سازماندهی جنبشهای عصر جدید پس از جنگ سرد (29)

 

ترکیه، با درخت آغاز شد اما ریشه در نو - لیبرالیسم با پوشش اسلامی دارد

 

لیلا جدیدی

 

ماه گذشته جهان یکبار دیگر شاهد خیزشهای ضد استبدادی این بار در ترکیه شد. واکنش حکومت ترکیه در برابر مردم معترض نیز به همان روال، سرکوبگرانه بود.

دولت رجب طیب اردوغان که متعهد به سیاستهای اقتصادی نو - لیبرالی است، بر نابودی آخرین فضای سبز قابل توجه در استانبول به نفع سرمایه داران داخلی و خارجی پافشاری کرد و به خاطر آن به رویارویی با عده ای از فعالان محیط زیست که به این اقدام اعتراض داشتند، پرداخت. سرکوب، خشونت و واکنش خصمانه نخست وزیر اسلام گرا، زخمهای کهنه جامعه را گشود. تکبر و عدم توجه او به خواست مردم، اعتراضهای کوچک را به هجوم روزافزون معترضان به میدان تقسیم و دیگر نقاط ترکیه بدل کرد.

افزون بر عدم تلاش نخست وزیر ترکیه برای جلب رضایت مردم، روز 4 ژوئن، یکهفته پس از اینکه صدها هزار معترض به میدان تقسیم و خیابانهای آنکارا، ازمیر، و 65 شهر دیگر در سراسر کشور سرازیر شده بودند و درست یک روز پس از کاهش شاخص بازار سهام در اثر ناآرامیها به 5/10 درصد، عبدالله گل، رییس جمهور ترکیه، تلاش کرد که سرمایه گذاران مضطرب را از نگرانی بیرون بیاورد. او گفت: "این رویدادها قابل مقایسه با انقلابهای تونس و مصر در سال 2011 نیست."

وی به " انجمن سرمایه گذاران بین المللی ترکیه" اطمینان داد این خیزشها خاموش خواهد شد و افزود: "دو سال پیش به همین دلایل در لندن ماشینها را سوزاندند و مغازه ها را غارت کردند. در شورشهای اسپانیا به خاطر بحران اقتصادی، مردم میدانها را اشغال کردند و همینطور اشغال وال ستریت در آمریکا. آنچه که شما در ترکیه می بینید، شبیه همین شورشهای زودگذر است."

البته این در حالی است که آقای گل در برخی موضوعات با اردوغان اختلاف نظر دارد. او با اسلامی تر شدن بیشتر دولت، نزدیکی ترکیه و سیاستهای آن به آمریکا و سرکوب بی اندازه مخالفان موافق نیست.

خیزشهای ترکیه اما مانند تمامی انقلابهای سال 2011 و خیزشهای برآشوبیدگان و اشغال وال ستریت ریشه های عمیق در ساختار جوامع سرمایه داری و بحرانهای جهانی آن دارد. در ترکیه نیز آثار این امر در نابرابریهای اجتماعی که طی بیش از یک دهه حکومت حزب اردوغان رشد یافته، ملموس است. هیچ پدیده و عامل دیگری نمی تواند سرکوب تعدادی معترض به قطع درختان پارکی را به سوی یک چنین جنبش گسترده و قوی که در آن صدها هزار نفر حاضر به رویارویی با پلیس خشن و بی رحم و گوش به فرمان حکومتی شوند، سوق دهد.

اگرچه پروژه پارک "قزی" هم به تنهایی نشان دهنده سیاستهای ارتجاعی سرمایه داری است: خصوصی سازی مراکز عمومی در جهت منافع عده ای سرمایه دار که هسته اصلی پایگاه سیاسی حزب عدالت و توسعه را تشکیل می دهند و تبدیل استانبول به بهشت ثروتمندان با راندن مردم زحمتکش به خارج شهر.

اردوغان تهدید کرده که در پارک یک مسجد خواهد ساخت؛ پارکی که به طور سنتی محل تجمع و تظاهرات کارگران و حامیان آنان است. نام گذاری یک پل به اسم سلطان عثمانی قرن 16، کسی که اقلیتهای علوی را قتل عام کرد نیز از دیگر پروژه های نابخردانه، ارتجاعی و متکبرانه اوست. 

 

موقعیت ترکیه در آستانه خیزشهای مردمی

سرمایه داران ترکیه پس از سقوط اقتصادی سال 2008 فرصت را غنیمت شمرده و به کاهش دستمزد کارگران پرداختند. تا سال 2009، بیکاری به 16 درصد رسید. از سوی دیگر، افراد شاغل نیز تحت فشار گذاشته شده و وادار می شدند که در همان ساعت کار و میزان دستمزد، بازده بیشتری داشته باشند.

بنابر یک گزارش تحقیقی که در سال 2011 انجام شده، ترکیه دومین کشور در لیست نابرابری درآمد در بین 34 کشور عضو "سازمان همکاری و توسعه اقتصادی" است. ترکیه تنها با درصد پایینی بهتر از مکزیک و درصد کمی در جایگاهی بدتر از بدترین کشور جهان به لحاظ نابرابری دستمزد یعنی آمریکا قرار گرفته است.

آنچه که بستر نفوذ و اقتدار حزب عدالت و توسعه، یک نوع عجیب و غریب پوپولیسم محافظه کار، در دهه اخیر را تشکیل می دهد، حاصل سیاستهای اقتصادی تورگوت اوزال، بورژوای محافظه کار مسلمانی است که در دهه 1980 برای اولین بار ظاهر شد. اما اردوغان با اینکه از سیاستهای مذهبی برای به دست آوردن پایگاه مردمی بیشتر در جناح راست شهری استفاده کرده، مذهبی بودن حزب خود را انکار می کند.

اردوغان بیش از یک دهه برای کسب اقتدار تلاش کرده. او در این راه پای موجی از سرمایه گذاران خارجی را به ترکیه باز کرد، به طوری که رشد اقتصادی این کشور سالانه رقم 5 درصد را نشان می دهد. این امر سبب شده که دولت بتواند تمام بدهی خود را به صندوق بین المللی پول پرداخت کند و حتی در موقعیتی قرار گیرد که به این نهاد مالی 5 میلیارد دلار برای کمک به بحران اقتصادی اروپا در سال 2012 پیشکش کند. اما کسب اقتدار از این راه، منجر به رشد نابرابری همراه با سرکوب برای ساکت نگاه داشتن مردم شده است. او که بتدریج هژمونی حزب خود را در درون دستگاه دولتی و بر رسانه ها تثبیت می کرد، دیگر نیازی به حامیان لیبرال نداشت.

این همه در حالیست که ارتش ترکیه هم پس از از دست دادن میزان قابل توجهی از قدرت خود در برابر نهادهای دیگر دولت مانند پلیس و قوه قضاییه، مجبور به پذیرفتن حزب اردوغان و اسلام گراها شد. در حالیکه فرسایش قدرت نظامی باید به سود دمکراسی تمام می شد، جهت رویدادها به این طرف نرفت و حتی بسیاری از روزنامه نگاران به اتهام ریختن نقشه کودتا به زندان افکنده شدند. در سال 2008، دولت 86 نفر را به اتهام توطیه برای کودتا دستگیر کرد. در آن زمان رای به حزب عدالت و توسعه از 28/34 به 90/49 درصد رسید.

 

ترکیه البته سابقه توطیه کودتا دارد و این به بهانه خوبی برای خاموش کردن صدای معترضان تبدیل شده است. همین بهانه در برابر اپوزیسیون دمکراسی خواه همواره به کار برده شده و به این اتهام، آنها بیرحمانه مورد سرکوب و خشونت قرار گرفته اند.

در عرصه سیاست خارجی، از آنجا که دولت اردوغان مقداری اعتماد به نفس پیدا کرده بود، رفتار تازه ای نسبت به مساله کردها و استراتژی منطقه ای از خود نشان داد. دولت پیشنهاد مذاکرات مهمی را به حزب کارگران کردستان (PKK) داد که بخشی به این علت بود که می خواست رابطه ای مفید با دولت منطقه ای کردستان در عراق به وجود آورد.

تحت رهبری این حزب، ترکیه به نسبت استقلال خود را در مقایسه با اینکه حامی سنتی کاخ سفید و یا تل آویو به شمار می رفت، حفظ کرد آنهم با نمایش یا روابط ساختگی و نمایشی با ایران، حزب الله و حتی تا چند وقت پیش با بشار اسد در سوریه. این جهت گیری به نو – عثمانیسم تفسیر شده است.

با این همه و با وجود قدرتی که اردوغان و حزب او کسب کرده، اما همواره حالت تهاجمی به خود گرفته، زیرا هیچوقت نه به چپ و نه به جنبش کارگری نیاز نداشته، به لیبرالها هم نیاز ندارد و این را با تهاجم به حقوق زنان در مساله آزادی باروری و برقرار کردن مناطق عاری از مشروبات الکلی نشان داده است.

دولت ترکیه در چنین شرایطی با خیزش مردم روبرو می شود.

 

ریشه، تاریخ و افت و خیزهای جنبش اعتراضی در ترکیه

در جستجوی ریشه این اعتراضات به دو علت اساسی برمی خوریم: خزیدن تدریجی ترکیه به سمت حکومتی یک حزبی که روبنای مذهبی و محافظه کارانه دارد و سیاستهای اقتصادی نو –لیبرال و آزاد گذاشتن دست سرمایه گذاران داخلی و خارجی که نتیجه مستقیم آن فشار اقتصادی بر کارگران و زحمتکشان این کشور بوده و شکافهای طبقاتی را عمیق تر کرده است.

اردوغان پیشتاز سیاستهای نو - لیبرالی به سبک جدید است که شامل خصوصی سازی کامل صنایع ملی و حضور به مثابه قدرت منطقه ای با هدف سلطه کامل بر منابع طبیعی در مدیترانه و نابودی مطلق آثار باستانی در محله های استانبول زیر نام "نوسازی" و "شهرسازی مدرن" برای تبدیل استانبول به مرکز بزرگ تجاری است که در این آخرین اقدام سرانجام خشم خفته مردم را بر انگیخت.

ریچار سیمور، نویسنده سوسیالیست بریتانیایی، در مقاله ای منتشر شده در روزنامه گاردین می نویسد: "این یک اعتراض زیست محیطی نیست، بلکه بر افروخته شدن آتش همه نارضایتیهای انبان شده مردم نسبت به رفتار و سیاستهای دولت است."

جنبش کنونی در ترکیه پیشینه مبارزاتی غنی دارد که همواره با سرکوب توام بوده است. از همین رو، این جنبش و اعتراضهای اتحادیه ها، سالها در خفقان به حالت غیر فعال، مگر در مواقع نادر و زود گذر، باقی مانده بود.

پارک قزی در میدان تقسیم از اول ماه مه سال 1977 نماد دیرینه چپ در ترکیه به حساب می آید. در این روز عده ای از فعالان اتحادیه ها و مبارزان رادیکال توسط آنچه هنوز "مهاجمان ناشناس" توصیف می شود، قتل عام شدند. در سالهای بعد و در اوایل دهه 80، تظاهرکنندگان تلاش کردند در روز اول ماه مه میدان تقسیم را در حرکتی نمادین به یاد یاران جان باخته شان تسخیر کنند.

در سال 2010، پلیس میدان را برای تظاهرات روز کارگر باز گذاشت و در روز کارگر سال جاری دوباره پارک بسته شد و فعالان کارگری، اتحادیه ها و چپها با خشونت پلیس روبرو گشتند.

اگرچه مبارزات مردم کردستان ترکیه نزدیک به 40 سال پیشینه دارد، اما تا آنجا که به اعتراضات توده ای در دیگر نقاط بر می گردد، جنبش اعتراضی ترکیه در 15 سال اخیر به جز اعتصاب کوتاه مدت کارگران تنباکو، ناامید و خاموش مانده بود. اما امروز طبقه کارگر و مزد بگیران ترکیه، چپها و جوانان، دوران ناامیدی عمیق سیاسی را پشت سر گذاشته اند.

مهمترین جنبه این اعتراضها شکستن سکوت و یافتن اعتماد به نفس تازه و آوردن نسل جدید به میدان مبارزه زنده و خلاق و پایان بی تفاوتی است. اگر چه رویدادهای جاری در ترکیه تا انقلاب فاصله زیاد دارد، اما پرسش اصلی این است که آیا کارگران متشکل بدان پاسخ لازم را می دهند؟ تا کنون چندین حرکت اعتراضی از نهادهای صنعتی مهم وجود داشته که می تواند بخشهای دیگر را رادیکالیزه کند. همچنین کارکنان هواپیمایی ترکیه نیز به مدت دو هفته در اعتصاب بودند. مطالبه مرکزی آنان بازگرداندن 305 نفر که سال گذشته به خاطر اعتراض به گرفتن حق اعتصاب از کار اخراج شدند، بود.

اعتصاب دیگری هم در راه است که بدون شک تاثیر شگرفی بر دولت خواهد داشت، اعتصاب کارگران فلزکار که صدهزار کارگر را که همزمان دست از کار خواهند کشید، در بر می گیرد. این بخشی است که موتور اصلی صادرات صنعتی این کشور به شمار می رود. اگرچه حاکم بودن سیاست ارتجاعی و بوروکراسی در این اتحادیه بزرگ را نباید از نظر دور داشت، اما از این زاویه که اعتصاب فلزکاران تاثیری همچون انفجاری سیاسی در سراسر کشور خواهد داشت، حایز اهمیت است.

همچنین، این بار مردم با اعتماد به نفس بیشتری به میدان آمده اند. اتحادیه "کنفدراسیون کارگران خدمات عمومی" که یکی از چهار اتحادیه بزرگ ترکیه است، فراخوان اعتصاب در 5 ژوئن را داد. گفته می شود چشم انداز اعتصاب عمومی دور نیست، به ویژه پس از آنکه اردوغان تخریب پارک را آغاز کند.

 

معترضان چه کسانی هستند؟

در نخستین روزهای اعتراضات، عده ای از پژوهشگران دانشگاه استانبول در یک بررسی از میان 3000 فعال در تظاهرات میدان تقسیم به این نتیجه دست یافتند که:

- 71 درصد خود را وابسته به هیچ سازمانی معرفی کردند و گفتند که "طرفدار آزادی" هستند. اکثر این افراد برای اولین بار بود که در این گونه اجتماعات شرکت می کردند.

- تنها 1/7 درصد خود را عضو و یا هوادار گروه یا سازمانی معرفی کردند. حتی 7 درصد که شامل فعالان محیط زیست، ملی گراها و چپها می شوند، تجربه ای در نبردهای خیابانی نداشتند.

نمونه های "اولین بارها" در این اعتراضات زیاد است، یکی از آنها ایجاد سنگر است که اگر چه تازگی ندارد، ولی این بار سنگرها را معترضین می بستند.

روزهای بعد، گوناگونی معترضان بیشتر به چشم خورد. چپهای سکولار، زنان ناراضی از خزیدن آرام قوانین اسلامی به زندگی شان، مخالفان دخالت ترکیه در فروپاشی دولت بشار اسد، راستهای ملی گرا و مخالفان احزاب اسلامی و حتی جناحی درون حزب حاکم AKP به رهبری عبدالله گل، در صف معترضان قرار گرفتند.

در همین روزها ائتلافهای جدیدی تشکیل شد که از جمله شاهد آن بیانیه های اتحادیه های کارگری است که با دیگر اتحادیه های صنفی در سراسر ترکیه، به طور مشترک با مطالبات مشترک منتشر شده است. این مطالبات شامل آزادی همه بازداشت شدگان، حذف تمامی اتهامات آنان، دستگیری و مجازات کسانی که مسوول خشونت پلیس علیه مردم بوده اند و خاتمه دادن به همه ممنوعیتهای گردهماییها و تظاهرات می شود.

این آقای اردوغان بود که وقتی خواستار استعفای اسد بود گفت: "رهبری که مردم خودش را می کشد، مشروعیت خود را از دست می دهد." از این رو، جنبش اعتراضی تلاش می کند او را در برابر این ادعا پاسخگو کند.

 

کوردها و ترکها برای اولین بار دوش به دوش هم

کوردها طی 30 سال حکومت نظامی از کردستان مهاجرت کرده اند و شهر استانبول را به بزرگترین شهر کردنشین جهان تبدیل کرده اند. اما در نخستین روزهای خیزشهای مردمی حضور محسوسی در میدان تقسیم نداشتند.

اصلی ترین علت آن پروسه مذاکرات صلح رهبران کورد با دولت ترکیه است. رزمنده های کرد از آغاز ماه مه سال جاری طبق قراردادی بین عبدالله اوجلان، رهبر حزب کارگران کردستان با دولت ترکیه، به سمت عراق عقب نشینی کرده اند.

همزمان، جنبش سکولار و ملی ضد کورد که به شدت مخالف مذاکرات با کوردها است، حضور وسیعی در میان معترضین پارک قزی دارد .

این قابل درک است که بسیاری از کوردها مایل نباشند در کنار معترضان میدان تقسیم قرار بگیرند. آنها تمایلی به توقف پروسه صلح ندارند. دولت اسلام گرای ترکیه نیز به سرعت این امر را درک کرد و از حزب صلح و دمکراسی کورد به خاطر عدم شرکت در تظاهرات سپاسگزاری کرد. از سوی دیگر، سوسیالیستهای ائتلاف قرمز- سبز کورد به نام "کنگره دمکراتیک خلق" معتقدند که این جنبش موقعیت کردها را تقویت خواهد کرد (کردها در غرب و ترکها در شرق دارای اکثریت هستند). سرانجام پس از چند روز سکوت، بسیاری از گروههای کوردی موضع خود را تغییر دادند. رهبران آنان خطاب به کوردها گفتند، به میدان بروند و آن را به ملی گراها واگذار نکنند. از این به بعد، کوردها نقش بیشتری در اعتراضات ایفا کردند. آنها با بنرهای عکس رهبرانشان به اعتراضها پیوستند. برای اولین بار جوانان کورد با عکس و پوسترهای اوجلان و ملی گرایان با پرچم خود در کنار هم و دوش به دوش یکدیگر شعار می دادند.

 

نمونه هایی از دیدگاهها و مشاهدات

بنا به گزارشی از روزنامه گاردین که بر مبنای گفتگوهایی با جمعی از تحلیلگران سیاسی متمرکز بر مسایل ترکیه تهیه شده، این نظر مشترک وجود دارد که اردوغان دلیل واقعی در پس این اعتراضها را درک نمی کند. یک استاد علوم سیاسی در استانبول می گوید: "اردوغان فکر می کند دسیسه ای برای اخراج او از جانب نیروهای داخلی و خارجی چیده شده است."

یک استاد دیگر دانشگاه معتقد است: "بسیاری از مردم سیاستهای اردوغان را "جنگ فرهنگی" علیه روش زندگی خود ارزیابی می کنند". آنها "پروژه میدان تقسیم" را هم در امتداد همین سیاست می بینند.

تحلیل گر دیگری می گوید: "اردوغان تحمل هیچگونه انتقادی را ندارد. او فکر می کند می داند چه برای مردم خوب و چه بد است. "

یک جوان به گاردین گوید: "اردوغان می خواهد مردم از او اطاعت کنند، مثل کودکانی که باید از پدر اطاعت کنند. از این روست که از اعتراض ما حیرت زده و به شدت شوکه شده است. زمان تغییر کرده و اردوغان عقب مانده است".

انور دریم غباث، یک فعال سوسیالیست، اینگونه اوضاع را تشریح می کند: "خشونت پلیس و استفاده گسترده از نارنجکهای گاز اشک آور، روند رویدادها را تغییر داد. در یک شب، گروهی به نام "همبستگی تقسیم" به برپایی تظاهرات فراخوان داد. در آن شب ده هزار نفر شرکت کردند اما گاز اشک آور مردم را پراکنده کرد. نتیجه چیزی نبود جز آنکه این اعتراض و مقاومت به گونه گسترده تر به شهرهای دیگر کشیده شد. روز اول ژوئن صد هزار نفر به میدان تقسیم آمدند. پلیس با گلوله پلاستیکی و شلنگهای آب به مردم حمله کرد. 900 نفر دستگیر شدند وعده ای نیز به سختی مجروح شدند. بازهم این رفتار سبب شد خیزشها به سراسر شهرهای ترکیه سرایت کرده و هزاران نفر در آن شرکت کنند. معترضان این بار تنها همان فعالان قبلی نبودند، بلکه هزاران جوانان به آن پیوسته بودند که برای اولین بار در یک راهپیمایی سیاسی شرکت می کردند. بیشتر افراد مسن تر، جوانان را "غیر سیاسی" توصیف می کردند و حال آنها در اقدامی سیاسی به پا خاسته بودند."

دوستی به "نبردخلق" گزارش می دهد: "نیمه شب است اما خیابان بیدار است. همسایه ها از پنجره به بیرون خم شده اند یا به بالکن آمده اند. سوت می زنند، قابلمه ها و ماهی تابه ها را بهم می زنند و فریاد می کشند: "طیب ایستیفا، طیب ایستیفا (طیب استعفا، استعفا)."

یک گزارش دیگر می گوید: "lستانبول با شلیک گازهای اشک آور به میدان جنگ تبدیل شده است."

 

در خاتمه:

واکنش حکومت و خشونت پلیس غیره منتظره نیست. پلیس ترکیه به خشونت سخت و سرکوب اعتراضات معروف است. تنها یک ماه پیش، در روز جهانی کارگر بود که به تظاهرات هزاران نفر از کارگران و اعضای اتحادیه ها حمله ور شد و با گاز اشک آور آنها را پراکنده کرد.

اکنون عکسها و ویدیو کلیپهایی که در حقیقت رسانه های مردمی هستند، رفتار خشونت بار پلیس را به نمایش گذاشته و این نه تنها معترضان، بلکه مردم سراسر جهان را خشمگین کرده است.

این همه، کم شباهت به روزهای نخست در میدان تحریر نیست: همه جا کپسولهای خالی گاز اشک آور دیده می شود، چهره های خونین، دست و پاهای شکسته، خودروهای زره دار و لوله های آب جهت پراکنده کردن تظاهرکنندگان و حتی استفاده از سلاح گرم، معترضانی که با سوزاندن ماشینها سنگر سازی کرده و در بنرها و علایم خود نوشته اند: "انقلاب".

طیب اردوغان که قدرت خود و پلیس سرسپرده اش را فراتر از نیروی مردم تصور می کند، سبب اتحاد ترک و کورد، سنی و علوی، چپ و راست، ملی و مذهبی، نیروهای سکولار و غیره در مخالفت با حکومت خود شده است.

این تنها گازهای اشک آور نیست که فضای استانبول را پوشاند، بلکه نسیم روحیه انقلابی و توفان خشم مردم فضا را روشن و گرم کرده است.

معترضان شجاع ترکیه حمایت چشمگیری را در سراسر جهان به دست آورده اند. در نیویورک فعالان اشغال وال ستریت از زوکاتی پارک تا سفارت ترکیه به یک راهپیمایی اعتراضی دست زدند. همچنین، در شهرهای بوستن، لوس انجلس سانفرانسیکو و شیکاگو و ... به پشتیبانی از آنها تظاهراتی صورت گرفت.

اکنون می توان گفت آینده ترکیه در میدان تقسیم رقم زده می شود. اگرچه بیشترین وزن این تحول بر دوش نسل جوان است، با این وجود حمایتها و تجربیات تشکلهای متعدد سیاسی و کارگری نیز در این نبرد سرنوشت ساز خواهد بود. چنانچه جنبش کارگران و زحمتکشان به این اعتراضها افزوده شود، پتانسیل تغییرات انقلابی می تواند در ترکیه ایجاد شود.

تاثیری که تحولات انقلابی در ترکیه بر دیگر نقاط خاورمیانه و آفریقای شمالی دارد را به هیچوجه نمی توان دستکم گرفت. تحت حکومت اردوغان، ترکیه بازیگر مهمی در منطقه شده است. یک مدل و سمبل به عنوان متحد آمریکا، الگویی برای دولت اسلامی نو پای مصر و تونس و در عین حال ایجادکننده تهدید جنگهای بالقوه فرقه ای سنی - شیعه به همراه قطر و عربستان سعودی و همچنین کشوری با قدرت اقتصادی رشد یابنده و نظامی با پروژه هژمونیک.

از این رو، تحول و دگرگونی انقلابی در وضعیت این بازیگر ارتجاعی و امکان جابجایی آن با نیرویی مترقی در این کشور عضو ناتو می تواند پیامدهای عمیقی در سراسر منطقه دربر داشته باشد. همبستگی با جنبش توده ای در ترکیه، یاری به تحولات مترقی و انقلابی در سراسر خاورمیانه است.

 

بازگشت به صفحه اول ایران نبرد

بازگشت به صفحه نبردخلق