مواد غذایی به عنوان یک کالا ـ قسمت اول

 

فرد مگدوف/ مانتلی رویو

برگردان: آناهیتا اردوان

 

قسمت اول

مواد غذایی یکی از اساسی ترین احتیاجات انسان است. دسترسی روزمره به یک رژیم غذایی متعادل برای رشد و تقویت جوانان و سلامتی عمومی هر فرد در طول زندگی، ضروری است. اگرچه مواد غذایی معمولاً به وفور یافت می شود، اما سووتغذیه امری بسیار رایج است. تناقض بین وجود منابع غنی مواد غذایی در جهان و رواج سووتغذیه و گرسنگی ناشی از قرار گرفتن مواد غذایی در زمره کالا -دقیقا مانند بقیه نیازهای انسان- است. هزاران سال پیش، اجداد انسان، صیاد و گردآورنده مواد غذایی بودند. بر اساس شواهد باستان شناسی و نمونه های کنونی، آنها به طور کلی یک رژیم غذایی متغیر داشتند که مواد کافی جهت سلامت و رشد شان را فراهم می ساخت. برای مثال، تحقیقات دهه 60 تا 70 از ساکنان مناطق آفریقای جنوبی نشان می دهد که اگرچه آنها از گوشت حیوانات شکار شده تغذیه می کردند، اما دو سوم مواد غذایی آنان را گیاهان و فندق (منبع ایجاد بیش از یک سوم کالری جذب شده) و ریشه و میوهای جنگلی مثل توت تشکیل می داده است. این رژیم غذایی تقریباً 2400 کالری در روز برای بدن آنها فراهم می کرده است. گروههای شکارچیان و گردآورندگان مواد غذایی، همه برابر و همگی در تهیه محصولات کشاورزی فعال بوده اند. اما از هفت تا ده هزار سال پیش، مازاد تولید مواد غذایی باعث پیشرفت شهرها و مدنیت در امتداد ظهور و حضور سران قبایل، کشاورزان، صنعتگران، روحانیان، شاهان، جنگجویان، کاتبان و دیگر کارگزاران می گردد.

پدیدۀ تولید مازاد مواد غذائی به این معنا نبود که همه افراد به مواد غذائی برابر دسترسی داشته اند. مواد غذائی مورد استفاده قرار گرفته شده توسط شکارچیان کاهش پیدا کرد و بیشتر شکارچیان مجبور شدند تا برای جذب کالری به خوردن دانه جو مبادرت ورزند. به طوری که میزان قد کشاورزان تا قبل، کاهش پیدا کرد.

این مساله با کاهش تدریجی قد کشاورزان در مقایسه با شکارچیان آشکار شده است. مازاد تولید مواد غذایی در چنین جوامع کشاورزی، در اساس توسط طبقاتی که تولید کننده غذا نبودند، مصرف می شد. بیشتر جوامع کشاورزی ماقبل سرمایه داری دارای مصرف کنندگانی بوده اند که به طبقات مولد تعلق نداشتند.

برخی امپراتوریهای باشکوه باستانی برای انتقال مواد غذایی از محل تولید به مکانهای دور، باج و خراج می گرفتند. به عنوان مثال، آفریقای شمالی انبار غله برای رُم باستان بود. تاریخ چین با ایجاد زیر ساختارهایی جهت انبار و تهیه مواد غذایی از مسافتهای دور از تولید آن، درگیر است. با این حال، مواد غذایی یا توسط کشاورزان و اجتماعات روستایی تولید و توسط خانواده های آنان مصرف می شد و یا توسط زمین داران بر پایه یک قیمت مناسب برداشت می شده است. بازار بر اساس داد و ستد ابتدایی پایاپای که مانع تبدیل مواد غذایی به کالا می شد، حرکت می کرد.

این مناسبات با پیدایش سیستم سرمایه داری و گسترش اقتصاد کالایی تغییر کرد. با به وجود آمدن امکان فروش کالا به قیمتی بالاتر از هزینه تولید آن، بستر عینی شکل گیری سیستم سرمایه داری، انباشت بی پایان سود و امکانات از طریق تولید کالا نیز فراهم شد. تولید به منظور فروش و کسب سود به جای تولید برای تامین نیاز انسان، مشخصه سیستم سرمایه داری می باشد که تحت قواعد آن، همه مبادلات کالا در بازار انجام می پذیرد. در مراحل اولیه سرمایه داری، زمانی که هنوز بیشتر افراد بر روی زمینهای زراعتی خود کار و زندگی می کردند، مواد غذایی به صورت محلی در مناطق روستایی تولید و مصرف می گردید و به عنوان کالا در نظر گرفته نمی شد. اما با عرضه مواد غذایی به شهرهای در حال صنعتی شدن توسط کشاورزانی که در حاشیه آنها زندگی می کردند این روند نیز دگرگون شد. ماهیت کالایی مواد غذایی با رشد و پیشرفت سیستم سرمایه داری و تسخیر جوامع بیشتر، رفته رفته بیش از پیش نهادینه و به صورت رسمی به ثبت رسید. امپراتوریها با توسل به ضرب و انتشار پول، دهقانان را از اجتماعات خود به روند اقتصاد پولی وارد ساختند. نیاز به کسب پول جهت پرداخت مالیات، پروسه ای را آغاز کرد که بخش عظیمی از مواد غذایی تولید شده را به کالا تبدیل نمود.

در همین حال، فاز صنعتی شدن سیستم سرمایه داری سبب کاهش جمعیت کشاورز در اروپا، آمریکای شمالی و ژاپن شد. مردم مجبور به ترک زمینهایشان در جستجوی کار در شهرها شده و به مراکز صنعتی در حال رشد نقل مکان کردند. بسیاری حتی از اروپا به آمریکای شمالی، استرالیا، نیوزیلند، آفریقای جنوبی و مناطق دیگر مهاجرت کردند. پیشرفت سیستم نقل و انتقال و کانالها و سیستم جاده ها، امکان انتقال مواد غذایی به مسافتهای دور و در مناطق پهناور را ساده تر کرد. پیشرفت نقل و انتقال از طریق دریا نیز به میزان زیادی منجر به کاهش هزینه تجارت جهانی مواد غذایی شد.

نزدیک به تمام ابزارهای مورد نیاز برای کشاورزی صنعتی و محصولات تولید شده بدون استثنا در بازار به عنوان کالا به فروش گذاشته شد. کشاورزان محصولات خود را به خریدارهایی که مواد خام برای تکمیل فرایند تولید به فروش می رساندند، می فروختند و یا خودشان قادر بودند مواد خام را کاملاً یا بخشی از آن را تولید کنند. سپس، محصولات برای نزدیک شدن به آخرین مرحله تکمیل تولید، جهت بسته بندی فرستاده می شد تا بعد به دست واسطه ها رسانده شود. واسطه ها نیز به عنوان عمده فروش، محصولات را به خرده فروشانی که مواد غذایی را برای خرید در بازار عرضه می کردند، می فروختند.

بنابراین، یک جدایی و فاصله عظیم بین کشاورزانی که مواد غذایی را در کشورهای ثروتمند تولید می کردند با خریدارانی که تولیدات آنان را مصرف می کردند، پدید آمد. این جدایی فقط از جنبه ارتباط مستقیم تولید کننده با مصرف کننده مشهود نبود، بلکه یک لایه از واسطه ها بین کشاورزان و سفره مردم نیز به وجود آمد. مکانیزه شدن کشاورزی باعث افزایش باروری تولید شد که از یکسو تعداد کشاورزان را کاهش داده و از دیگر سو، میزان زمینهای بزرگ کشاورزی را افزایش داد. نیروی کار در بخش کشاورزی با صنعتی شدن شیوه های دامداری و تولید محصولات، به صورت شگفت آوری رشد کرد و به شدت در دست شرکتهای اندکی متمرکز گردید؛ شرکتهایی که اکنون پروسه تولید و فروش ماشین آلات کشاورزی، کود، سم و بذر را تحت کنترل کامل خود در آورده بودند.

صنعتی شدن سیستم تولید و عرضه مواد غذایی با تمرکز همراه بود و پتانسیل انحصار را تقویت کرد. به عنوان مثال، شرکتهای گوشت با کشاورزان قرارداد می بستند تا حیواناتی از قبیل خوک و ماکیان را به طور انبوه، در مکانها و شرایط نامناسب پرورش دهند. در همین حال مسافت نقل و انتقال مواد غذایی نیز افزایش یافت، زیرا شرکتها، پیمانکاران شان را متعهد می ساختند تا در مکانی نزدیک به محلی که شرکتها مایلند، کشتارگاه بسازند، محصولات شان را پرورش دهند. در حقیقت، رشد و پرورش بذر و دام تنها یک جنبه از کل سیستم غذایی است. کالایی شدن کُل سیستم تولید مواد غذایی از قبیل نیروی کار کشاورزی، خرید و فروش محموله های خام کشاورزی و عمده فروشی و خرده فروشی به معنای این بود که کالاهای گوناگونی تولید و به فروش می رسید. صنعت کشاورزی به بخشی از یک سیستم وسیع تجارت کشاورزی تبدیل شد که بسیاری از کشاورزان را به خرده فروشان شرکتهای بزرگ تبدیل کرد. این مساله به ویژه در آمریکا عینیت یافت. نیروی کار کشاورزی جزو آخرین بخشهای اقتصادی بود که در انحصار مالکان قرار گرفت. این موضوع سبب کاهش تعداد شرکتهایی شد که بذر و سم و کود تولید می کردند. در نظام سرمایه داری انحصاری همه شرکتها قادر نیستند در رقابت موفق و به حیات خود ادامه دهند. یکی از تاکتیکهائی که اخیراً توسط شرکتهای کشاورزی برای ادامه حیات مورد استفاده قرار گرفته تولید[g1]  بذرهای گوناگون با استفاده از علم تغییر ژنتیکی است. بدین ترتیب صنعت کشاورزی هر چه بیشتر در دست شرکتهای نادری متمرکز گردید. به طوری که اکنون 40 درصد از کل تجارت بذر جهان تحت کنترل سه شرکت به نامهای "مونسانتو"، "دافونت" و "سینگلنتا" است.

 در جهان هنوز بخش قابل توجه ای از مواد غذایی در زمینهای زراعتی کوچک و جهت استفاده شخصی و بازارهای محلی، در آمریکای جنوبی، آفریقا و آسیا تولید می شود. از سوی دیگر، فرآورده های خوراکی در آمریکای شمالی، اروپای غربی و استرالیا و به تازگی برزیل، آرژانتین، پاراگویه و بولیوی عموماً در زمینهای بزرگ با ماشین آلات صنعتی برای مصرف ملی و فراملی تولید می شود.

شواهد فراوانی مبنی بر ماهیت کالایی روند تولید تا مصرف مواد غذایی در سیستم سرمایه داری وجود دارد. نزدیک به تمام فعالیتها در سیستم اقتصاد سرمایه داری بخاطر تولید کالاهایی انجام می شود که به فروش می رسد، خواه کالاهایی که نیاز انسان را برآورده می کند، مانند مواد غذایی و امکانات بهداشتی و خواه کالاهای شیک و مجلل مثل یک خانه بسیار بزرگ یا یک هواپیمای جت شخصی. فرآورده های طبیعی جهان شامل آب و کوچکترین پدیده های مربوط به حیات انسان به جای قرار گرفتن در خدمت رفع نیازهای انسان هر چه بیشتر در راستای کسب و انباشت سود، تحت کنترل بخش خصوصی قرار گرفته و می گیرد. زمانی که همه نیازهای اساسی انسان به عنوان کالا تولید و به فروش می رسد، یک تضاد بحرانی به وجود می آید، خواه نیازی پایه ای مانند مواد غذایی، آب آشامیدنی، سرویسهای بهداشتی و یا حتی پناهگاه باشد.

سیستم سرمایه داری به طور ذاتی قشرها و طبقات اجتماعی که شامل طبقه متوسط، طبقه کارگر، محرومان، بیکاران (کارگرانی که برای سرمایه داری صرف دارد تا بیکار باشند) و گروه کوچکی متشکل از افراد بسیار ثروتمند را به وجود می آورد. حیله جنگی که سرمایه داری از آن استفاده می کند، ایجاد گروهی است که مارکس آن را "نیروی ذخیره کار" نامید. گروه مزبور برای بقای سرمایه داری نقشی اساسی بازی می کند. سیستم سرمایه داری در زمان پیشرفت و رونق اقتصادی از نیروی ذخیره کار استفاده می کند تا همچنان دستمزد کارگران را پایین نگاه دارد، زیرا کارگران به این مساله آگاهند که به سرعت اخراج و کارگری دیگری به جای آنها استخدام خواهد شد. حتی در کشورهای ثروتمند مانند آمریکا، افراد بیکار فراوان و کارورزانی که دستمزد پایینی دریافت می کنند، وجود دارند که از عُهده پرداخت هزینه مایحتاج خود، از جمله کرایه خانه، برق، حمل و نقل (با توجه به کمبود امکان حمل و نقل همگانی، اتومبیل شخصی داشتن از اهمیت بسزایی برخوردار است)، پوشاک، امکانات بهداشتی و مواد غذایی برنمی آیند. فقر در کشور آمریکا به معنای فقر مطلق نیست. برخی محرومان قادرند از یک وعده غذایی چشم پوشی کنند، مواد غذایی با کیفیت پایین تر و ارزان تری خریداری کنند یا از خدمات انجمنهای خیریه و یا دولتی مثل کوپُن غذا و برنامه های خدماتی و حمایتی استفاده کنند. در تابستان سال 2011، بیش از 46 میلیون نفر از برنامه های حمایتی تغذیه ای دولتی استفاده کرده اند که البته میزان برنامه های حمایتی نیز کفاف همه نیازمندان را نمی داد.

البته در برخی از بخشهای جنوبی جهان، وضعیت بسیار نامساعدتر است. رسمیت یافتن مواد غذایی به عنوان کالا، قیمت مواد غذایی را از میزان درآمد بسیاری از افراد بالاتر برده و موجبات عدم تغذیه کافی برای آنها را فراهم ساخته است. بر اساس تخمین سازمان ملل، نزدیک به یک میلیارد انسان در جهان از سوو تغذیه شدید رنج می برند. این مساله به بروز مشکلات سلامتی و مرگ میلیونها انسان می انجامد. محرومیت غذایی به عنوان معضلی که به سرعت باعث سووتغذیه شدید می شود، هنوز یک موضوع جدی در جهان بشمار می آید. بدین ترتیب، بی عدالتی پیرامون افزایش بهای مواد غذایی و نابرابری در دسترسی به آن، یکی از اصلی ترین فاکتورهای قیام دنیای عرب در سالهای اخیر بوده است.

 

(ادامه دارد)

 

بازگشت به صفحه اول ایران نبرد

بازگشت به صفحه نبردخلق