فراسوی خبر... پنجشنبه ۲۷ آذر

هُشدار مشهد؛ تخریب جُنبش اعتراضی با شگردهای امنیتی

منصور امان

رویداد ۲۱ آذر در مشهد با همه تلخی اما شفافیت بی‌پیشینه‌ای به نسبتی داد که بین دستگاه‌های امنیتی با جریانی که خود را سلطنت‌طلب می نامد وجود دارد. اگرچه در خلال سالهای گذشته و به‌ویژه در جریان خیزش «زن زندگی آزادی»، سوار شدن دستگاه امنیتی روی این جریان در خارج کشور و فضای مجازی برای تخریب مُخالفان رژیم ج.ا، تفرقه‌اندازی بین ایرانیان و جلوگیری چُماقدارانه از برپایی کُنشهای اعتراضی آشکار شده بود، اما صحنه‌ای که در مشهد آفریده شد، ابعاد درهم‌آمیزی سازمانهای امنیتی ج.ا و این طیف را بهروشنی به نمایش گذاشت.

چنین می نماید که طراحان رُسوایی مشهد نُقاط تفاوُت حساسی که بین فعالیتهای تخریبی در خارج کشور و فضای مجازی با میدان واقعی در داخل کشور وجود دارد را درنیافته یا دستکم گرفته بودند. اگر در شبکه‌های اجتماعی یا خیابانهای لندن و پاریس امکان ایجاد آشُفتگی و به مدد گردوغُبار آن، پنهان ساختن مرزها و هویتهای سیاسی شاید تا اندازه ای مُمکن باشد، اما در داخل کشور به دلیل تقسیم صحنه اجتماعی و فعالیتهای مُرتبط با آن به دو قُطب حاکمیت| جامعه، مرزها شفاف و بُرنده است، رویارویی بدون واسطه صورت می‌گیرد و هویتها صیقل خورده‌اند. شدت تضاد بین این دو قُطب به همان میزان که آنها را از یکدیگر دور می‌سازد، جایگاه نیروهای وابسته و نُقطه ای که از نظر فکری، سیاسی و فرهنگی در آن استقرار یافته‌اند را تمایُز‌پذیر تر می کند.

برای مثال، جنجال‌آفرینی و برهم زدن یک  گردهمایی علیه «نظام» که در شرایط سرکوب، ممنوعیت و هزینه‌سازی برگزار شده، خط تمایُز پُر رنگی بین شرکت‌کنندگان با برهم‌زنندگان از یکسو و دستگاه فشار و سرکوب با قُربانیانش از سوی دیگر ترسیم می‌کند. همینگونه است وضوح تمایُز شرکت‌کنندگان با فحاشانی که به کسانی حمله برده و سنگ پرتاب کردند که به دلیل مُبارزه با رژیم حاکم آماج تدبیرهای خُشونت‌بار و قهری آن قرار داشته و همچنان دارند.

در سوی دیگر این نُقاط تمایُز، همسویی سنگ‌پرانان و «جاویدشاه»گوها با دستور کار دستگاه حاکم قرار دارد. آنها دو نقش را در گردهمایی مشهد ایفا کردند؛ نخُست با راه‌اندازی جنجال و هیاهو، سر دادن شُعارهای بی‌ربط و سنگ‌پرانی، مانع برگزاری گردهمایی و ایراد سُخنرانی مدعُوین شدند و هدف دستگاه سرکوب از وضع ممنوعیت را برآورده کردند. سپس، با ایجاد درگیری، توجیهی برای یورش ماموران امنیتی و نیروی ویژه به شرکت‌کنندگان و دستگیری آنها ساختند. این نُکته ای است که در اطلاعیه‌های دوایر حکومتی، رسانه‌های رسمی یا سُخنان کارگزاران آن به گونه مُشترک بر آن انگُشت نهاده می شود. آنها سُخن از «آشوب» و «درگیری شرکت‌کنندگان با یکدیگر» می گویند و هدف حمله خشونت‌بار به  گردهمایی را «ایجاد نظم» قلمداد می‌کنند.      

آنگاه که نتوان تمایُز دو جریان را از یکدیگر به لحاظ هدفها و دستور کار سیاسی تشخیص داد و همچنین هُویت نیروهایی که این هدفها را برآورده می سازند با ابهام روبرو باشد، ناگُزیر باید از یک جریان واحد سُخن گفت. خُطوط اشتراک جریان سلطنت طلبی که رضا پهلوی آن را نمایندگی می‌کند با رژیم ج.ا در اصلی‌ترین پُرسشها و کُنشهایی که جامعه ایران در مُبارزه با استبداد دینی با آن روبروست، چندان کم‌رنگ و آنگونه با آن در هم آمیخته است که به دُشواری می‌توان این جریان را در پهنه فعالیت و کمپین سیاسی یک نیروی مُستقل دانست.

رویداد ۲۱ آذر در مشهد هُشداری است به کوشندگان صنفی، مدنی و سیاسی در ایران پیرامون گُسترش اقدامات مُخربی که نمونه‌های آن در خارج کشور بارها تجربه شده و در فضای مجازی به گونه روزمره دیده می‌شود. این یک تهاجُم نه فقط به مُبارزه امروز، بلکه به آینده ای است که این مُبارزه برای آن صورت می‌گیرد. شگردهای امنیتی رژیم ولایت فقیه برای سرکوب مُعترضان، مُطالبه‌گران و مُخالفان را باید افشا کرد و اجازه نداد حاکمیت فضای آشُفته بسازد و در آن به شکار آنها و جُنبشهای اعتراضی برود.

با توجُه به اهمیت آنچه که در مشهد گذشت و پیام ناخوشایندی که در بر دارد، صُدور بیانیه‌ها و گُفتارهای روتینی که به محکومیت رژیم ج.ا بسنده می کند و پتانسیل ضددموکراتیک و مُخرب حرکت مشهد را نادیده می‌گیرد، بیشتر حرف زدن برای چیزی نگفتن است. فراموش نباید کرد که برای آینده از همین امروز باید جنگید.     

 

 

بازگشت به صفحه نخست