مواد غذایی به عنوان یک کالا ـ قسمت پایانی

 

فرد مگدوف / مانتلی رویو

برگردان: آناهیتا اردوان

 

از آنجا که مواد خوراکی کالا است و نکته اصلی در سیستم کشاورزی و مواد غذایی، فروش و به دست آوردن سود هرچه بیشتر است، یک شبکه تبلیغاتی پیرامون مواد غذایی به ویژه سودآورترین بخش آن یعنی فرایند توزیع، شکل گرفته است. مواد غذایی با کالری بالا ولی ارزش غذایی پایین مانند غذاهای صبحانه ای سرشار از شکر برای تغذیه کودکان همواره تبلیغ و به بازار تزریق می شود. مواد غذایی از این نوع، معمولاً ارزان قیمت هستند و در فروشگاههایی که مواد غذایی با کیفیت مانند میوه و سبزیجات عرصه می شود، به فروش نمی رسد. همین مساله یکی از فاکتورهای رواج بیماری اضافه وزن در میان محرومان است.

فراورده های مواد غذایی به جز استفاده مستقیم انسان، اشکال مصرفی و کاربردی دیگری هم دارند. آنها را به شکلهای گوناگون از جمله نان، مواد غذایی یخ زده، ماکارونی، بستنی، چیپس و... تبدیل و در معرض فروش گذاشته می شوند. بذر ذرت به طور معمول برای فراهم کردن نشاسته صنعتی و شکر که دارای ماده قندی بالایی است، کاربرد دارد. درصد تقریباً بالایی از غله و دانه های سبوسِ و سویای پرورش یافته در آمریکا، جهت تغذیه ماکیان و خوک و نیز گاوهایی که برای تهیه فرآورده های لبنی پرورش می یابند، استفاده می شود. البته از نقطه نظر زیست محیطی استفاده از علف و سبزیجات برای تغذیه گاوها مناسبت تر است، زیرا علوفه باعث می شود که باکتریهای موجود در آن به انرژی مفید و پروتیین برای گاوها، تبدیل شود.

 

تلاش برای کاهش وابستگی به نفت وارداتی از یکسو و دستیابی به منابع سوختهای مایع بدون ضرر برای محیط زیست از سوی دیگر سبب شده که محصولاتی مانند ذرت، سبوس، دانه روغنی رپس، نیشکر، دانه های روغنی نخل و جاتروپا (یک بذر غیر خوراکی برای تهیه سوخت زیستی)، مورد کشت قرار گرفته تا از آنها اتانول یا سوخت زیستی (1)که غیر فسیلی است، تولید کنند. در آمریکا و اروپا، قوانین دولتی و سوبسیدها، تولیدکنندگان را به تولید محصولات غذایی و غیرغذایی جهت تولید سوختهای زیستی تشویق می کند. این موضوع یک بخش مهم از چرایی بازار فشرده و قیمت بالای غله و محصولات نفتی را توضیح می دهد. گزارش سازمان ملل پیرامون مواد غذایی و کشاورزی حاکی است که نگرشِ تولید مواد غذایی به عنوان یک کالا، فشار بر جمعیت بالایی از مردم کشورهای فقیر که از نظر مواد غذایی در مضیقه هستند را افزایش داده و در مقابل، نقش صنعت سوختهای زیستی در ایجاد بحران بین تقاضای نامحدود انرژی و فشار به دلیلِ محدودیت منابع را، برجسته تر کرده است.

تولید دانه های گیاهی لازم جهت به دست آوردن سوخت زیستی بود که دو شرکت بزرگِ دانه و حبوبات غذایی و غیر غذایی، "دویان آندرآس" و "آرچر دانیالس میدلند" در آمریکا را تشویق به نفوذ در احزاب جمهوریخواه و دمکرات ساخت. دو شرکت مزبور در مسیر جلب توجه احزاب سیاسی، به سرمایه گذاری هنگفتی مبادرت ورزیدند. قابل ذکر است که شرکت "آرچر دانیالی میدلند"، اصلی ترین پشیتبان صنعت تولید اِتانول از بذر است.

در نظر گرفتن مواد غذایی به عنوان کالا، دسترسی تهیدستان به آن را محدودتر می کند. معضل گرسنگی در جهان با فشار و تشویق بازار در جابه جایی نقش مواد غذایی به عنوان نیاز انسان و حیوان با تولید سوخت زیستی افزایش می یابد، زیرا بازار در راستای منفعت بیشتر، بر استفاده از محصولات جهت منافع صنعتی به جای منافع تغدیه ای تاکید می ورزد. بدین ترتیب، مسیر احتکار و زمین خواری در حوزه کشاورزی به طور فزاینده ای رشد کرده است. زمین مورد بهره برداریهای گوناگون قرار می گیرد؛ تولید محصولات مصرفی انسانها، تولید فراورده هایی که به طور عمده برای تغذیه حیوانات استفاده می شود و همچنین مواد اولیه جهت بهره برداری در حوزه صنعت مانند پنیه، جاتروفا، پرورش برخی محصولات برای تولید شکر و یونجه که به طور مستقیم برای تغذیه حیوانات مورد استفاده قرار می گیرد.

 

قیمت محصولات در بازار، شاخص تعیین نوع تولید برای کشاورزان است. به عنوان مثال هنگامی که قیمت اِتانول در بازار افزایش می یابد، بخش عظیمی از زمینها به جای کشت ذرت و سبوس به کشت پنبه تخصیص می یابد. قیمت محصولات در بازار همچنین راهنمای بهره برداری نهایی محصولاتی است که نقش کاربردی گوناگونی دارند. به عنوان مثال، تولید سبوس جهت به دست آوردن روغن نباتی برای استفاده مردم، تغذیه حیوانات و یا تبدیل آن به سوخت غیرفسیلی صورت می گیرد. تولید مواد غذایی جهت ریشه کن کردن معضلِ گرسنگی جهانی، در محاسبات بالا جایی ندارد.

 

هنگامی که کشورهای در حال رشد تصمیم می گیرند تا معضل مواد غذایی را در کشورشان حل کنند، به طور مقدماتی کشاورزان را به تولید محصولات غذایی در حجم انبوه تشویق می کنند تا با کاهش قیمت مواد غذایی در بازار، قدرت خرید اقشار محروم جامعه را بالا برده و دستیابی آنان به مواد غذایی بیشتر تسهیل یابد. اما کاهش قیمت مواد غذایی در بازار می تواند شرایط معیشتی بسیاری از کشاورزان را نابسامان سازد، زیرا کشاورزان معمولاً جزو اقشار محروم جامعه هستند. بسیاری از کشاورزان زیمباوه ای به موازات تولید انبوه جهت کاهش قیمت آن در بازار، فقیرتر شدند. این موضوع، کشاورزان خُرد که به طور کلی فرآوری کمتری دارند را با رنج مضاعف روبرو می سازد. آنها از یکسو به دلیل عدم امکانات قادر به تولید فراوان محصولات غذایی نیستند و از دیگر سو، در ازای فروش تولیدات خود مبلغی جزیی دریافت خواهند کرد. رویکرد تشویق کشاورزان به افزایش میزان تولیدات جهت کاهش قیمت مواد غذایی، در سیستم کشاورزی سرمایه داری بیشتر به نفع کلان کشاورزان، به ویژه آنهایی می باشد که به امکانات پیشرفته مانند آبیاری بهینه و کود دسترسی دارند. بدین ترتیب، آنها قادرند میزان تولیدات خود را تا میزان بسیار زیادی افزایش دهند. تصرف زمینهای کشاورزی یکی دیگر از جنبه های تازه و مضر برخورد به مواد غذایی به عنوان کالا می باشد. ثروتمندان و صاحبان سرمایه های کلان با روند جهانی شدن سرمایه و خصوصی سازی هر چه بیشتر فعل و انفعالات اقتصادی، به خرید و یا اجاره زمینهای کشاورزی در آفریقا، آسیا و آمریکای جنوبی جهت تولید مواد غذایی و مواد اولیه سوخت زیستی برای سرمایه گذاری در کشورهای دیگر، مبادرت ورزیده اند. در این مسیر نه تنها محصولات کشاورزی، بلکه مواد اولیه کشاورزی مانند خاک نیز به عنوان کالا جهت احتکار و یا فروش به آنانی که بیشترین قیمت را پیشنهاد می کنند، تبدیل گشته است. سیستم سنتی کرایه و یا فروش زمین در بسیاری از کشورهای جنوبی جهان به دلیل فروش زمینها و یا اخذ قراردادهای طولانی مدت با صاحبان سرمایه و یا حاکمان و به طور کلی مقامهای بالای کشوری، در حال از بین رفتن است.

 

هدف اصلی در این روند یا به دست آوردن سرمایه هنگفت و یا تولید مواد اولیه محصولاتی است که می توان از آنها سوخت غیر فسیلی برای بازار کشورهای صنعتی تهیه کرد. این مساله سبب می شود که خرده کشاورزان ظرفیتهای اقتصادی و ارتباطات اجتماعی خود را از دست بدهند و اجتماعات دهقانان از هم پاشیده شود. بدین ترتیب، کشاورزان بیشتری مجبور می شوند تا در جستجوی کار به شهرها مهاجرت کنند. بیش از بیست میلیون هکتار زمین کشاورزی در آفریقا بر اساس قراردادهای طویل المدت به سرمایه گذاران خارجی و یا کشورهای دیگر واگذار گردیده است. در آفریقا، این حرکت چپاول زمین و یا استعمار نام گرفته است. کشورهایی مانند عربستان سعودی، کره جنوبی، چین، هند، لیبی و مصر که قصد دارند منابع مواد غذایی خود را امن نگاه دارند، در صف اول تصرف زمینهای کشاورزی در سراسر جهان، به خصوص در آفریقای گرسنه قرار دارند.

بهترین و بالاترین سود در هر کالا را سیستم سرمایه داری در جایی به دست می آورد که بالاترین قیمت بدون در نظر گرفتن جنبه های اجتماعی، زیست محیطی و انسانی برایش پرداخت شود. این مساله تناقضی بدیهی به همراه می آورد که با یک مثال کوچک در رابطه با بذری در کوههای آند (در شیلی) قابل توضیح است. بذر کیونوآ، به دلیل توازن آمینو اسید دارای کیفیت غذایی بسیار بالایی است. کشاورزان از افزایش قیمت این بذر سود می برند ولی این افزایش قیمت همچنین سبب گران شدن آن برای مردم محلی به عنوان یک محصول غذایی بسیار قدیمی و مقوی نیز می شود.

یکی دیگر از مشکلات کالایی شدن مواد غذایی، احتکار آن جهت کنترل اُفت و خیز قیمت در بازار است. کالاهای خام مانند فلز و بذرهای خوراکی نخستین هدف برای آنانی است که بدون در نظر گرفتنِ ابزارهای مالی متضمن تعیین قیمت کالاها، قصد دارند قیمت کالاها را در بازار کنترل کنند. هیات مدیره بازرگانی شیکاگو متعلق به تجار شیکاگو که در سال 1848 تاسیس شد، یکی از بزرگترین انجمنهای تعیین کننده نرخ و ارزشِ مبادلات مواد غذایی است. انجمن مذکور و دیگر انجمنهای دادوستد مواد غذایی که به خرید و فروش مواد غذایی می پردازند و تمام پروسه از تولید تا بسته بندی و تکمیل آن را کنترل می کنند، همواره تلاش کرده اند تا بر سر مسیر این نوسانات قیمتی مانع ایجاد کنند. استفاده از این انجمنها توسط فروشندگان اولیه سبب می شد تا بتوانند از حرفه خود در برابر بُلهوسی رقبا حمایت کنند.

 

اما با گسترده شدن اقتصاد بازار، جهانی سازی سرمایه و اعمال سیاستهای نو-لیبرالیستی، مسیرِ احتکار همه تولیدات از جمله مواد غذایی و دیگر محصولات کشاورزی آسان تر گردیده است. با تصویب و اعلام قانون نو سازی بازار کالا، ساختار خصوصی سازی این بازار تکمیل شد و اجازه رشد احتکار انواع مواد غذایی صادر گردید. افزون بر این، سرمایه گذاری بر کالاها با پیشگامی "گُلدمن ساکس" آغاز گردید و با دنبال کردن قیمت کالاها در بازار، شرط بندی بر کالاهای شخصی را رونق بخشید. میزان پول در این گونه سرمایه گذاریها از 13 میلیارد در سال 2003 به 317 میلیارد دلار در سال 2008 افزایش یافت. بدین ترتیب است که محتکران امروز هفتاد درصد سود در بازار کالای مواد غذایی را به خود اختصاص داده اند. ده سال پیش، آنها به سختی قادر بودند سی درصد از بازار را کنترل کنند. با توجه به چنین میزان بالای سرمایه ای که در بازار مواد غذایی فعال است و تسلط اندیشه احتکار بر بازار، بی شک قیمت خواروبار همواره در حال افزایش خواهد بود. البته، این موضوع نمی تواند سبب شود که قیمت کالاها در بازار همواره روندی فزاینده داشته باشد، بلکه شرایط اقتصادی، موجودی مواد غذایی در جهان، شایعات و مُدهای زودگذر آن را با نوساناتی همراه خواهد کرد. اما، احتکار عامل بسیار مهمی در شتاب بخشیدن به اُفت و خیزهای قیمت مواد غذایی در بازار است. افراد بسیاری، برخی مواقع میلیونها نفر، همزمان با به اوج رسیدن قیمت مواد غذایی به گرداب گرسنگی کشیده شده و معیشت خرده کشاورزان و تولید کنندگان کوچک در زمان کاهش قیمتها، به تباهی کشانده می شود.

نتیجه ی در نظر گرفتنِ مواد غذایی که یک نیاز مبرم برای سلامت و ادامه حیات انسان است و در حال حاضر به اندازه کافی برای تغذیه همه انسانهای جهان تولید می شود به عنوان یک کالا، گرسنگی روزمره، سوو تغذیه، مرگ نابهنگام و قحطی می باشد. این معضلها زمانی شدت می یابد که منابع غذایی مفید نادر شود و از دیگر سو، به قیمت بسیار بالایی در بازار به فروش برسد. نمونه های گوناگونی از انجمنهای کشاورزی و مردمی وجود دارند که به کشاورزان و تجار راه حلهای مختلفی جهت فروش مواد غذایی به جای بازار پیشنهاد می کنند. "انجمن دفاع از کشاورزی" یک نمونه از این انجمنهاست که به تجار اجازه می دهد، مواد غذایی و یا بخشی از تولید را در زمان جوانه زدن طی فصول مشخص، بر اساس جدول تنظیم شده مطابق با درآمد و میزان قدرت مالی خریداری کنند.

گرچه چنین ترتیبات و قراردادهایی بین کشاورزان و تجار از آنجایی که رویکرد مطلوبی نسبت به مواد غذایی را بازتاب می دهد دلگرم کننده است، اما تنها مسیری که دستیابی همه انسانها به میزان کافی مواد غذایی با کیفیت مطلوب را تضمین می کند، استقرار سیستمی است که مواد غذایی را به عنوان یکی از حقوق بارز انسانی و نه به عنوان یک کالا در نظر گیرد. تنها در چنین سیستمی می توانیم عنوان کنیم که شعارِ "مواد غذایی برای مردم و نه برای سود" تجلی یافته است.

 

 

پانویس

1- سوخت زیستی (بیو فیول) یا سوخت غیر فسیلی، نوعی از سوخت است که از منابع انبوه زیست به دست می آید. این بدان معناست که ماهیت سوخت زیستی به گیاهانی برمی گردد که فقط چند ماه و یا چند سال از برداشت آنها می گذرد. اتانول مایع، متانول، بیو دیزل و سوختهای دیزل گازی مانند هیدروژن و متان از انواع سوختهای زیستی هستند. آلودگیهای زیست محیطی ناشی از مصرف سوختهای فسیلی و همچنین محدود بودن ذخایر این نوع سوختها سبب شده است، انرژی حاصل از سوختهای زیستی بیش از پیش مورد توجه قرار گیرد. سوخت دیزلی زیستی و اتانول زیستی از مهمترین سوختهای زیستی هستند که می توان از آنها در صنعت حمل و نقل استفاده کرد. سوخت دیزلی زیستی، جایگزین تجدید پذیری برای سوختهای دیزلی سنتی یا معدنی است که معمولاً از روغنهای گیاهی حاصل از محصولاتی مانند کلم روغنی و سویا به دست می آید. اتانول زیستی نیز نوعی سوخت جایگزین الکلی برای بنزین است که از محصولات نشاسته ای و قندی مانند گندم، ذرت، نیشکر و چغندر قند تولید می شود. این نوع سوخت در موتورهای معمولی با درصد کم و در موتورهای تغییر یافته با درصد بالاتر مورد استفاده قرار می گیرد. به طور کلی منابع اولیه سوختهای زیستی را ضایعات چوبی، تفاله های محصولات کشاورزی، نیشکر، غلات، روغن گیاهان و سبزیجات، پس ماندهای روغن (از قبیل چربی مرغ و روغن آشپزی استفاده شده در رستورانها)، روغن گیاهان تازه (از قبیل روغن دانه سویا) و محصولات غیرخوراکی (همچون روغن جلبکها) تشکیل می دهد. سوختهایی که از محصولات پس مانده مثل روغن آشپزخانه و یا اتانول گرفته شده، یا از علف و یا تراشه های چوب تولید می شود، بیشترین سازگاری را روی محیط زیست دارند.

بازگشت به صفحه اول ایران نبرد

بازگشت به صفحه نبردخلق