فراسوی خبر... آدینه ۲۳ اردیبهشت

"نظام" روی میدان مین

منصور امان

رژیم ج.ا بین چکُش اعتراضات توده ای و سندان ورشکستگی اقتصادی به تنگنا افتاده و سراسیمه به دُنبال راهی برای کاهش فشار است. نخُستین ضربه بر گیجگاه "نظام" با اعتراضات خوزستان فُرود آمده و نیروی مُطالبه و سرنگونی با ضربات دیگر در راه است.

یورش بیرحمانه اشراف حاکم به جیب و سُفره طبقات مُتوسط و پایین جامعه، بسا زودتر از آنچه که فرادستان تصور می کردند با واکُنش روبرو شد. حرکتهای کوچک و بُزُرگ در اهواز، ایذه، حمیدیه، شادگان، دزفول و ماهشهر نمونه مادی شده روحیه و برخوردی است که در سراسر کشور موج می زند و پُشت سد شوک اولیه گرانیها و ربوده شدن نان شب، در حال جمع شدن است.

هیچکس بهتر از حاکمیت وحشت زده نمی داند که انرژی اعتراضی که در جامعه به تدریج مُتراکم می شود، در صورت رهایی و همه گیر شدن تا چه اندازه برای ثبات و بقایش خطرناک است. دلهُره دستگاه حاکم بجاست، چرا که با اقدام فلاکت زای اخیر آن و تشدید فشار معیشتی، رشته های مُطالبات عُمومی و مُشترک که حرکتهای اعتراضی را به یکدیگر پیوند می دهد، تقویت گردیده و زمینه عینی خیزشهای سراسری را پدید آورده است.

"نظام" روی میدان مین جامعه ی خشمگین و جان به لب رسیده راه می رود و از آنجا که توان انسانی و لُجستیکی خُنثی کردن یک انفجار سراسری را ندارد، با تمام نیرو می کوشد صدای هر اعتراضی را به شتاب با سرکوب میدانی، مُحاصره خبری و جنگ ضداطلاعاتی خاموش سازد، در سطح محلی پایش کند و اجازه سرایت آن به دیگر نُقاط بُحرانی را ندهد.

شیوه برخورد به اعتراضهای خوزستان، هم مُهم ترین نگرانی امنیتی حاکمیت یعنی سرایت و گُسترش حرکتهای اعتراضی را تشریح کرد و هم راهکار اصلی دستگاه سرکوب یعنی حُبابی کردن اعتراضها و نگه داشتن واقعی و مجازی آنها در حصار مرزهای جُغرافیایی را آشکار کرد. جنگ نان رژیم ولایت فقیه علیه تنگدستان و تُهیدستان فقط هنگامی می تواند طناب فلاکت و گُرسنگی را به طور قطعی به گردن آنها بیافکند که نیرویی پراکنده و گُسسته و بی پیوند را در برابر داشته باشد.   

ناگُفته پیداست که قطع اینترنت، قطع "نان" را چاره نمی کند. مُشکل بر سرجای خود باقیست و با هر روزی که جامعه فشارش را بیشتر حس می کند، تهدیدی که از آن برمی خیزد، بُزُرگ و فُزونتر می شود. فشار معیشتی که با گرانیهای اخیر آغاز شده، فقط نوک کوه یخی است که در ماه های آینده به تمام و کمال نمایان خواهد گردید و تاثیرات زشت و مهیب اش را بر زندگی وسیع ترین بخشهای جامعه به نمایش خواهد گذاشت. این در حالی است که مردُم نمی دانند و هیچ توجیهی برای خود نمی یابند که چرا باید در شرایط جنگی زندگی کنند و روزگارشان را در مشقت بگذرانند. آنها به جُنبش درآمده اند و به نُقطه جوش نزدیک می شوند.

 

 

بازگشت به صفحه نخست