو نیرو از بیرون، آن را به پیش رانده و به گونه جبری به این نُقطه رسانده است.

نیروی مرکزی این روند، ضرورت تحوُل در آرایش حاکمیت است؛ امری که خیزشهای رُشد یابنده توده ای از یکسو و فشار فزاینده و کمرشکن آمریکا از سوی دیگر آن را به "نظام" تحمیل کرده است. راه حلهای حاکمان کشور برای چیرگی و خاموش کردن دیگ انفجاری جامعه بی نتیجه مانده و همزمان ترفندهای آنها به منظور مُدیریت درگیری با آمریکای آقای ترامپ بدون تاثیر بوده است. 

در بُن بست این دو بُحران کانونی و ثابت که با سریالی از بُحرانهای دیگر در ابعاد کوچک تر همراهی می شود، گردانندگان ج.ا راه بُرون رفت را تمرکُز در "بالا"، کوتاه کردن مسیر تصمیم گیری و اجرا و کنار گذاشتن تشریفات دست و پاگیر "جُمهوری" از دکوراسیون استبداد مذهبی می جویند. برای یک رژیم بُحران زده که از نظر ساختاری رفُرم پذیر نیست و رویکردها و سیاستهایش به موجودیت آن گره خورده، راه حل بهتری از چنگ زدن به زور و قهر به منظور حفظ تعادُل در برابر توفان تغییرات ضروری وجود ندارد.

در این نُقطه نهاد نظامی و امنیتی "نظام" کارکرد مُهم تری از آنچه که داشت می یابد و به دستگاه اجرایی و ظرف انگاشت جدید آن تبدیل می شود. این نهاد که تا پیش از این به مثابه نیروی ضربت و پُشتیبان دستگاه ها و نهادهای رسمی پا به صحنه می گذاشت، اکنون خود به تدریج به جای آنها نشانده می شود تا مضمون قهری، پادگانی و امربرانه سازماندهی و تصمیم گیری را به ساختارهای قُدرت حُقوقی تزریق کرده و آن را به شکل غالب مُدیریت بُحرانها و اداره اُمور درآورد.

یک سرکرده نام و نشان دار نیروی سرکوب، بی تردید خوش ظاهرترین نامزد برای ریاست سیرک پارلمان و باور پذیر کردن "جُمهوری" نیست، اما تنگنای "نظام" نه امکان ادامه بازی و مانور به شیوه پیشین را می دهد و نه ساختار آن برای تغییر ریل، گُزینه سیاسی دیگری جُز نیروی نظامی و امنیتی در اختیار دارد.

نیروی جانبی که نقشی نه چندان کم اهمیت در روند پرتاب پاسدار قالیباف به راس قُوه مُقننه بازی می کند، نهادینگی فساد حُکومتی به گونه ای است که به بخشی از کارکرد و ویژگی عادی حاکمیت و اعضای آن بدل گردیده. استحکام مُناسبات شکل گرفته بر پایه غارت، سوواستفاده، کج دستی، رشوه، کُلاهبرداری، زورگیری و جُز آن را هیچ شاهدی بهتر از ارتقای مقام آقای قالیباف گُواهی نمی دهد؛ تبهکاری که به اندازه وزن خود پرونده رسمی و غیر رسمی، باز و مسکوت  فساد مالی انباشت کرده است و با این حال با دف و سنح و هلهله به رده بالاتری از تصمیم گیری و دسترسی به منابع ثروت و قُدرت اسکورت می شود.       

آقای قالیباف فقط روند مُسلط ساختن اُرگان چکمه پوش را بر نهادهای انتخابی رژیم مُلاها نمایندگی نمی کند؛ او نماد تنگنای سیاسی و ساختاری "نظام" از یکسو و درجه رُشد فساد در آن از سوی دیگر هم هست. گرد این میز خالی، قُمار بُزُرگ آقای خامنه ای و تیم اش جریان یافته است.        

 

 

بازگشت به صفحه نخست