سرمقاله ....

 

دو طرح برای انتخابات و یک حاشیه بر آن

منصور امان


نوک کوه نگرانی رژیم جمهوری اسلامی از نمایش انتخابات ریاست جمهوری در سال آینده بیرون زده است. پس از یک دوره ژست ثبات و ادعای سرکوب موفقیت آمیز مُنتقدان و مُخالفان، روز 19 دی، پنج ماه پیش از روی صحنه رفتن خیمه شب بازی، رهبر رژیم ولایت فقیه، آیت الله خامنه ای، با لحنی هراس آلود خطرهایی که از جانب انتخابات "نظام" را تهدید می کند بر شمرد و به ویژه در برابر خواست سراسری انتخابات آزاد جبهه گرفت.
او پس از تاکید بر این امر که "انتخابات خرداد آینده از نظر ما مُهم است، از نظر دشمن هم مُهم است"، شُعار انتخابات آزاد را "خواست دُشمن" نامید تا مُجوز سرکوب مُطالبه کنندگان را نیز صادر کرده باشد. آقای خامنه ای به گونه مُنفعلانه و در حالی که به نظر می رسید زیر فشار شدیدی قرار داشته باشد، از "دلسوزان" درخواست کرد: "هی نگویند انتخابات باید آزاد باشد."

ترس از گُذار انتخاباتی از "نظام"
از نظر رهبر رژیم استبدادی – مذهبی ولایت فقیه، مُهمترین خطری که طرح خواست انتخابات آزاد در بر دارد، قانع کردن توده ها به بی ثمری چارچوبهای فرمایشی حُکومت برای انجام تغییراتی واقعی به سود آنها است. از آنجا که پایه "نظام" ی که آقای خامنه ای از مزایای سُکانداری آن لذت می برد، بر سلب حق رای شهروندان بنا گردیده، هر شُعاری که به اعاده این حق توجه دهد و امکان مُداخله آنها در تعیین نمایندگان خود و ساز و کار و چگونگی اداره جامعه را در برابرشان قرار دهد، به گونه ناگُزیر از سطح گُنجایش سیاسی و ساختارهای موجود آن فراتر می رود. بازی انتخاباتی "نظام" فقط در یک میدان بی رقیب اعتبار دارد، جایی که اکثریت جامعه حاضر یا مجبور باشد تماشاگر خاموش بماند و قواعد و نتایج بازی را – هر چه که باشد – بر خود روا دارد.
نمایش انتخاباتی جمهوری اسلامی یک بازیگر بیشتر ندارد و آن حُکومت است که صحنه را کوبیده و از هر آنچه که می تواند اراده آن را با مانع روبرو سازد، پاک کرده است تا خود در نقش همه عوامل نمایش، از رقیب تا پُشتیبان و از اپوزیسیون تا حزب دولتی پدیدار شود. حال اگر بخش یا بخشهایی از جامعه بالا رفتن کرکره تیاتر موسمی انتخابات را جدی بگیرد، اما از آن برای مادی کردن انتظارات خود و سناریوی مطلوب خویش بهره جوید، بی درنگ کارگردانان و صحنه گردانان نمایش را در برابر خود خواهد یافت که با همه امکانات قهری و قانونی که در اختیار دارند، مانع تغییر روند آن می شوند.
از این نُقطه، ساز و کار تدارک دیده شده "نظام" برای سازماندهی قُدرت، پذیرش و کارایی خود را برای این بخش یا بخشهای جامعه از دست داده و به عُنوان مُحتوایی ناکارآمد و ساختگی که ضروری است پشت سر گذاشته شود، تغییر جایگاه می دهد. این همان تهدیدی است که آقای خامنه ای با زبان بی تعارُف و آرایش نسبت به آن هُشدار داده است: "در کدام کشور دیگر، انتخابات از آنچه که در ایران می گذرد، آزادتر است؟ کجا صلاحیتها مُلاحظه نمی شود، که اینجا روی این مسایل هی تکیه بکنند، هی تکیه بکنند، هی بگویند، هی تکرار کنند و یواش یواش این ذهنیت را به خیال خودشان در مردم به وجود بیاورند که خب، این انتخابات فایده ‌اى ندارد؟ این یکی از خواسته های دُشمن است."

حمله از روبرو
موضع گیری رهبر جمهوری اسلامی به مفهوم تعیین خط و مرزهای "نظام" پیرامون اقتدار خود و بسیج همه جانبه برای رویارویی با فاکتورهایی است که آن را تضعیف می کند. او با نگاه به وزن تهدید، ناچار به بازی با کارتهای روباز شده و پروژه "مُهندسی انتخابات" را که در زیر و پنهان به پیش می برد، به سطح مُنتقل کرده است. در انتخابات سالهای 84 و 88، بارز ترین جلوه بیرونی تلاش سازمان یافته برای رای و مُنتخب سازی، نقالی و خط دادن گاه و بیگاه آقای خامنه ای و دوستان پیرامون شرایط "نامزد اصلح" بود که با ابتکاراتی همچون تقسیم سیب زمینی رایگان پُشتیبانی می شد.
اکنون آیت الله خامنه ای بدون تعارُف به انتخابات آزاد و مُطالبه دهندگان آن اعلان جنگ می دهد و به بسیج همه جانبه نیروهای خود علیه آن دست می زند. آیت الله جنتی، رییس فیلتر پاکسازی نهادهای انتخابی، نعره زده "انتخابات آزاد کلید واژه و رمز شورش شده است"، و در همین نگرانی رییس کُمیسیون امنیت ملی مجلس مُلاها، آقای بروجردی اینگونه شریک شده که "تبلیغ و القای برگزاری انتخابات آزاد، به نوعی تحریک مردم است". کمی بعدتر نوبت 219 نماینده مجلس رسیده که در بیانیه ای تاکید کنند: "القا آزاد نبودن انتخابات همسویی و همنوایی با دشمنان ملت و رمز فتنه جدید است."
پس از طرح نگرانی و تشویش خاطر، زمان ارایه راه حل می رسد و نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران (اُرگان مشهور به "نیروی غیبی" انتخابات)، در امتداد فاش گویی رییس خود اطمینان می دهد: "مُهندسی معقول و منطقی انتخابات، وظیفه ذاتی سپاه است."

گُذار از "نظام"، طرح زنده سیاسی
حاکمان به وسیله این سُخنان می گویند که همچون دوره های پیشین قادر نیستند به گونه نامحسوس حرکت کرده و به طور ضربتی وارد صحنه ی از پیش آماده شده گردند. آنها اعتراف می کنند با مُقاومتی روبرو هستند که آنها را ناگُزیر ساخته از همین لحظه جنگ را آغاز و از همین نُقطه توان خویش علیه آن را سازمان دهند.
دستگاه استبدادی به خوبی می داند که گُذار خیره کننده خیزشهای 88 و 89 از اعتراض به تقلُب باند حاکم به کوفتن نظم سیاسی موجود و چکیده آن، "اصل ولایت فقیه"، فقط در حافظه آن نیست که زیست می کند و خط مشی امروزش را هنوز تحت تاثیر خود دارد. جامعه دروازه های این مسیر را یکبار برای همیشه گشوده است و همه تجربه ها و آموزه هایی که به آن رابطه مُستقیم بین نمودهای ستم سیاسی و نظم مولد آنها را یادآوری می کند را در توشه دارد.
آقای خامنه ای و شُرکا از مردُم خاموش هراس ندارند. هنگامی که ظرفیت اعتراضی و برانداز در جامعه به چشم نمی خورد، تحوُل و جابجایی در "بالا" - از جُمله به وسیله انتخابات - می تواند هر روبنای شکلی و هر پسوند و پیشوندی داشته باشد، زیرا یک جامعه ی تسلیم شده موجبی برای نگرانی از نفوذ شُعارهای "تحریک کننده" و مُشوق مُداخله گری به دست نمی دهد.
از تابستان سال 88 در ذهنیت میلیونها مُنتقد و مُعترض، گُذار از نظام جمهوری اسلامی به یک طرح سیاسی و گُزینه مادی مُناسبات مورد نقدشان فرا روییده است. آنها برای به واقعیت گرایاندن ایده شان در خیابان جنگیده اند، سازمان داده اند، تکنولوژی را به خدمت گرفته اند، به خون خویش درغلطیده اند و جامعه را به همراه کُلیه اجزا و بخشهای آن در "بالا" و "پایین" به مرحله دیگری از حیات سیاسی و اجتماعی خویش پیش برده اند؛ مرحله ای که مُهمترین ویژگی اش، نا مُمکن ساختن بازگشت به عقب است.
با شکل گیری نخُستین اعتراضهای خیابانی در خُرداد 88، نااُمیدی انبوه از شرایط موجود، جای خود را به عُصیان انبوه علیه آن داد. جامعه رخت سکوت را از تن افکند تا به جُستُجوی تغییرات در جایی دیگر برود. این انگاشت، کاوش طرحی نو از روی جسد کُهنه نظام ولایت فقیه، ذهنیتی پایدار را شکل داده است که تا هنگام بقای مُناسبات موجود و فعال بودن تضادهای آن با توده ها، پاسُخ پا برجای آن خواهد بود.

تضاد در روبنا و زیربنا
افتاده در تله ی همین صف آرایی است که نظام ولایت فقیه نه فقط از سُخن در باره انتخابات آزاد به هراس می آید، بلکه حتی از سایه خود نیز به وحشت افتاده است. تلاش برای تعیین نامزد برای باندهای رقیب (کارگُزاران – اصلاح طلبان) و تلقی حُضور یک مُماشات گر حرفه ای همچون حُجت الاسلام مُحمد خاتمی به مثابه اعلام رویارویی، قوی ترین نشانه های اعتماد به نفس حاکمان نیست. آنها ژرفای شکاف بین جامعه با رژیم استبدادی – مذهبی را در هر بخش از سیاستهایی که به دست اجرا می گذارند، لمس می کنند. دستگاه قُدرت همچنین ثبت کرده است که درجه تضاد بین "بالا" و پایین" بدان اندازه هست که افزوده شدن هر فاکتوری بدان، حتی در سطح آقای خاتمی، می تواند نظم سیاسی را بی ثبات سازد.
صحنه تجلی و جوشش این تضاد تنها به روبنای سیاسی "نظام" محدود نمی شود، بلکه با شدت و شتاب به زیربنای اقتصادی این مُناسبات نیز گُسترش یافته است. تلاش حُکومت برای افکندن هزینه تحریمها بر دوش مردُم، فساد گُسترده در سیستم، رانت خواری و تبعیض و در انتها چپاول آشکار و بی مهابای خزانه عمومی توسُط رهبران و پایوران نظام و وابستگان آنها که با ناکارآمدی و بی لیاقتی ترکیب گردیده، جامعه را علیه شرایط پُر ادبار خود و علیه روابط حاکم بر آن، برانگیخته و آرایش داده است.
دفاع عُریان از تقلُب و انتخابات "مُهندسی" شده از یک سو و حذف "خودی" های بی ضرر از سوی دیگر، راهکارهای رژیمی مُتلاشی شده است که به شدت خود را آسیب پذیر احساس می کند و برخلاف هفت سال گذشته که از موضع تهاجُمی و برای انحصار و یکدست سازی قُدرت شمشیر می کشید، اکنون فقط با چنگ و دندان از خود دفاع می کند.

"انتخابات آزاد" به روایت باندهای اخراج شده از قدرت
جالب اینجاست که باندهای مغلوب حُکومتی نیز با نگاه به شرایط مُتزلزل و آشُفته ای که باند ولایت در آن به سر می برد، به فشار بر آن از زاویه انتخابات و جابجایی در "بالا" روی آورده اند. آقای اکبر هاشمی رفسنجانی در این میان در هر فُرصتی از ضرورت برگزاری "انتخابات آزاد" سُخن می گوید و آقای مُحمد خاتمی نیز تاکید دارد که راه حل بُحران داخلی و خارجی همین موضوع است.
ناگفته پیداست که منظور جریانهای کنار گذاشته شده از قُدرت از طرح انتخابات آزاد، فراهم آمدن زمینه و پیش شرطهای شرکت همه ی گرایشهای سیاسی در جامعه در انتخابات و تضمین عملی برسمیت شناختن اراده مُتجلی در نتیجه آن نیست. فراخوان آنها به همین گونه ناظر بر آزادی مُداخله "غیرخودی" ها در تشریفات انتخاباتی "نظام" نیست. رُقبای آقای خامنه ای و شُرکا، پُشت این شعار پنهان شده اند تا با توجه به خطرهایی که مُطالبه مزبور مُتوجه باند حاکم می سازد، آن را به انتخابات رقابتی و یا به بیان دیگر، عقب نشینی و شریک گرداندن خود در قُدرت راضی سازند. بدین سبب، شُعار انتخابات آزاد نیز برای آنها تاریخ مصرف محدودی دارد و در همان لحظه ای که چراغها در "بیت آقا" رنگ سبز را علامت دهد، اشتیاق آنها به دموکراسی انتخاباتی هم برق آسا پایان می پذیرد و اُردوی اصلاحات حُکومتی در محل تازه ای، زیر پرچم "انتخابات سالم"، "انتخابات در چارچوب قانون اساسی" و تیترهایی جُز آن خیمه می زند.
هدف مُکمل آنها، سوار شدن بر پتانسیل اعتراضی در جامعه، جلب نیروهای جُنبش و سربازگیری از میان آنها و به دست گرفتن سُکان طرح و هدایت خواسته های شان است. در این صورت آنها قادر خواهند بود از جُنبش اعتراضی و مُطالبه انتخابات آزاد همچون اهرُم فشاری برای وادار ساختن باند حاکم به برسمیت شناختن منافع "قانونی" شان بهره ببرند و در نقش ناجیان "نظام"، از رُقبایشان دستخوش و امتیاز بگیرند.

برآمد
آیت الله خامنه ای با صُدور فرمان "مُهندسی انتخابات" و لشکرکشی علیه شُعار انتخابات آزاد، زیر بنای طرح سیاسی "نظام" برای ثبات بخشیدن به سیستم و حفظ قُدرت را مُعرفی کرده است. "خودی" های رانده شده از قُدرت، با هر سناریو و زیر هر نام، طرح موثرتری از بند بازی بین دو قُطب اصلی درگیری و زیست در حاشیه آنها ندارند. در عوض، نقشه راه توده های مُعترض بسا پیش از این، در تابستان 88، ترسیم گردیده است.
میدان، شفاف تر از هر گاه دیگر در انتظار حریفان است.

 

بازگشت به صفحه اول ایران نبرد

بازگشت به صفحه نبردخلق