فراسوی خبر... پنجشنبه ۷ مهر

جادوی پایداری

منصور امان

موج خُروشان اعتراضات به پیش می رود و دستگاه حاکم با وجود صرف تمامی استعدادهای وحشیگری، آدمکُشی و رذالت تبلیغاتی خود نه تنها توانایی عقب راندن اش را ندارد، بلکه قادر به پایش آن نیز نیست. رژیم ج.ا با گُسیل آدمکُشان اش به توده مُعترض پیام می دهد "شُما را جمع می کنیم" و از خیابان پاسُخ می گیرد: "ما از تو نمی ترسیم، بجنگ تا بجنگیم!"

دهها شهر یکی پس از دیگری به قیام می پیوندند، مرز بین مرکز و حاشیه جُغرافیایی محو شده و جای آن را مُطالبات مُشترک و وحدت عمل گرفته است. خیابان به تسخیر جوانان، زنان و مردان درآمده  و این تنها نُقطه ای نیست که در دایره نُفوذ و تاثیر آنها قرار گرفته. چه، با هر روزی که از عُمر خیزش می گذرد، پیشروی آن در قلب و ذهن جامعه بیشتر می شود و طیفهای بیشتری را به فعالیت می کشاند.

آثار علنی تب و تاب جامعه و حرکتی که قیام در درون آن به جریان آورده را می توان در اعلام همبستگی یا همدلی نویسندگان، هنرمندان سینما و تلویزیون، خوانندگان و ورزشکاران ملی و باشگاهی به چشم دید. حتی دسته ای که تا دو هفته پیش، کسب و کار در مرکز زندگی شان قرار داشت و بیم از مورد خشم حاکمیت قرار گرفتن و از دست دادن داشته های امروز و فردا آنها را به مُحافظه کاری، بی تفاوتی و بی خیالی کشانده بود، اینک صف خود را از رژیم حاکم جدا می کنند و آماده پرداختن هزینه هستند.

با این همه، صحنه اصلی نمود تکانه اجتماعی و تحرُک طیفها و طبقات به سمت قیام، در میدان رویارویی مُستقیم با حاکمیت به نمایش درآمده؛ جایی که همه طیفهای اجتماعی از همه گروه های سنی در آن حضور دارند و همچنان عده بیشتری به آنها اضافه می شوند. هر کس به اندازه توان خود یا حتی بیش از آن به صف مُبارزه می پیوندد، برخی در خط اول و برخی دیگر در پُشت جبهه. ترافیک خیابانی، درهای نیمه باز خانه ها، آب و غذا رسانی، شعارهای پُشت بام و پنجره ها همه و همه نشانه های گویایی از شکل گیری اراده و انگیزه برکنار نماندن از قیام و به بیان دیگر، اجتماعی شدن قیام است.

ناگُفته پیداست که این روند مُتوقف شدنی نیست و همراه با افزایش شُمارگان عُمر قیام، عده بیشتری به آن خواهند پیوست. نه فقط آنهایی که در جُستُجوی راهی برای مُقاومت و گُزینه ای برای شرایط موجود بوده اند و اکنون در چهره قیام گُمشده خود را می یابند، بلکه همه کسانی که خود را در برابر حاکمیت تنها و ناتوان می دیدند و بُغض خویش را فرو می خوردند، اکنون تریبونی برای کشیدن فریاد و رساندن صدای خود پیدا کرده اند. آری، قیام کنندگان با مُشت و آتش راه آنها را باز کرده اند و با هر روز بیشتری که ماشین بیرحم سرکوب را مقهور خویش می سازند، مسیر پیوستن آنها را پهناور تر و آسان یاب تر می کنند.

حاکمیت در برابر اعتلاء نوین اجتماعی هیچ کارت برنده ای ندارد. او همه ظرفیتهای ماشین سرکوب خود را علیه قیام کنندگان به میدان آورده و با این حال در کار خلق سلحشور درمانده است. پراکندگی اعتراضها چه در سطح کشوری و چه در داخل شهرها، از توان سرکوب آن (به لحاظ کمی و نیرویی) فراتر است و از طرف دیگر، نیروی آموزش دیده آن برای قتل و کُشتار که به دلیل اعتراضات پایان ناپذیر - به ناگزیر - در کانون قُدرت، تهران، قُفل شده، پراکنده، خسته و کم تاثیر است و به تدریج بی روحیه نیز خواهد شد. تصویر کودکان ۱۳ – ۱۲ ساله ای که "نظام" با سپر و باتوم نیروی ضد شورش برای حفاظت از خود به خیابان فرستاده، گویای وضعیتی است که دستگاه سرکوب در آن بسر می برد. این در حالی است که حاکمیت حتی پاسگاه های بین راهی را نیز تخلیه کرده تا نیروهای اندک آن را نیز به شهرها بفرستد.

پنجه نیرومند جامعه گلوی رژیم ضد مردُمی ج.ا را سخت می فشارد و در صورت حفظ این فشار،  نه فقط به لحاظ نیرویی تحلیل می رود، بلکه ریزش درونی آن نیز در ابتدا به گونه تدریجی و  سپس به شتاب آغاز خواهد شد.          

 

 

بازگشت به صفحه نخست