جهان در آیینه مرور

 

لیلا جدیدی

 

در این شماره می خوانید:

- نقش کمپانیهای فراملیتی در فاجعه مرگبار بنگلادش

- "کارگران جهان متحد شوید"، گفتگو با یک فعال صنعت پوشاک در بنگلادش

- شرکتهایی که در رتبه اول لیست صاحبان کارگاه های برده داری قرار دارند

 

* نقش کمپانیهای فراملیتی در فاجعه مرگبار بنگلادش

بار دیگر کمپانیهای فراملیتی، صاحبان کارخانه ها و حاکمان مستبد در اتحاد با یکدیگر، منافع خود را فراتر از سلامتی، امنیت و جان کارگران زحمتکش و فقیر قرار دادند و فاجعه ای دیگر آفریدند، این بار در بنگلادش. بی توجهی و حرص و آز آنها سبب شد آنچه قابل پیشگیری بود، اتفاق بیفتد. ساختمان هشت طبقه "رعنا پلازا" فرو ریخت و نزدیک به 1100 کارگر فقیر و زحمتکش در زیر آوارهای آن جان سپردند، بیش از 2500 نفر زخمی شدند و هزاران نفر از افراد خانواده آنان بی سرپرست، داغدار و سرگردان بایستی با این تراژدی دردناک روزگار بگذرانند. این فاجعه، مرگبار ترین حادثه صنعتی تاریخ بنگلادش و یکی از بدترین فجایع در جهان بود.

بنگلادش دومین صادرکننده پوشاک جهان است و تولیدات این کشور در بازار کشورهای غربی به فروش می رسد. دستمزد پایین کارگران، این کشور را به یکی از قطبهای مورد توجه مارکهای شناخته ‌شده جهانی تبدیل کرده است. 60 درصد از تولیدات پوشاک این کشور به اروپا و ۳۷ درصد به آمریکا و کانادا ارسال می‌شود. بسیاری از صاحبان مارکهای تجاری پوشاک که در اروپا و آمریکا از تولیدات پوشاکی این کشور پولهای کلان به جیب می زنند، مشتری تولید کنندگانی هستند که در ساختمان "رعنا پلازا" کارگاه داشتند. این درحالیست که کارگران این صنعت با پایین ترین دستمزد و تحت بدترین شرایط ایمنی کار می کنند.

اکثر کارگران این صنعت در بنگلادش زنان جوانی هستند که با دستمزدهای بسیار ناچیز به بردگی گرفته شده و قربانی طمع سرمایه داران می شوند. بی دلیل نیست که پاپ فرانسیس، رهبر معنوی مسیحیان کاتولیک، وضعیت این کارگران را "بردگی" توصیف کرد. با این حال نه تنها صدای کارگران، بلکه اعتراضات فعالان کارگری و سازمانهای مدافع حقوق بشر نیز به جایی نمی رسد. طبق گزارشها بیش از 6/3 میلیون بنگلادشی در صنعت پوشاک این کشور کار می ‌کنند. این در حالیست که آن طور که سازمان دیده ‌بان حقوق بشر می‌ گوید، وزارت کار این کشور فقط ۱۸ بازرس برای بازرسی هزاران کارگاه و کارخانه تولید پوشاک در منطقه داکار که عمده صنعت پوشاک در آن قرار دارد، به کار گمارده است.

 

چارلز کرناگان، مدیر "انستیتو کار و حقوق بشر جهان" در گفتگویی با رادیو "دمکراسی همین حالا" در این باره گفت: "هیچ اتحادیه ای با قراردادهای سراسری وجود ندارد، هرگاه کارگران در پی ایجاد تشکل برمی آیند و یا به وضع موجود اعتراض می کنند، مورد ضرب و شتم قرار می گیرند. خریداران و یا همان کمپانیهای بزرگ اهمیتی به این موضوع نمی دهند. برای نمونه فروشگاه بزرگ و زنجیره ای "وال مارت" برای هر لباس تنها 9 سنت پرداخت می کند و همین و دیگر به هیچ موردی توجه نمی کند."

شرکتهای بزرگ و طرفهای قرارداد آنها ترجیح می دهند وضعیت وخیم، حقوق ناچیز و عدم امنیت کارگران را نادیده بگیرند. عده ای از بازماندگان این فاجعه به خبرنگاران "سی ان ان" گفتند که شکافهایی در دیوار ساختمان دیده بودند و از آن ابراز نگرانی کرده بودند اما صاحب کارخانه به آنها توجهی نکرد و آنها را به سر کار فرستاد. از سوی دیگر، اکنون "وال مارت" و دیگر خریداران پوشاک کارگاههای این پلازا تلاش می کنند که از این حادثه فاصله بگیرند و وانمود می کنند که نقشی در آن نداشته اند. همزمان رسانه ها نیز به تریبون صاحبان این کمپایها تبدیل شده اند که می گویند "شوکه" شده اند، به شدت "اندوهگین" هستند و از وضعیت زیردستان خود اطلاع نداشته اند.

آن طور که فعالان حقوق کارگری می گویند، خریداران بزرگ برای حفظ ظاهر ادعا می کنند که دارای سیستم ممیزی هستند و رعایت استانداردها را تحت نظر می گیرند، اما حسابرسی این به اصطلاح سیستم ممیزی، ساختگی است و تازه همین هم خود تبدیل به یک مفر پول در آوردن شده است. در کارخانه هایی که سازمانهای غیر دولتی (NGO) ها نیز دخالت دارند، به راهنماییها و دستورالعملها توجهی نمی شود و برای دور زدن آن، سفارشات به کارگاههای کوچک تر واگذار می شود.

 

اعتراض و دستاوردهای اندک آن

درپی این حادثه، میلیونها نفر از کارگران صنعت پوشاک بنگلادش برای اعتراض از کار دست کشیدند. سرکوبگران به جای رسیدگی به وضعیت وخیم کارگران، به زد و خورد با معترضان پرداختند. شیخ حسینه، نخست وزیر بنگلادش نیز از کارگران خواست بر سر کار خود بازگردند و آنها را تهدید کرد که در غیر این صورت اخراج خواهند شد.

با این حال بازتاب این فاجعه شرم آور که مردم سراسر جهان را متاثر کرد، سبب شد برخی از شرکتهای بزرگ، بنگلادش را ترک کنند.

روزنامه نیویورک تایمز در این باره نوشت: "شرکت "والت دیزنی" که بزرگتری و پر درآمدترین آنها است و سالانه 40 میلیارد فروش دارد، از بنگلادش خارج شد. قابل توجه است که کارخانه ای که سال گذشته 112 کارگر در اثر آتش سوزی در آن جان سپردند، وابسته به "دیزنی" بود. چند روز پس از این اقدام "دیزنی"، چندین کمپانی دیگر نیز این کشور را ترک کردند."

شرکتهایی که قصد خروج ندارند نیز خواسته اند که اتحادیه کارگری جهانی و سازمانهای غیر انتفاعی دخالت بیشتری داشته باشند و دولت بنگلادش را وادار به رعایت موازین ایمنی کنند. به گفته فعالان کارگری اینها فقط اقداماتی نمایشی است.

دست اندرکاران صادرات در بنگلادش به مشتریهای خود که شاملH&M ،Jc Penny, Gap, Nike Li & Fung and Tesco و ... هستند، قولهایی داده اند. کمپانی Primark وعده پرداخت غرامتی به مبلغ 1200 دلار به هر خانواده داده است، اما "وال مارت" حتی از پرداخت غرامت خودداری کرده است. از آنجا که 60 درصد پوشاک بنگلادش به اروپا صادر می شود، اتحادیه اروپا و خانم کاترین اشتون بیانیه تهدید آمیزی خطاب به بنگلادش صادر کرده اند؛ امری که هیچ اقدام و تعهد عملی را در پیوست ندارد و تنها برای خاموش کردن آتشی است که زیر پای مجرمین بر افروخته شده است.

 

یک پیروزی برای زحمتکشان بنگلادشی

در آخرین تحولات پس از فاجعه "رعنا پلازا"، دولت بنگلادش به 4 میلیون کارگر پوشاک اجازه تشکیل اتحادیه، بدون اخذ اجازه از صاحبان کارخانه ها را داد. همچنین حداقل دستمزد کارگرانی که کمترین مزد را می گیرند نیز افزایش پیدا کرد. البته این تغییرات ناچیزی است که دولت به اجبار و زیر فشار های بین الملل به آن تن داده است.

 

* "کارگران جهان متحد شوید"، گفتگو با یک فعال صنعت پوشاک در بنگلادش

خانم "تیسی بتاچاریا" در بنگلادش برای بهبود وضع کارگران فعالیت می کند و نوشته های بسیاری در این زمینه دارد.

 

س: شما این حادثه را امری طبیعی در صنعت پوشاک دوزی می دانید؟

پاسخ: من 5 سال است در این صنعت فعال هستم و خلاف آنچه که گفته می شود این حوادث پدیده ای تازه است، سابقه ای طولانی دارد و تنها در 10 سال گذشته بیشتر شده است.

واقعیت بسیار تلخ تر است. برای نمونه در حوادثی مشابه در سال 2005، تعداد 64 نفر کشته شدند، سال 2010، 21 نفر، سال 2011، 100 نفر، سال 2012، 112 نفر و در سال جاری نیز که می دانید. در این فاصله نه تنها کارگران در حوادثی کوچک تر نیز جان باختند، بلکه همواره متحمل انواع صدمات جسمی و روحی شده و خسارات مالی و غیره دیده اند.

 

سوال: چه تعدادی در این کارگاهها به کار اشتغال دارند؟

پاسخ: 4 میلیون نفر

 

س: این کارگاهها کجا واقع شده اند؟

پاسخ: بیشتر آنها اطراف پایتخت در شهر داکا قرار دارند. جالب اینکه داکا منطقه ای است که بالاترین رشد جمعیت را دارد. به جای این که کارخانه ها را در قسمتهای دیگر کشور دایر کنند، اکثر آنها در داکا هستند. آنها داخل ساختمانهای بلند و در کوچه های باریک و مغازه هایی که راههای باریک و مسدود دارند، واقع شده اند.

 

سوال: از نظر استانداردهای متعارف، این کارگاهها در چه شرایطی هستند؟

پاسخ: از سال 1980 که بنگلادش آغاز به صادرات پوشاک کرد، هیچ تغییری در وضعیت آنها داده نشده و شرایط کارگران بهبود نیافته. در دهه 80، صاحبان مارکهای شرکتهای فراملیتی (خریداران)، "استانداردهای" خودشان را مقرر کردند که به رعایت حداقلهایی محدود می شد. اما حتی این استانداردها هم رعایت نشد و طرح آن فقط برای راضی یا ساکت کردن فعالانی بود که در سراسر جهان اعتراض می کردند.

اگر فقط به رقم مزدی که به کارگران می دهند نگاه کنید، می توانید وضعیت کلی را درک کنید. حداقل دستمزد 38 دلار در ماه است، در صورتی که باید بین 230 تا 269 دلار باشد. در واقع باید این دستمزد را با دستمزدی که برای زندگی ضروری است، سنجید. دستمزد کارگران پوشاک تنها 14 درصد میزان لازم برای یک زندگی بسیار ساده را تشکیل می دهد.

 

سوال: اعتصاب عمومی چه دستاوردی داشت؟

پاسخ: بنگلادش پیش از اعتصاب عمومی کارگران دارای قانون حداقل دستمزد نبود. از سوی دیگر، اعتراضها سمت و سوی سازماندهی یافتن پیدا کرد. اگر چه کارگران حداقل دستمزد 128 دلار در ماه را مطالبه می کردند، اما دولت آنرا 38 دلار تعیین کرد.

 

سوال: چرا زنها بیشترین کارگران را تشکیل می دهند؟

پاسخ: مردان این کار را که مزد آن بستگی به مهارت ندارد، بی ارزش به حساب می آورند اما زنها به دلیل نیازهایشان و اجبار بدان رو می آورند.

 

سوال: طرف ما چه؟ چه اقداماتی علیه این وضعیت صورت گرفته؟

پاسخ: تا کنون 68 اتحادیه کارگری در صنعت پوشاک وجود داشته، اما اینها اتحادیه های زرد و بوروکراتیک هستند. به همین دلیل وقتی کارگران دست به اعتصاب می زنند، اتحادیه ها فرصتها را می سوزانند و آنها را به آرامش دعوت می کنند. اما همزمان سازماندهی رادیکال توده ای نیز وجود دارد. "امینول اسلام"، یکی از فعالان سرشناس و محبوبی بود که در سازماندهی اعتصابات فعالیت می کرد. اما یک روز جسد شکنجه شده او در خارج از شهر داکا پیدا شد. قاتل او هرگز شناسایی نشد.

 

سوال: برای فعالان در دیگر کشورها که می خواهند در این مبارزات علیه کار اجباری، کار کودکان، برده داری، مزد کم و ساعتهای کار طاقت فرسا و ... مبارزه کنند، چه پیشنهادی داری؟

پاسخ: آنگونه که کمپانیهای بزرگ عمل می کنند و به شکلی که سرمایه در حرکت است، حال چه در جهان توسعه یافته و یا در جهان جنوب، روشن است که تا زمانی که بین مبارزات پیوند برقرار نشود، ما نمی توانیم پیروز شویم. ما به ارتباط شمال – جنوب بین اتحادیه ها و کارگران نیاز داریم. ما به شبکه ای از سازماندهی مردمی نیاز داریم تا تجربه ها و آموزشها را به سراسر مرزها منتقل کنیم.

کارگران به تنهایی نمی توانند مبارزه با حکومت خود را پیش ببرند و این هم برای جنوب و هم شمال صادق است. ما به همبستگی بین المللی نیاز داریم. بگذارید توضیح بدهم چگونه اتحادیه ها و سازمان دهندگان در کشورهای توسعه یافته می توانند نقش موثر و حساس برای مثال در بنگلادش داشته باشند. برای نمونه Inditex صاحب مارک "زارا" Zara که سرمایه گذاری کلانی در بنگلادش دارد، در برابر این فجایع سکوت اختیار می کرد. کوشندگان کارگری اقدام به فعالیت در کارخانه ای که مارک "زارا" را می دوخت کردند، اما صاحبان بنگلادشی تا توان داشتند به خشونت و سرکوب روی آوردند. اما از آنجا که این کمپانی در اروپا مستقر است، ملزم است که طرفهای قراردادش شورای کار داشته باشند و عده ای از کوشندگان کارگری عضو آن باشند. این سبب شد که کمپانی مذکور از صاحبان بنگلادشی بخواهد به سرکوب فعالان کارگری خاتمه دهند.

 

س: به این صورت و با گذاشتن موضوع همبستگی جهانی در بطن فعالیتهایتان آیا می خواهید بگویید، " کارگران جهان متحد شوید"؟

پاسخ: ( خنده) بله، برای پیروز شدن هیچ راه دیگری نداریم.

 

* شرکتهایی که در رتبه اول لیست صاحبان کارگاه های برده داری قرار دارند

"رعنا پلازا" نمونه ای از هزاران کارگاه نا امن در بنگلادش و در بسیاری دیگر از کشورهای فقیر است که زندگی زحمتکشان در آن قربانی حسابهای کلان بانکی سرمایه داران می شود. به ذکر بدترین نمونه ها می پردازیم:

- در بنگلادش، زنان جوان برای وال مارت (Wal-Mart) کار اجباری می کنند و ساعتی 9 تا 20 سنت دریافت می کنند. آنها هفته ای 60 ساعت کار می کنند، بدون آنکه حق بیمه و مرخصی به هر دلیل داشته باشند.

- در کامبوج، کودکان از سن 12 سالگی در کارگاههای لباس دوزی برای گپ (GAP) کار می کنند. آنها در خوابگاههای پر از موش و بدون آب، ساعتهای طولانی و 7 روز در هفته به کار اجباری کشیده می شوند. این کودکان حتی هر شش ماه هم به سختی والدین خود را می بینند. قابل توجه است که وقتی برخی رسانه این وضعیت را افشا کردند، این کمپانی سفارشات خود را به کارگاههای برده داری دیگری منتقل کرد.

GAP بزرگترین کمپانی در ایالت متحده آمریکا، همچنین صاحب کمپانیهای Old Navy, Banana Republic, Gap Kids و babyGap است. این شرکت با فروش نزدیک به 14 میلیارد در سال، در میان هم ردیفهای خود بیشترین منافع را از دسترنج کارگران کارگاههای برده داری به دست می آورد.

- شرکت استثمارگر دیگر، "بنتن"(Benetton) است که دارای 700 کارگاه برده داری می باشد و درآمد سالانه آن 2 میلیارد دلار تخمین زده می شود. این کمپانی در فقیر ترین محله های ایتالیا، ترکیه، رومانی و ... غیره فعالیت دارد و در به کارگیری کودکان به کار اجباری به میزان 240 تا 260 ساعت در ماه در برابر پرداخت حقوق ناچیز شهرت دارد.

"بنتن" در واکنش به افشاگری و اعتراضات فعالان حقوق بشر اقدام به "اصلاح رفتار" کرد و به اتحادیه های کارگری ترکیه و ایتالیا تعهداتی داد که به برخی از آنها عمل کرد اما همچنان به به کارگیری کودکان در کار ارزان ادامه می دهد.

 

با اینکه فعالان حقوق بشر و حقوق کودکان و کمیته ملی کار در کارخانه های السالوادر و هندوراس علیه این کمپانی شکایت کرده و اعتراضات و افشاگری شده، اما تغییری در رفتار آن دیده نمی شود.

- غیر از کارگاههای لباس دوزی، صنعت ساخت وسایل ورزشی، برقی، کفش، کفشهای ورزشی، قهوه و اسباب بازی و غیره نیز در بهره گیری از نیروی کار ارزان با شرایط غیر انسانی سهم دارد. در لیست سیاه نامهایی همچون Abercrombie and Fitch, Gymboree, Hanes, Ikea, Kohl’s, LL Bean, Pier 1 Imports, Propper International, and Walmart. Adidas، Calvin Klein، American Eagle، Ann Taylor، Bugle Boy، Disney، Hollister، Guess?، Puma، Kmar، Levi، Ralph Lauren، Sears، Tommy Hilfige، Coke، Nestl،Macy’s، Mattel،Target Phillips-Van Heusen، Liz Caliborne، Hanes، Reebok دیده می شود.

در میان این عده، بدترین نمونه شرکت فروشنده وسایل ورزشی "نایکی" (Nike) است. ورزشکاران معروفی همچون "مایکل جوردن" (20 میلیون دلار در سال)، "تایگر وود" ( 55 هزار دلار در روز) و بسیاری دیگر با دریافت مبالغ هنگفت به تبلیغ کمپانی "نایکی" می پردازند. این در حالیست که دستمزد یک کارگر، روزانه یک دلار و 25 سنت است. در عین حال برای استفاده حداکثر از هر ثانیه کار کارگران، مهلت زمانی هم برای دوخت یا ساخت هر قسمت تعیین می شود. برای نمونه هر دو سر شانه ی پیراهن باید در مدت 30 ثانیه دوخته شود و ... . در جمهوری دومنیک 6 دقیقه وقت برای دوختن یک پلیور داده می شود. حقوق کارگر 70 سنت در ساعت است و آن پلیور 25 دلار فروخته می شود. برای یک زندگی حداقل و فقیرانه، کارگر نیاز به 3 دلار در روز دارد، "نایکی" یک سوم این مقدار را پرداخت می کند.

بسیاری از گروههای فعال علیه کارگاه های برده داری پیشنهاد می کنند که به طور کلی این کمپانیها را نباید تحریم کرد، زیرا بسیاری از کارگران که مهارت دیده هم نیستند، بیکار می شوند.

با این حال پیشنهاد می شود که مصرف کنندگان خرید پوشاک را محدود کنند، به جای لباس نو، گاهی لباسهای دست دوم خریداری کنند. از طریق تلفن، فاکس، نامه، ایمیل اعتراض خود را به این کمپانیها منتقل کنند. مصرف کنندگان باید فشار را افزایش دهند و به آن تداوم ببخشند و تسلیم نشوند. آنها باید نگرانی خود را به مدیران مغازه ها اطلاع دهند.

 

چند شماره تلفن و آدرس برای اعتراض به پیش قراولان کارگاه های برده داری:

Gap (Old Navy, Banana Republic) 1-800-GAP-STYLE (427-7895)

http://www.globalexchange.org/ economy/corporations/saipan /gapfax.html

(برای ارسال یک فکس از پیش آماده شده به شرکتها و کنتراکت چیهای آنها)

Phil Knight of Nike (Phil Knight, C/o Nike Inc, One Bowerman Dr, Beaverman یا 97005-6453)

 

بازگشت به صفحه اول ایران نبرد

بازگشت به صفحه نبردخلق