فراسوی خبر... پنجشنبه ۱۷ آبان

جنگ، نعمت و مُصیبت رژیم ولایت فقیه

منصور امان

به مُوازات حرکت کور و شتابان آخوند علی خامنه ای و چکمه پوشانش در سرازیری جنگ خارجی، جنگ آنها علیه جامعه نیز شدت گرفته است. «نظام» در همان حال که برای رویارویی با آثار اجتماعی درگیری نظامی اش با اسراییل دست به قُدرت نمایی در برابر مردُم و نمایش اقتدار می زند، همزمان از فُرصت جنگ برای سرکوب جُنبشهای اجتماعی و مُطالبات جامعه بهره می برد.

چگونگی پیشبرد سیاستهای ارتجاعی و تبعیض گرایانه علیه زنان، همواره یک دماسنج اطمینان پذیر پیرامون وضعیت روز سرکوب بوده است. براین اساس، تشدید فشارها، پیگرد و آزار و اذیت زنان در روزهای اخیر، می تواند به روشنی آرایش و گاردگیری حاکمیت را ترسیم کند؛ آنچه که تاریخ مصرف وعده های فریبکارانه پزشکیان را برابر با زمان نمایش شوهای تلویزیونی وی در جریان «انتخابات» کرد.

هنگامی که در هفته گذشته ویدیو کلیپ کوتاهی از حمله یک اوباش موتورسوار به خانُمی با پوشش اختیاری در شبکه های اجتماعی منتشر شد، آنچه که در ابتدا نگاه ها را مُتوجه خود کرد، واکُنش شُجاعانه و قُدرتمندانه وی به این آزارگر جنسی بود. اکنون اما مُرور گُزارشهای نهادهای حُقوق بشری و شهروندان نشان می دهد که این حادثه یک رویداد مُنفرد نبوده است و کلیپ یاد شده شاهدی از یک حرکت سازمانیافته است که محور آن آزار رذیلانه زنان و به این وسیله، تولید وحشت در سطح جامعه و میخ کردن حُضور مادی بربریت حاکم در ذهن آن است.

تصادُفی نیست که یک لات حُکومتی که به منصب شهردار تهران گُمارده شده، پس از ماهها تکذیب، روز سه شنبه استخدام و گُسیل اوباش به ایستگاه های مترو زیر نام «حجاب بان» را تایید می کند و رجز می خواند که «همچنان هم کار می ‌کنیم».

استفاده از اراذل و اوباش و یا ماموران لباس شخصی به مُوازات فعالیت اهرمهای نظامی، امنیتی و قضایی، از همان سو که گویای گُستردگی پهنه اجتماعی نارضایتی و مُقاومت است، از سوی دیگر تمایُل حاکمیت به اجتماعی کردن سرکوب و ترور را نیز به نمایش می گذارد. این گرایش زمانی شکل می گیرد که اتوریته قُدرت حاکم در حال زوال است و با تهدید از دست دادن سررشته اُمور روبروست مانند بهار عربی سوریه و خیزش ۱۳۸۸ ایران و یا همچون شرایط امروز که حاکمیت دو جبهه جنگ را در دو گُستره داخل و خارج گشوده است و پایش و بستن جبهه داخل و مهار جامعه مُعترض برای آن دوچندان به یک نیاز حیاتی تبدیل گردیده.

حتی بی مایه ترین مسوولان و پایوران حُکومتی نیز امروز می دانند که مردُم در باره سیاستهای جنگ طلبانه حاکمیت چگونه فکر می کنند. آنها می دانند که اکثریت قاطع جامعه با توهُمات جاه طلبانه و خردستیزانه آخوند خامنه ای و تُفنگچیهایش که نوید مشقت بار تر کردن زندگی شان را می دهد، همدلی ندارند و فراتر از آن، علیه آن صف بسته اند. بنابراین، از اُتاقهای جنگ رژیم ولایت فقیه تا سکوهای پرتاب موشک آن، زمین زیر پا سُست و بی تعادُل است. نه جعلیات مذهبی و نه خُرافات ناسیونالیستی می تواند تضاد عینی رویش یافته در دل جامعه را به سود استبداد دینی جنگ طلب کنار بزند. هراس حاکمیت از این قُطب بندی در سرفصل تشدید بُحران خارجی را سُخنان مُعاون سیاسی بازوی سرکوب آن، سپاه پاسداران، آشکار می کند. وی به «مردُم و به ویژه جوانان» هُشدار داد «نباید تحت تاثیر جنگ روانی دُشمنان قرار گیرند».

گُسیل اراذل و اوباش به خیابانها و تشدید سرکوب، اعتراف حاکمیت با صدای بُلند به وجود مُخالفت جامعه با سیاستهای ویرانگر خود و وجود مُقاومت قوی در برابر آن است. یورش آن به زنان، یورش به ذهنیتی فعلیت یافته است که در جُنبش «زن، زندگی، آزادی» به بلوغ دست یافت و اُفُقی دموکراتیک و بدون استبداد مذهبی را ترسیم کرد.

 

 

 

بازگشت به صفحه نخست