فراسوی خبر... شنبه ۲۰ اردیبهشت

مُعامله اُستخوان در کازینو ولایت فقیه

منصور امان 

جبهه مُتحد دولت، بانکهای ورشکسته، سفته بازها، گانگسترهای اقتصادی، "سلاطین" این و آن، اشراف نظامی و امنیتی، دلالها و گروه های رانت خوار همچنان با جنجال و هیاهو در حُباب بورس می دمد. مُرور تحولات گرد این موضوع نشانگر یک تقسیم کار بین دو گُروه دولتی و غیر دولتی معرکه است.

در همان حال که بخش غیردولتی با بازی با عددها، خرید و فُروش سهام و جابحایی پول، مشغول صحنه سازی و رونق ساختگی دادن به این بساط است، دولت آقای روحانی با تبدیل زنجیره ای داراییهای همگانی به گوسفند قُربانی و افکندن آن به زیر کارد همریشان مُشتاق و حریص اش، باز ماندن دربهای کازینو ولایت فقیه را تضمین و همزمان با مُداخله مُستقیم خود، ظاهری رسمی و مُوجه به آن می دهد؛ آنچه که می تواند موجب گُمراهی بخشی از طبقه مُتوسط گردیده و غارت اندوخته های ناچیز آنان را مُمکن سازد. نقشه راهی که آقای حسن روحانی، رییس دولت مُلاها، روز پنجشنبه ۱۸ اردیبهشت ترسیم کرد، برای تامین همین هدفها طراحی شده است.

او با ذوق زدگی از اینکه "دولت سرمایه های خیلی بُزُرگی دارد"، قصد حاکمیت برای دست درازی به معادن بُزُرگ، جنگلها و مراتع و حراج آنها در بورس را فاش کرد. این اما همه مرزهایی نیست که آقای روحانی در تجاوُز به ثروت ملی و تخریب مُحیط زیست همگانی از آنها عُبور می کند؛ او از حساب مردُم ایران و نسلهای آینده چک کشید: "چیزهای را در بورس نیاوردیم که باید در باره آن فکر کنیم" و در این رابطه به "زمینهای بُزُرگی که دولت در اختیار دارد" اشاره کرد.

هدف اُلیگارشی ولایت فقیه چندان روشن و متُدی که برای دستیابی به آن به کار می گیرد آنگونه وقیحانه است که حتی رسانه های رسمی هم گُریزی از اشاره بدان ندارند، اگرچه با تراشیدن عُذر "کسری بودجه"، تلاش دارند تا اندازه ای زهر آن را بگیرند. روشن است که یک هدف غارت در دست انجام، تامین مخارج دولت می باشد، با این حال فقط یک ساده اندیش یا دغل زن می تواند موضوع را در این سطح محدود کند.

تردیدی نیست "نظام" ورشکسته و محروم از دُلارهای نفتی، به وسیله حراج و غارت ثروتهای ملی و منابع طبیعی، کُلاهبرداری بورسی و کمین گذاری برای اندوخته های مردُم، درآمدسازی می کند. اما این نیز تردید بردار نیست که منابعی که در این راهزنی به غنیمت گرفته می شود، تحت قالب "بودجه"، خرج کشور و پیرو آن مردُم نخواهد شد، همانگونه که مجموع درآمدهای نفت و گاز در عرض چهل سال گذشته، عایدات ناشی از دستکاری بازار ارز و مسکن، خُصوصی سازی، حذف یارانه های دولتی و جُز آن صرف کشور و مردُم نشد. ثروت انباشت شده از این منابع در دوره های مُختلف به طور عُمده یا به خارج کشور مُنتقل شده و یا توسُط کارتلهای حُکومتی بلعیده شده. بخش دیگری که از چشم نامحرم توده نمی توان پنهان کرد، در "باستی هیلز"ها، پورشه و لامبورگینی سوارها و اشرافیت مُبتذل مُهر پیشانیها پدیدار می شود.  

"بودجه عُمومی کشور"، نام مُستعار "هزینه های ویژه نظام" است که نیازها و الزامات عُمومی فقط در حاشیه جدولهای داخلی و خارجی آن مکانی می یابد. از این سینی زرین، مخارج سیاست خارجی گران مُلاها، فساد حُکومتی، رانت گروه های قُدرت و ریخت و پاش اشراف ولایتی و طبقه نوکیسه پخش و تقسیم می شود.

اجزای رسمی و غیر رسمی سیستم انگل به گونه هماهنگ برای انباشتن کیسه خالی شده شان خیز برداشته اند و این بار در حالیکه گوشت و خونی بر تن میزبان باقی نمانده، اُستخوانهایش را هدف گرفته اند. نقشه کوتاه مُدت رژیم ولایت فقیه برای پولسازی، پیامدهای درازمُدت وخیمی را آبستن دارد و از هم اکنون می توان آن را به عُنوان یک "جهش" در روند فلاکت جامعه و ویرانی مدنی و طبیعی کشور ثبت کرد.  

 

 

بازگشت به صفحه نخست