|
|
فراسوی خبر... پنجشنبه ۳۰ اسفند جنگ طلبان به دامن حوثیها آویخته اند منصور امان تهدید دونالد ترامپ به حمله به ایران در صورت ادامه حملات حوثیها، یکبار دیگر نشان می دهد خامنه ای و همدستان چکمه پوشش تا چه اندازه مردُم ایران را به پرتگاه جنگ و ویرانی نزدیک کرده اند. قُدرت نمایی پوشالی آنها به واسطه یک گُروه تحت اُلحمایه در یمن، کشور را به یک هدف مشروع برای ماشین نظامی آمریکا تبدیل کرده است. حمله های تروریستی و راهزنانه جنگ سالاران حوثی در دریای سُرخ و تنگه باب اُلمندب، از مُدتها پیش موجب میلیتاریزه شدن خلیج فارس و دریای سرخ گردیده و به این ترتیب جنگ را به یک امکان واقعی برای حل این یا آن بُحران بدل ساخته که تنها پیش شرط بُروز آن، اراده سیاسی برای به کار گرفتن اش است. به همان اندازه که سیاست دولت بایدن محدود نگه داشتن دامنه حملات نظامی علیه حوثیها بود، دولت ترامپ از گُسترش جنگ پرهیزی ندارد و آن را یک راه حل در دسترس ارزیابی می کند. تغییر دُکترین آمریکا در ادعاهای توسعه طلبانه ترامپ علیه گرین لند، کانادا، خلیج مکزیک و غزه به روشنی بازتاب یافته است و با این همه، خامنه ای و شُرکا همچنان با قواعد دوران بایدن بازی می کنند. این فقط ناشی از بلاهت سیاسی نیست که دستگاه حاکم در چنین شرایطی و در ضعیف ترین موقعیت منطقه ای خود، در تقلای بازسازی و ترمیم ضربات سنگینی است که به امکانات مُداخله گری و جنگهای نیابتی اش وارد آمده است؛ نیروی مُحرک دیگر این نابخردی، بی مسوولیتی تمام عیار در برابر وضعیت و سرنوشت مردُم ایران است. نُقطه ثقل هر تصمیم سیاسی یا اقتصادی خامنه ای و شُرکای پاسدار او فقط منافع خود است. بر سر هر دوراهی سخت یا آسان، انتخاب آنها همیشه امکانات و وسایلی است که ماندن شان بر اریکه قُدرت و ثروت را نوید بدهد. حوثیهای یمن آخرین امکان بالفعل رژیم ولایت فقیه برای قُدرت نمایی در برابر حریفان منطقه ای و بین المللی هستند. شرارتهای دریایی و موشکی آنها که با پُشتیبانی و تامین همه جانبه پدرخوانده هایشان صورت می گیرد، واپسین ابزاری است که برای حاکمان ج.ا از «عقبه استراتژیک» و «بازدارندگی» باقی مانده است. آنها اُمیدوارند بُحران حوثیها و ایجاد درگیری با اسراییل و آمریکا بتواند نیروهای نیابتی آنها در لُبنان، غزه و عراق را به حرکت دربیاورد و زمینه برای ترمیم خسارات وارد آمده فراهم کند. آنچه که به ویژه بُحران کُنونی را خطرناک می کند، این واقعیت است که در کادر یک بُحران بُزُرگتر شکل گرفته است. کاخ سفید با سیاست «یا مُذاکره یا جنگ» به رویارویی با رژیم ولایت فقیه رفته و اکثر محورهای اختلاف با آن یعنی پروژه اتُمی، برنامه موشکی و مُداخلات خارجی را روی میز گذاشته است. با این پیش زمینه، هر نُقطه تنش جدید، درگیری را نه فقط در آن حوزه مُشخص، بلکه در تمامی حوزه ها فعال می کند و بروز آن را شتاب می بخشد. رژیم خامنه ای بدون توقُف روی خط جنگ طلبی حرکت می کند و در همان حال که یک جنگ اقتصادی فلاکت بار را به اکثریت مردُم ایران تحمیل کرده، در حال آوردن جنگ نظامی به خانه های آنان است. جامعه و نیروی تغییر تنها قُدرتی است که می تواند نه تنها مانع اُفتادن کشور به جهنم این جنگ شود، بلکه قادر است بر بُحران مُناسبات با همسایگان و طرفهای بین المللی نیز نُقطه پایان بگذارد. استبداد مذهبی به پایان راه رسیده، اعلام آن در کف توانای جُنبشهای انقلابی است. |
|
|