سازماندهی جنبشهای عصر جدید پس از جنگ سرد (27)

دستاوردهای مبارزات جهانی/ لزوم تنوع و گوناگونی تاکتیکهای مبارزاتی

 

لیلا جدیدی

 

دستاوردهای مبارزات جهانی در سالی که گذشت

برای جنبشها و تحولات اجتماعی در سراسر جهان، سال 2012 سالی فوق العاده مهم و پر تحرک بود. در این سال خیزشهای مردمی با انگیزه یابی از یکدیگر، انرژی گرفتند و از اعتراضات فعالان محیط زیست گرفته تا جنبشهای مردم بومی، هر روز و هر هفته در گوشه ای از جهان اعتراضات خیابانی یا شورشهای قهرآمیز با مطالبات گوناگون سر برافراشتند. در سالی که گذشت، جنبشهای تازه ی نیز با ابتکارات تازه متولد شدند. نمونه ی آن جنبش "وال ستریت" بود که نام آن در کمک رسانی به قربانیان "توفان سندی" در نیویورک بار دیگر بر سر زبانها افتاد.

در گزارشی به نام "پرونده مردم"، دستاوردهای مبارزات جهانی در سه بخش تشریح شده است که به گونه مختصر در زیر به آن می پردازم.

:

1- رشد جهانی ارتباطات:"میلیونها تن از طریق رسانه های اجتماعی از جمله سایتها، تویتر، فیس بوک و تامبلر و در فضاهای اینترنتی که توسط شرکتهای کوچک - و نه کمپانیهای بزرگ - ارایه شده، توانستند با یکدیگر در سراسر جهان در ارتباط قرار گیرند. این ارتباطات به سرعت گسترش پیدا کرده و از این رو امکانات تازه ای را برای جنبشها فراهم آورده است. یک نمونه آن تلویزیون "الجزیره" است که اعلام کرد با خرید یک امکان پخش تلویزیونی در آمریکا، در نشر خبرهای واقعی با رسانه های آمریکایی به رقابت خواهد پرداخت. در حال حاضر تنها در نیویورک و واشنگتن 10 میلیون نفر صفحه انگلیسی این رسانه را مرور می کنند.

در سال گذشته، تعداد افرادی که رویدادها را از طریق رسانه های عمومی پیگیری می کردند، کاهش یافت و در نتیجه دیدگاه آنان در باره رویدادهای روز نیز دستخوش تغییر گردید."

بدیهی است که مردم ایران و فعالان جنبش نیز از این روند بی بهره نماندند، اگر چه با دشواری امکانات، وجود سد سانسور حکومتی و تهدید افتادن در دام مزدوران "ارتش سایبری" نیز روبرو بودند. به کارگیری این امکان و فرصتی که برای افشاگری در برابر دروغپردازیهای جمهوری اسلامی به وجود آورده و مهم تر از همه، ایجاد ارتباط بین مردم و فعالان، سازمانها و گروههای اپوزیسیون، زمینه را برای اعتراضات هماهنگ آتی فراهم آورده است.

 

2- جنبشهایی که منابع قدرتها را هدف قرار داده اند: "از آنجا که بخش عظیمی از نارساییها و مشکلات اقتصادی و اجتماعی که جامعه جهانی با آن روبروست، محصول نظام سرمایه داری است، ضرورت مبارزه با آن برای رفع ستم طبقاتی می بایستی هدف قرار می گرفت. در سال گذشته آگاهی طبقاتی و درک از ماهیت سرمایه داری رشد یافت و ایده های جایگزین بر سر زبانها روان شد. در سال 2012 بیشترین تعداد جستجو در "دیکشنری وبستر"، واژه های "سوسیالیسم" و "کاپیتالیسم" بود."

همچنانکه مردم سراسر جهان با نقش سرمایه داری در فقر و دیگر نابسامانیهای اجتماعی آشنا می شوند، کوشندگان چپ نیز توانستند جنبشهای آگاهانه و قوی تری را سازمان دهند.

 

3- درک پیمودن راهی طولانی در مبارزه: "اکنون که تغییرات یکشبه صورت نمی گیرد و امری است که تنها در پروسه ای طولانی و پافشاری و پیگیری امکان پذیر است، مفهوم روشن تری پیدا کرده است. در یکی از تظاهرات "وال استریت"، جوانی بنری بر دست داشت که روی آن نوشته بود: "شما تا آخر عمر در این مبارزه خواهید ماند."

این واقعیت اکنون برای معترضان در سراسر جهان روشن شده است که مبارزه با ستم طبقاتی، مبارزه ای طولانی است و مراحل متعددی را طی خواهد کرد.

واقعیت این است که وقتی از خود می پرسی برای نابودی سرمایه داری، پایان ستم، مبارزه برای حقوق بشر و غیره چه می توانم انجام دهم، باید پروسه ای طولانی را مد نظر گرفت. اگر به حاصل مجموعه مبارزاتی که تا کنون جامعه بشری سازمان داده و به پیش برده بنگریم، به شگفت انگیز بودن آن اقرار می کنیم. فداکاریهای پیگیر و عمیق و متعهد کردن زندگی خود به مبارزه تنها راه به دست آوردن پیروزیهای چشمگیر است."

در پایان این گزارش آمده است: "می توان جهان را تغییر داد. آموزگاران تغییر و تحول و انقلابها همچون کارل مارکس، رزا لوکزامبورگ، اما گلدمن، مارتین لوترکینگ، چه گوارا و فهرستی که صفحات زیادی را پر خواهد کرد، انسانهایی بودند که زندگی آنها، چکیده مبارزه علیه ستمی بود که توسط سرمایه داران روا داشته شده است. آنها کسانی بودند که زندگی شان هر چه بود، "آسان" نبوده است. آنها به جای افراط گرایی و دل بستن به تغییرات آنی و یکباره، تا آخر عمر مبارز زندگی کردند."

هیچ امری برای یک سیستم ستمگر خطرناک تر از این نیست که همه زندگی یک فرد با ابتکارات مبارزاتی و احساسات و اراده عمیق انقلابی، متعهد به مبارزه علیه آن گردد. در سال گذشته افت و خیزها، شکست و پیروزیها این امر را به مبارزان رادیکال آموخت. از این رو آنان تسلیم نشدند و در برابر چشمان حیرت زده ستمگران اعلام کرده اند که تا آخر راه را خواهند رفت و مبارزه شان را به هر شکلی ضروری باشد، ادامه خواهند داد.

 

ضرورت تنوع و گوناگونی تاکتیکهای مبارزاتی در جنبشهای اجتماعی

درس آموزی از جنبشهای پیروزمند دارای اهمیت ویژه ای است. این تجربیات مسیر آینده را برای سازماندهی و تعیین جهتگیریهای سیاسی و مبارزاتی روشن می کند. یکی از آموزشهایی که نه تنها از انقلابهای گذشته، بلکه از مبارزات عصر کنونی که در شرایط تازه ای پیش می روند به دست آمده، این است که جنبشهای پیروزمند در سراسر جهان برای پیشبرد اهداف انقلابی خود همه ابزار و اشکال مبارزاتی را به کار گرفته اند. آنچه که بخشهای گوناگون این جنبشها در آن اشتراک داشته اند، بهره گیری از انواع اشکال مبارزاتی هنگامی که حتی تفاوتهای استراتژیک و یا ایدیولوژیک داشته اند، بوده است. به عکس، تضعیف جنبشها حاصل نزاعهای ایدیولوژیک یا استراتژیک درونی آنان بوده است.

پرسش این نیست که آیا جنبشی باید مسالمت آمیز باشد یا قهر آمیز؛ پرسش این است که چه نوع حرکتی در شرایط موجود نیاز به چگونه ابزار مبارزاتی دارد. تجربه جنبشها در گذشته و به ویژه در سالی که گذشت، بیانگر آن است که این جنبشها گوناگونی ایدیولوژیک، استراتژیکی و تاکتیکی را با خود حمل می کرده اند.

رنگین کمانی مبارزه در چنین جنبشهایی نه تنها از گوناگونی اقشار اجتماعی حاضر در میدان و تنوع شرکت کنندگان زن، مرد و جوان صرف نظر از شکل لباس و اعتقادات ایدیولوژیک سر چشمه می گرفت، بلکه همچنین ریشه در استفاده از همه ابزار و اشکال مبارزه بنا برآنچه شرایط مشخص حکم می کرد نیز داشت. آنها از همه اشکال مبارزه از صندوق رای (در صورتی که امکان برگزاری انتخاباتی آزاد یا حتی نیمه آزاد وجود داشت) گرفته تا مبارزه برای اصلاح قانون، اعتراضات صنفی، تظاهرات عمومی، نافرمانی مدنی، تخریب اموال دولتی، درگیریهای مسلحانه، جنگ، شورش و همچنین اعتصابهای کوچک و بزرگ کارگری، به میدان فعال و مبارزاتی جدی کشیدن اتحادیه ها، تجمع در برابر کانونهای استثمارگر دولتی و در نهایت هرگونه حرکت قانونی و غیر قانونی، سود جستند.

در زیر به چهار نمونه از این اعتراضات به طور مختصر اشاره می کنم:

 

مردم سوریه، "روشنفکران" و "رهبران" انقلاب

بشار اسد، دیکتاتور سوریه روز یکشنبه 6 ژانویه در یک سخنرانی اعلام کرد که به جنگ جنایتکارانه خود که نزدیک به دو سال است علیه انقلاب مردم جریان دارد، ادامه خواهد داد. او با اینکه "نقشه صلح" ارایه می داد، مخالفان خود را "تروریست"، "تندرو" و "آلت دست دولتهای غربی" خواند. او در سخنرانی خود گفت: "این انقلاب نیست. یک انقلاب به روشنفکر نیاز دارد. کجا هستند روشنفکران این انقلاب؟ یک انقلاب به رهبر نیاز دارد. کجا هستند رهبران این انقلاب؟"

وی مانند همه دیکتاتورها مکانیزم جنبشهای توده ای را درک نمی کند. در خیزش سوریه، مانند دیگر جنبشهای توده ای، مردم خود را در کمیته های مردمی در سطح روستاها، محله ها، شهرها و مناطق سازماندهی می کنند و این از همان آغاز انقلاب شروع شد. در سراسر سوریه شوراهای انقلاب و همچنین کمیته های هماهنگی برای اقدامات سیاسی و نظامی تشکیل شد. استخوان بندی اصلی انقلاب همین کمیته های مردمی هستند. افزون بر بسیج مردم برای تظاهرات، اقداماتی برای اداره مناطق آزاد از طریق شوراها و نمایندگان منتخب مردم آن نیز صورت گرفت. این بهترین نمونه برای اثبات این امر است که رفتار هرج و مرج طلبانه، رفتار مختص به رژیم و نه مردم است. مردم سوریه با به دست گرفتن سلاح و جنگ مسلحانه، زمان و ضرورت تغییر را خود تعیین کردند.

"ژوزف داهر"، عضو "انقلابیون چپ سوریه" و یکی از دو نویسنده کتاب "مطالبه مردم- تاریخ کوتاهی از انقلابات عربی"، در پاسخ به سووالهای بشار اسد می گوید: "رهبران این انقلاب زنان و مردانی هستند که به آن پیوسته اند و در کمیته های مردمی شرکت فعال دارند. رهبران سوریه، مردم سوریه هستند.

 

روشنفکران؟ آنها همه جا هستند؛ هر جایی که پیامهای آزادی، کرامت انسانی و دولتی دمکراتیک، اجتماعی و سکولار را در بنرهای به اهتزاز در آمده، بیان می کنند؛ روشنفکران آنها هستند که سکتاریسم را نفی می کنند و اعلام و تکرار می کنند که مردم سوریه یکی و متحد هستند. سخنرانی اسد لایق پرتاب لنگه کفش به چهره اش است. همانطور که مارکسیست ایتالیایی، آنتونیو گرامشی، می گوید: "دیگر روشنفکران نمی توانند بر تخت عاج بنشینند و فخر فروشی کنند. آنها باید در فعالیتهای انقلابی و اقدامات عملی، ساختن و سازماندهی به طور دایم شرکت کرده و پیگیر و پر تلاش در بین توده های مردم باشند".

بنابراین، روشنفکران تمام زنان و مردانی هستند که در این انقلاب نقش دارند. روشنفکران این انقلاب، مردم سوریه هستند."

بدون شک آنچه در سوریه می گذرد یک انقلاب واقعی است. مردم سوریه همواره به این پرسش که اقدام بعدی چه خواهد بود، پاسخ داده اند: انقلاب تا پیروزی! سوریه یک نمونه کامل و روشن از جنبشی است که برای پیروزی هیچ ابزاری را کنار نگذاشته و همچنان که سرکوب ادامه پیدا کرده، به اشکال سازمان یافته تر دست یافته است.

 

تظاهرات نمادین زاپاتیستا

روز 21 دسامبر 2011، دهها هزار تن از اعضا و هواداران "زاپاتیستا" در مکزیک در تظاهراتی خاموش در روستاها و شهرها راهپیمایی کردند. تظاهر کنندگان در ردیفهای منظم و در سکوت مسیرهای تعیین شده را پیمودند. این یک اقدام نمایشی و سمبلیک برای اثبات توانایی "زاپاتیستا" در سازماندهی بود. تمامی شرکت کنندگان بر چهره های خود ماسک زده بودند تا بدین وسیله سازماندهی خود در جنبش مسلحانه "زاپاتیستا" را اعلام کنند.

جنبش "زاپاتیستا" همواره جنبشی بوده که مجموعه ای از روشهای مسالمت آمیز، اجتماعی و مسلحانه را با تشکیلاتی سازمان یافته نظامی پیش برده است. کسانی که پافشاری بر جنبش مسالمت آمیز دارند و "خشونت" را محکوم می کنند، در واقع چنین جنبشهایی را محکوم کرده اند.

 

مصر، "پیروزی در انقلاب یک کار آسان و فوری نخواهد بود"

"مصطفی علی"، یک فعال چپ مصری می گوید: "جوانان انقلابی در این مدت آموختند که پیروزی در انقلاب یک کار آسان و فوری نخواهد بود. آنها دریافتند که تظاهرات بزرگ و توده ای در "میدان تحریر" کافی نیست و طبقه حاکمه با خشونت و سرکوب و ستم حاضر است برای حفظ قدرت از همه امکانات خود استفاده کند."

وی می گوید: " فکر می کنم این امر برای بسیاری از مردم جا افتاده است و از این رو بدانها کمک می کند تا خود را برای مبارزاتی طولانی تر آماده کنند. آنها می دانند که نباید به ارتش و "اخوان المسلمین" اعتماد کنند. اکنون موجی تازه ای از جوانان به انقلاب پیوسته است که درک می کنند، کس دیگری نیست که انقلاب را برای آنها به فرجام برساند و تنها با نیروی خودشان مبارزه ادامه خواهد یافت."

 

اروپا، همبستگی میلیونها کارگر اروپایی

برای اولین بار پس از آغاز بحران اقتصادی، روز 14 نوامبر، اتحادیه های کارگری اروپا تظاهرات و اعتصاباتی را در 23 کشور سازماندهی کردند. میلیونها نفر از کارگران دست از کار کشیدند و به راهپیمایی در برابر پارلمانهای سراسر این قاره پرداختند. درگیریهای خونین خیابانی در اسپانیا، پرتغال و ایتالیا بر پا شد و این کشورها را از بنیان به لرزه در آورد.

از روزها پیشتر، اتحادیه های کارگری این روز را روز همبستگی علیه سیاستهای ریاضتی دولتهای اروپایی و اعتصاب عمومی اعلام کرده بودند. اعتصاب عمومی کارگران در اسپانیا و پرتغال به شکلی هماهنگ صورت گرفت، به گونه ای که تمامی وسایل نقلیه از جمله اتوبوسها، مترو، قطار متوقف شده و حتی بسیاری از پروازهای هواپیماییها لغو گردید. کارگران در کشورهای یونان، فرانسه، ایتالیا و بلژیک از کار دست کشیده و راهپیماییهای اعتراضی آنان در بسیاری از شهرها جریان یافت.

کارگران و زحمتکشان در کشورهای اروپایی با اعتصاب و اعتراضهای همزمان نشان دادند که علت نابسامانیها و بحرانهای اقتصادی سرمایه دارانی هستند که از جانب حکومتها حمایت می شوند. این اتحاد و همبستگی شگفت انگیز، پتانسیل سازماندهی و میزان آگاهی کارگران را به نمایش گذاشت.

 

در سال پیش رو، مردم سراسر جهان با انبانی از آموزشهای پر اهمیت سال گذشته به مبارزات خود علیه ستم و فقر طبقاتی، سرکوب و نبود آزادیهای سیاسی و اجتماعی ادامه خواهند داد. همزمان آنها باید برای مبارزه با سه خطر بزرگ جهانی که همه انسانهای روی زمین را تهدید می کند، مبارزه ای بی امان را سازماندهی کنند؛ مبارزه علیه نابودی محیط زیست، علیه بیماریهای همه گیر و علیه سلاح هسته ای.

بازگشت به صفحه اول ایران نبرد

بازگشت به صفحه نبردخلق