کتاب ....
"فیلیپ راث"، از بزرگ ترین نویسندگان آمریکایی که سال گذشته برنده چهارمین جایزه بین المللی "مان بوکر" شد، در گفت و گو با یک نشریه فرانسوی گفت که در سه سال گذشته هیچ چیز تازه ای ننوشته و دیگر هیچ رمانی نخواهد نوشت.
"راث" گفته است که در ۷۴ سالگی متوجه شده که سالهای عمرش رو به پایان است، بنابراین همه رمانهای محبوبش را دوباره خوانده (آثار داستایوسکی، تورگنیف، جوزف کنراد و همینگوی) و همه کتابهای خودش را نیز به ترتیب معکوس مطالعه کرده است. "راث" بسیاری از معتبرترین جوایز ادبی جهان، به جز جایزه ادبی نوبل از را از آن خود کرده است.
او می گوید:"می خواستم ببینم آیا وقتم را با نوشتن تلف کرده ام یا نه و به این نتیجه رسیدم که نوشته هایم نسبتا موفق بوده. من دیگر آن تعصب برای نوشتن را که در زندگی ام تجربه می کردم، احساس نمی کنم."
"راث" نخستین داستانش را با عنوان "خداحافظ، کلمبوس" در ۲۹ سالگی منتشر کرد. او برای نوشتن کتاب "نغمه آمریکایی" برنده جایزه "پولیتزر" شد. "راث" با انتشار کتاب جنجال برانگیز "شکایت پورتنوی" در سال ۱۹۶۹ که در آن با جزییات، روابط جنسی را تشریح می کند، به شهرت رسید. هفته نامه "تایم" این رمان را در فهرست بیست گانه رمانهای برگزیده قرن بیستم جای داده است.
بسیاری از داستانهای "راث" جامعه یهودیان را ترسیم می کند. یکی از پرفروش ترین آثار او "ننگ بشر" نام دارد که بر اساس آن فیلمی در سال ۲۰۰۳ با بازی "نیکول کیدمن" و "آنتونی هاپکینز" ساخته شد.
"رییس جمهور ما"، "خشم" و "یکی مثل همه" از جمله آثار "فیلیپ راث" هستند که به زبان فارسی ترجمه و در ایران منتشر شده اند.
مدیران دولتی از ایران در نمایشگاه کتاب فرانکفورت چه می کنند؟
مصطفی رحماندوست، شاعر و نویسنده، از حضور تعداد زیادی از مسوولان وزارت ارشاد در نمایشگاه کتاب فرانکفورت انتقاد کرده و می گوید:"من در نمایشگاه بینالمللی فرانکفورت امسال از ۱۸ نفر از مسوولان ارشاد خواستم که سووالی را برای من به زبان انگلیسی بپرسند و هیچ کدام نتوانستند. حالا به این فکر میکنم با این وضعیت، این تعداد حضور در چنین نمایشگاههایی به چه کار آنها میآید؟"
به جای پاسخ، روابط عمومی معاونت فرهنگی وزارت ارشاد از سخنان رحماندوست انتقاد کرد و اعلام کرد که "ملاحظات" در زمینه شیوه حضور ایران در این نمایشگاه باید در "جلسات کارشناسی و خصوصی" مطرح شود.
ترجمه کتاب " گریز به تنهایی" آرتور شنیتسلر منتشر شد
صادق هدایت، که با ادبیات غرب به خوبی آشنا بود، در اوایل دهه ۱۳۲۰ خورشیدی چند نویسنده ی بزرگ اروپایی را به خوانندگان فارسی زبان معرفی کرد که یکی از آنها "آرتور شنیتسلر" بود. او در کتاب "دیوار"، داستانی از این نویسنده را به نام "کور و برادرش" منتشر کرد.
در سال ۱۳۵۶ از این داستان فیلمی ۴۴ دقیقهای به عنوان "سکه" توسط نعمت حقیقی برای "کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان" ساخته شد.
صادق هدایت داستان "آرتور شنیتسلر" را از زبان فرانسوی برگردانده بود، اما در سالهای اخیر از زبان اصلی (آلمانی) و با عنوان اصلی "جرونیموی کور و برادرش" توسط نسرین شیخنیا به زبان فارسی ترجمه شده و در کنار چند داستان دیگر در کتاب "گریز به تاریکی" منتشر شده است.
کتاب "گریز به تاریکی" ۶ داستان کوتاه از آرتور شنیتسلر را در بر دارد، این داستانها به بهترین شکلی دید فلسفی و سبک ادبی "شنیتسلر" را نشان میدهد. او در آثار ادبی و نمایشی خود نشان میداد که بیشتر تابوها و منعهای اجتماعی به بهانه ی عرف و اخلاق، امیال طبیعی و غریزی انسان را سرکوب میکند. سرکوب یا واپس زدن کششهای طبیعی، لاجرم به عقده ها و زخمهای درونی می انجامد که گرایش به خودآزاری و دیگرآزاری، نفرت و حسادت برخی از پیامدهای آن است.
"شنیتسلر" با جسارتی بیسابقه و با بیانی طنزآمیز نشان داد که بسیاری از هنجارها و رفتارهای جنسی در ژرفای نهاد آدمی ریشه دارند. جامعه ای خودآگاه و به سامان، به جای انکار این امیال طبیعی، با آنها با شناخت علمی برخورد می کند و به آنها سامانی منطقی میدهد.
"اینتونسیها"
کتاب "اینتونسیها" خاطرات و برداشتهای یک روزنامه نگار ایرانی از اقامت چندماههاش در تونس است؛ در زمانی که این کشور شمال افریقا آبستن حوادث سرنوشت سازی بود که به "بهار عربی" انجامید و تمام دنیای عرب را دگرگون کرد.
مصطفی خلجی، روزنامهنگار ایرانی، دیده ها و آزموده های خود از اقامت در تونس را بر پایه هفت شخصیت بنا کرده و هر فصل از کتاب خود را به یکی از آنها اختصاص داده است. این سبک نگارش، به گزارش او حال و هوایی زنده بخشیده و خواندن آن را چنان پرکشش ساخته که گاه به رمانی جذاب نزدیک میشود.
نویسنده که میداند درباره تونس آگاهی زیادی به زبان فارسی وجود ندارد و بیشتر خوانندگان با تاریخ سیاسی و شرایط اجتماعی و فرهنگی تونس بیگانه هستند، در فصلهای هفتگانهی کتاب، به هر مناسبت اطلاعاتی مهم، هرچند نه چندان مفصل و دقیق، درباره زندگی فرهنگی و اجتماعی و سیاسی تونس در اختیار خواننده قرار میدهد که گستره ای متنوع از ادبیات و سینما تا آداب خانهداری و آشپزی را در بر میگیرد.
نمایشگاه .....
هفت تابلو از آثار "مونه"، "ماتیس"، "پیکاسو"، "گوگن" و "لوسین فروید" از موزه رتردام هلند ربوده شده است.
این موزه، نمایشگاهی از آثار نقاشان قرن نوزدهم و بیستم را به نمایش گذاشته بود.
در این نمایشگاه نقاشی آثار بیش از ۱۵۰ نفر از هنرمندان مشهور، از جمله "پل سزان"، "سالوادر دالی" و "اندی وارهل" نیز به نمایش گذاشته شده است. این برای اولین بار بود که تمامی این آثار در کنار یکدیگر به نمایش گذاشته شده بود.
این بزرگترین سرقت آثار هنری در هلند پس از سرقت از موزه "ونگوگ" در سال ۱۹۹۱ است.
فیلم .....
ضرب و شتم محمد نوریزاد، کارگرادن فیلم "شعبون بیمخها"
محمد نوریزاد، روزنامهنگار و کارگردان منتقد، هنگام بازدید از نمایشگاه مطبوعات مورد ضرب و شتم و هتاکی قرار گرفت. کارگردان فیلم "شعبون بیمخها" پیشتر گفته بود "شعبون بیمخها درهمه ادوار تاریخیشان تماشایی بودهاند اما درزمان ما تماشاییترند."
وی "شعبون بی مخها" را کسانی توصیف کرده بود که:"به هیچ قاعدهای متقاعد نیستند. دهانشان از فحش و ناسزا و البته از الفاظ دینی پراست. مشتهایشان همیشه مهیای فرود آمدن است و دهانشان مهیای فحشهای ناموسی حتی! چهرههایشان بیش از گشایش و لبخند، با عبوسی و ترشرویی و اخمهای غلیظ آشناست. ادب؟ هرگز!"
هفتمین جشنواره بینالمللی فیلم رم
هفتمین جشنواره بینالمللی فیلم رم در هفدهم نوامبر (بیست و هفتم آبان) در مراسمی در مجموعه پارک موزیک این شهر به پایان رسید و فیلم "دختر مارفا" ساخته "لری کلارک" از آمریکا، تندیس "مارکو آئورلیو" طلایی را از آن خود کرد. جالب توجه آنکه "لری کلارک" در این جشنواره، هالیوود را "مجمع کلاهبرداران" نامید.
"والتر هیل"، کارگردان "شلیک گلوله به سر" (Bullet to the head) نیز که در این جشنواره به خاطر یک عمر فعالیت حرفهایاش از وی قدردانی شد، فضای هالیوود را شبیه به سیرک توصیف کرد. او فیلمهایی چون "جنگجویان مرداب خاموش"، "جادههای آتش" و "شوالیههای شب" را کارگردانی کرده است.
در بخش رقابتی چشم انداز ایتالیا، بابک کریمی، تدوین گر سینما و بازیگر تیاتر و سینما که در فیلم "جدایی نادر از سیمین" به ایفای نقش قاضی پرداخته بود، به عنوان یکی از اعضای هیات داوران شرکت داشت. مرجان ساتراپی هم که پیش از این با فیلم انیمیشن پرسپولیس در سطح جهان درخشیده، پس از فیلم "خورش مرغ و آلو"، فیلم تازهاش "گروه ژوتا" را به جشنواره رم آورده بود.
ممنوعیت نمایش فیلم "قصه ها" اثر رخشان بنی اعتماد
"هیچ فیلمی، هیچ وقت، تو هیچ کُمُدی نمونده، بالاخره یه روز، یه جایی دیده میشه. چه سازندهاش زنده باشه، چه مرده."
این جمله شاید کلیدی ترین و اصلی ترین جمله فیلم "قصه ها " آخرین اثر رخشان بنی اعتماد باشد؛ فیلمی که در یک پروسه پیچیده از عرضه در سینماها منع شده است. به گفته بنی اعتماد، این فیلم تنها در محافل خصوصی حق نمایش دارد اما با وجود این محدودیت باور نکردنی، او همچنان امیدوار است و در همین جمعهای خصوصی فیلمش را به نمایش می گذارد.
فیلم "قصه ها" روایتگر مشکلات یک کارگران مستند ساز است؛ کارگرانی که مشکلات زندگی او را به ستوه آورده است. در جایی از فیلم، ماموران حراست دوربین او را میگیرند. در پایان فیلم، حبیب رضایی یا همان مستندساز فیلم، در صحبتهایی میگوید که با وجود همه مشکلاتی که در سر راه او به وجود آمده، اما به این وضع عادت کرده و به هیچ عنوان ناامید نیست. او که فیلمش را توقیف کرده اند میگوید، هیچ فیلمی هیچ وقت در هیچ کمدی باقی نمیماند. این دیالوگ همان دیالوگ مشهوری است که رخشان بنی اعتماد در واکنش به عدم نمایش فیلمش در پردیس سینمایی قلهک در یادداشت خود به کار برد که بازتاب گستردهای دررسانهها، خبر گزاریها و سایتهای خبری داشت.
رخشان بنی اعتماد که با فیلمهایی چون "نرگس"، "روسری آبی"، "زیر پوست شهر"، "گیلانه"، "خون بازی" و... خالق بخشی از مهمترین آثار تاریخ سینمای ایران است، در فیلم قصهها نیز همانند دیگر آثارش، راوی صادقی برای وقایع تلخ روزگار بوده است.
نیکی کریمی با فیلم "سوت پایان" برنده جایزه جشنوارهی فیلم مانهایم آلمان
"زندگی کردن، ولی چگونه؟" امسال موضوع محوری فیلمهای به نمایش درآمده در شصت و یکمین دورهی جشنوارهی فیلم "مانهایم" در آلمان بود. نیکی کریمی با فیلم "سوت پایان" جایزهی نخست این جشنواره را از آن خود کرد.
از دید هیأت داوران، جشنوارهی امسال "مانهایم" که در ۱۰ نوامبر (۲۰ آبان) آغاز شد، "سوت پایان" با تصاویری گویا، زیبایی احساسات انسانی و کمک به همنوع را نشان میدهد. در بیانیهی هیات داوران همچنین آمده است:"این کارگردان در فیلم "سوت پایان" به ما یادآوری میکند که برای سعادتمند شدن ابتدا باید به فکر کمک به دیگران و همنوعان خود باشیم."
"لینکلن" بزودی بر صحنه سینما
آخرین فیلم "استیون اسپیلبرگ" با عنوان " لینکن" در ماه نوامبر بروی صحنه می آید.
این فیلم تصویر سینمایی قدرتمندی از مبارزه لینکلن را به نمایش می گذارد که به تصویب اصلاحیه قانون اساسی مبنی بر لغو برده داری در سال 1865، در سال پایانی جنگ داخلی آمریکا انجامید.
شعر ......
درنگی میان حقیقت و افسانه
درنگی بر پنجره گشاده بر غروب و بیابان
درنگی در ابر سرگردانی که در پیشانی من می بارد
هنگامی که مرگ با آینه های هفت گانه اش می آید
و خدایان در فضا شناورند .
با این همه
تا آن هنگام که بمیرم نخواهم مرد
اگر فانوسی در دوردست بتابد
یا ابری ببارد یا کسی برای ماه آوازی بخواند نخواهم مرد
و دست من ادامه روح شاعرانی است
که سرشار زندگی و شکوفه های گیلاس مردند
بگذار سازدهنی خود را بردارم
و در پیاده رو های خلوت بنوازم
بگذار بگویند:
چهل و اند ساله مردی بیگانه و خیس و مجنون
بهتر است این
تا خاموش باشم
تا خاموشم کنند
نه در گورهای گذشته
و نه در گورهای آینده
من در آفتاب خونین امروز تنفس می کنم
در گذرگاه ارابه هایی که لبریز زندگی و جسدند
و میان خویشتن و مقصد و مقصود
غافل وار برای تو آوازی می خوانم
ترانه های سکوت را .
اسماعیل وفا یغمایی _ از مجموعه ی "ماه و سازدهنی کوچک"
طنز .....
خطرناک است نسرین ستوده
پدرسگ توپ دارد تانک دارد
دلار نفت در صد بانک دارد
همه دورش بسیجی، پاسدار است
ره بیت اش حصار اندر حصار است
در اوج سِکوریتی منزلش هست
برای روز وحشت، تونلش هست
ندانم علت ضعفش چه بوده
که ترسیده ز نسرین ستوده!
...
نه نسرین ستوده لشکرش هست
نه فکر کودتایی در سرش هست
نه اسراییل زد دستی به پشتش
نه غرب او را گرفته توی مشتش
نه دارد یوزی و خمپاره انداز
نه می گیرد دلار از نفت و از گاز
نه مامور و نه بادیگارد دارد
نه در جیب و به دندان کارد دارد
نه می خواهد که بنشیند به جایش
نه می باشد رقیب مجتبایش
ولیکن هرچه هست و هرچه بوده
خطرناک است نسرین ستوده!
...
خطرهای دگر هم هست در راه
که می لرزاند او را گاه و بیگاه
اخیراً کرده وحشت فوق العاده
ز یک وبلاگنویس صاف و ساده
جوان از مدرسه چون خانه آمد
سراغ صفحه رایانه آمد
چو زد انگشت خود را روی کیبورد
سه بار آقای رهبر زنده شد مرد
نتیجه در اوین با ضرب شلاق
به ستار بهشتی گشت ابلاغ
...
پدرسگ پول دارد، زور دارد
روانی این وسط ناجور دارد
چو آید اسم منصور اسانلو
دوباره لرزه افتد بر تن او
بپیچد برخودش از وحشت و درد
عبا عمامه او می شود زرد
چنان پر قدرت اما این چنین خوار
خدایا زین معما پرده برنداشتی هم برنداشتی! برو عمو!
هادی خرسندی