گزارشی از کنفرانس "سوسیالیسم 2013" در شیکاگو - آمریکا

 

لیلا جدیدی

 

کنفرانس سالانه "سوسیالیسم2013" بین روزهای 27 تا 30 ماه ژوئن امسال در شیکاگو - آمریکا برگزار شد. من از طرف دبیرخانه سازمان چریکهای فدایی خلق ایران برای دومین سال در این کنفرانس که بیش از 1300 نفر در آن حضور داشتند، شرکت کردم. گزارش زیر برای نشریه نبرد خلق تهیه شده است. به امید آنکه بتوانم از این راه، تجربیاتم از این کنفرانس استثنایی و پرشور را تا حدی که مجال است، به کوشندگان سیاسی و نیروهای چپ منتقل کنم.

 

اگرچه امسال باوجود حضور بیش از هزار و سیصد نفر در کنفرانس "سوسیالیسم 2013"، شمار شرکت کنندگان کمتر از سال گذشته بود، اما شور و اشتیاق آنها که اکثرشان را جوانان تشکیل می داند، به همان اندازه فضای کنفرانس را گرم و صمیمی و پرتکاپو کرده بود. 4 روز آموزش، بحث و گفتگو و مناظره پیرامون سیاستهای رادیکال و انقلابی و مبارزه برای دگرگونیهای اجتماعی، نه تنها جوانان بلکه همه شرکت کنندگان در سنین گوناگون و از لایه های گوناگون جامعه را به طور چشمگیری درگیر و دخالت گر کرده بود .

150 سخنرانی و نشست پیرامون موضوعاتی که شامل تاریخ مبارزه علیه نژاد پرستی تا ریشه یابی اعتراضات دمکراسی خواهانه در ترکیه و تیوریهای مارکسیستی در باره بحران اقتصادی، نقش فرد در تاریخ، تاثیر هگل بر مارکس و اینکه آیا ما به دیالکتیک نیاز داریم؟ ونزوئلا بعد از چاوز، نظر مارکسیستها نسبت به دین، ارتباط مانیفست حزب کمونیست با شرایط امروز، مبارزه برای فلسطین، امپریالیسم در خاورمیانه بعد از "بهار عربی"، مارکسیسم و دمکراسی، مارکسیسم و اخلاق، اهمیت اتحادیه کارگری، طبقه کارگر سیاست و سندیکالیسم و بسیاری از موضوعات دیگر می شد، در جریان بود.

در پایان اولین روز کنفرانس، "گلن گرین والد"، فعال سیاسی، وکیل و مقاله نویس روزنامه "گاردین - آمریکا" که به علت سفر به خارج کشور نتوانسته بود حضور داشته باشد، از طریق اینترنت در سالن بزرگی که هزار شنونده را در خود جای داده بود، صحبت کرد. او گزارشگری است که برای نخستین بار "ادوارد اسنودن"، افشاگر رسوایی جاسوسی آمریکا از شهروندان خود و دیگر کشورها را علنی کرد و با او به مصاحبه نشست. این در واقع یکی از چشمگیر ترین و برجسته ترین بخشهای کنفرانس بود. تنها یک روز بعد، کلیپ صحبتهای او 40 هزار و سپس بیش از صد هزار بار بازدید کننده داشت. گرین والد در سخنرانی خود پس از ارج گذاری از "ادوارد اسنودن" گفت: "اسنودن در نهایت با افشاگری خود این پیام را داده است که نمی خواهد در جهانی زندگی کند که دولت آمریکا اجازه داشته باشد به اطلاعات شخصی افراد دست درازی کند. وجدان او به وی اجازه نمی داد که در جهانی زندگی کند که حقوق خصوصی افراد پایمال شود، در جاییکه می توانست مانع آن بشود. همه ما باید از او بیاموزیم."

وی افزود: "اگر شما یک گام شجاعانه به عنوان یک فرد پیش بگذارید، توانسته اید جهان را تغییر دهید. حرکت شما بر زندگی انسانهای دیگر تاثیر می گذارد و آنها هم به نوبه خود بر دیگران تاثیرگذارند و دیگران بر دیگران، زیرا "شجاعت واگیر دارد". هرگز به نیروی خود برای تغییر جهان شک نکنید".

برنامه پایانی شب دوم به گروهی از آموزگاران و دانش آموزان و خانواده های آنها اختصاص داده شده بود که در نیویورک، شیکاگو و سیاتل دست به مبارزات سختی علیه ناهنجاریهای آموزشی زده بودند. در این بخش، دو تن ار سازمان دهندگان این اعتراضات بزرگ و چند دانش آموز که شامل یک دانش آموز 9 ساله نیز می شد، سخنرانی کردند.

 

مسایل مربوط به زنان از جمله موضوعات طرح شده در کنفرانس بود. در جلساتی که با این محتوی برگزار می شد، سخنرانان به کرات در پیرامون اینکه مارکسیسم و دیگر تیوریها چگونه با مساله تبعیض جنسیتی برخورد کرده اند، سخن گفتند.

نکته چشمگیر دیگر، سالن بسیار بزرگی بود که در آن هزاران جلد کتاب عرضه شده بود که در گوناگونی، نوع و کمیت و کیفیت کم نظیر بود.

در این کنفرانس که از نظم، برنامه ریزی و سازمان یافتگی قابل توجهی برخوردار بود، تلاش شده بود تا تعادلی نسبی بین تیوری و تاریخ با استراتژی برای مبارزات کنونی ایجاد شود. هر مبحثی، گفتگوها و ایده های تازه ای را با شور و اشتیاق شرکت کنندگان به وجود می آورد.

در مجموع، آموزشها و گفتگوها طوری تنظیم شده بود که هر فردی با دست پر از کنفرانس باز گردد و آموخته هایش را در میدان مبارزاتی جامعه به کار اندازد.

از آنجایی که در هر یکساعت و نیم، ١٢ سخنرانی و روزانه ٤٨ سخنرانی در برنامه گنجانده شده بود، باید حضور در مباحث و سخنرانی بنا بر سلیقه و کنجکاوی خود انتخاب می شد. در اینجا به برخی از مباحثی که در آن حضور داشتم، خلاصه وار می پردازم:

 

نبرد برای میدان تقسیم: "تحریر" ترکیه - سیاست و مبارزه در خاورمیانه

در این نشست ابتدا "تام گنه"، مقاله نویس دیدگاه بین المللی و نشریه "کارگران سوسیالیست" و نویسنده مقاله "بهار به ترکیه می آید" سخنرانی کرد. وی بیشتر به تاریخ ترکیه پرداخت و گفت بدون آشنایی با تاریخ این کشور و به ویژه دوران آتاتورک نمی توان جنبشی را که در این کشور در جریان است، درک کرد.

او سپس گفت: "ترکیه فصل تازه ای در مبارزات خاورمیانه گشوده و همه ما می دانیم که این مبارزات دارای نقاط مشترکی است که یکی از آنها همین است که از شیکاگو و نیویورک تا قاهره و استانبول، آماج سرکوب خشن پلیس قرار گرفته است."

پس از سخنان وی، یک زن خبرنگار مشاهدات عینی خود از خیزشهای ترکیه را شرح داد. او گفت: "در ترکیه مردم اعتمادی به احزاب دولتی ندارند، زیرا هیچیک از آنان را حامی مطالبات خود نمی دانند. در حالیکه احزاب مردم را از رویارویی با حکومت باز می داشتند، مردم آنها را دعوت به پیوستن به اعتراضات می کردند. احزاب سیاسی حاضر در پارلمان ترکیه بسیار عقب تر از مردم هستند. همزمان احزابی همچون "پ پ ک" نیز به میدان نمی آمدند، اما کوردها خودشان شرکت می کردند."

وی از گسترده شدن اعتراضات به 50 شهر در ترکیه و همچنین نقش چشمگیر زنان گفت و سپس ترکیب شرکت کنندگان را بدین قرار بیان کرد:

42 درصد معترضان را دانشجویان تشکیل می دادند که ١٥ درصد آنها دوره فوق لیسانس را می گذراندند. 35 درصد شرکت کنندگان نیز دانش آموز بودند. در میان معترضان، 94 درصد مردم عادی و تنها 6 درصد وابسته به گروه های سیاسی بودند. اتحادیه ها نیز بخش مهمی را در بر می گرفتند.

وی افزود: "نیروهای اپوزیسیون تلاش می کردند که رهبری جنبش را به دست گیرند، اما مردم نگذاشتند، زیرا به آنها نیز اعتماد چندانی ندارند. با اینحال چپ انقلابی به مردم سازماندهی، اتحاد با هم و ایستادگی در برابر سرکوب را آموزش می داد. از سوی دیگر، این اعتراضات بخش وسیعی از لیبرالها و راست میانه را نیز در بر می گرفت."

در اینجا وقتی من نظر سخنران را درباره اینکه بخشی از معترضان از اردوغان خواسته اند به اپوزیسیون سوریه کمک نکند، جویا شدم، گفت: "ما نباید به معترضان سوری کمک کنیم، زیرا آنها خودشان باید بدون دخالت خارجی به پیروزی دست یابند."

وی در برابر این یادآوری که دیکتاتور سوریه با کمک خارجی (روسیه و جمهوری اسلامی) اعتراضها و مخالفان را سرکوب می کند نیز سکوت کرد. "یوسف خلیل"، فعال و خبرنگار سرشناس سوری که مقالاتی در این زمینه نوشته و معتقد است چپ باید حامی کمک نظامی به مردم سوریه باشد نیز در این نشست حضور داشت و نظرات خود را بازگو کرد. وی مخالفت خود را با عدم حمایت از انقلاب مردم سوریه ابراز نمود.

 

جوامع سوسیالیستی آینده

سخنران این بخش، "مایکل سمیت"، وکیل و نویسنده کتاب" نوشته های وکلای سالهای 60" و "چه کسی چه گوارا را به قتل رساند؟" و مدیر "مرکز حقوق قانون اساسی" بود.

وی سخنان خود را با شعر ترانه "تصور کن" جان لنون آغاز کرد و از کار مشترک سه نفره برای تدوین کتاب تازه خود به نام "تصور کن یک آمریکای سوسیالیست را" سخن گفت. وی در ضرورت تدوین این کتاب توضیح داد، هیچکس به درستی نمی داند سوسیالیسم چیست و مارکسیسم زندگی در جامعه سوسیالیستی را تعریف نکرده است. او سپس به جزییات بیشتری از کتابش اشاره کرد و گفت، این کتاب دارای سه بخش است:

بخش اول: اعلام جرم علیه کاپیتالیسم

بخش دوم: مجموعه نوشته هایی از افراد گوناگون پیرامون موضوعات و واقعیتهای سخت سرمایه داری

بخش سوم: چگونه در یک سیستم سوسیالیستی زندگی خواهیم کرد

وی در توضیح گفت: "ماشین سرمایه داری اگر ماشین مکانیکی بود، بازسازی آن آسان بود، ولی سرمایه داری سیستمی است که هر قسمتی از آن را بخواهی تعمیر کنی، در نقطه دیگری خرابیها را بازتولید کرده و تعمیرات را بی اثر می کند."

او ادامه داد: "یک سوم مردم جهان در پایین تر از حتی خط فقر زندگی می کنند. روزانه 25 هزار کودک از گرسنگی می میرند؛ امری که به خوبی قابل پیشگیری است. با ثروتی که در جهان موجود است، می توان برای تمام دنیا 7 برابر تغذیه سالم و مکفی تر تهیه کرد. در آمریکا 20 درصد کودکان نمی توانند 3 وعده غذا در روز داشته باشند و این وضعیت برای سیاهپوستان بدتر است. اگر به خدمات اجتماعی نگاه کنیم، می بینیم چه وضعیت دهشتناکی داریم. در این کشور تعداد خانه های خالی 5 برابر تعداد بی خانمانها است. نزاع اقتصادی اکنون به نزاع نظامی تبدیل شده، اما رسانه ها در این مورد سکوت می کنند.

وی افزود: "ما هر چه بیشتر در مورد این ناهنجاریها بدانیم، بیشتر می توانیم مردم را در مبارزه برای به دست آوردن سوسیالیسم آماده کنیم. در نظام سوسیالیستی مردم در همه امور دخالت دارند. مطالبات شان را مطرح می کنند و اگر نمایندگان شان خلاف کردند، بی درنگ اخراج می شوند. همه ی منابع در خدمت تامین نیازهای مردم قرار خواهد داشت و نه عرضه محصولات غیرضروری. مثلا ما 12 نوع دئودرانت لازم نداریم، اما وقتی این را می گوییم، فورا می گویند سوسیالیستها بو می دهند!"

وی گفت: "ما باید سوسیالیسم را تعریف کنیم و بگوییم که چیست. باید استراتژی را مشخص کنیم، باید بگوییم معنای سوسیالیسم، مالکیت دولت بر اقتصاد نیست، بلکه کنترل دمکراتیک اقتصاد توسط مردم است."

وی به نوشته ای از دختر مارکس در باره سفر خود به آمریکا اشاره کرد که در آن می نویسد: "اکثر مردم در این کشور نمی دانند سوسیالیسم چیست و وقتی برای آنها توضیح می دهی، میگویند، پس من سوسیالیست هستم".

"مایکل سمیت" یادآور شد که وقتی در دهه 60 به دانشگاه می رفته، فقط سه کتاب مارکسیستی برای فعالان سیاسی در دسترس بوده است، "اما شما در سالن بغل همین اطاق، به اندازه نیمی از یک زمین فوتبال کتاب دارید".

سخنرانان این نشست همچنین گفتند که آمریکا تا کنون شاهد دو انقلاب بوده است، یکی برای استقلال و دیگری برای پایان برده داری. سومین آن باید برای سوسیالیسم باشد. کمونیستها ضمن اینکه باید برای خواستها و رفورمهای مشخص تلاش کنند، ضروری است که استراتژی خود را معرفی کنند. مردم باید بدانند سوسیالیسم به معنای دمکراتیزه شدن اقتصاد است، یعنی زمانی که تصمیمهای اقتصادی با شرکت خود آنها گرفته می شود. باید سوسیالیسم را فهمید و به طور روشن برای مردم تعریف کرد. باید برای به دست آوردن آن سازماندهی کرد. در نهایت، بدون داشتن دمکراسی و دخالت کامل کارگران، امکان برقراری سوسیالیسم هم وجود ندارد.

 

امپریالیسم در خاورمیانه

در این نشست، "وائل الاسدی"، تحلیلگر مصری، در باره "بهار عربی" گفت که این سلسله خیزشها زمانی رخ داد که آمریکا پس از جنگ در عراق تضعیف شده بود. مردم به شدت مخالف آمریکا بودند و علیه حکومتهای خود که وابسته به آمریکا بودند، به پا خاستند. آنچه که بیش از همه برای آمریکا تکان دهنده بود، انقلاب در مصر بود. آمریکا قصد داشت با جذب مصر به سرمایه داری، سیاستهای صندوق بین المللی پول را پیش برده و همچنین منافع اسراییل را تامین کند. در جریان خیزشها، آمریکاییها دریافتند که "اخوان المسلمین" می تواند هم سیاستهای نو - لیبرالی را ادامه دهد، هم منافع اسراییل را تامین کند و هم از منافع ارتش که حامی آنهاست، دفاع کند. در نهایت هم مجله "تایم"، "محمد مرسی" را "مرد سال" نامید."

وی در پایان تاکید کرد که پروسه انقلابها در منطقه ادامه خواهد داشت و وظیفه کنونی ایجاد یک جنبش ضد امپریالیستی برای جلوگیری از فریب خوردن مردم انقلابی است.

 

سخنران بعد، "یوسف خلیل"، نویسنده و فعال سوری بود. وی در بخشی از سخنان خود گفت: "ریشه های سکتاریسم قومی و مذهبی توسط اسد و پدرش در سوریه کاشته و رشد داده شد. اسد که خود را سکولار می نامید، بیش از عربستان سعودی مسجد ساخت."

او در مورد گروههایی که به مذاکره با اسد تن می دهند، گفت که آنها می خواهند فرش را از زیر پای انقلابیون بکشند. وی گفت، عده ای استدلال می کنند اگر آمریکا به مخالفان اسد سلاح بدهد، ایران هم با دست باز تر به حکومت سوریه سلاح می فرستد. از این رو انقلابیون تصمیم گرفتند ضمن اینکه سلاحهای خود را زمین نمی گذارند، تجمعات و اعتراضهای خیابانی را افزایش دهند.

وی افزود: "مردم ما فهمیده اند که حزب الله به اسد و رژیم ایران نزدیک است. اسراییل هم کنار نشسته و می گوید بگذار اینها همدیگر را بکشند. از این رو ما به این نتیجه می رسیم که حزب الله در مسیر منافع اسراییل گام بر داشته است."

"یوسف خلیل" ادامه داد: "این آسان است که بیاییم و از حضور امپریالیسم آمریکا و ناتو و مضرات افروخته شدن جنگ در سوریه حرف بزنیم و یا بگوییم اینها در باره استفاده سلاح شیمیایی توسط اسد دروغ می گویند و می خواهند راه برای تهاجم نظامی باز کنند. بعد هم برای خودمان کف بزنیم که این جریانات را افشا کرده ایم، دست رد به سینه انقلابیون سوریه بزنیم و مدعی شویم دست آمریکا و القاعده در کار است. اما این ساده نگری بیش نیست.

شاید سر و صدا در مورد استفاده از سلاح شیمیایی را عده ای با دروغهای بوش مقایسه می کنند، اما این بسیار متفاوت است. نخست اینکه اکنون یک جنبش گسترده به نام "بهار عربی" در خاورمیانه در جریان است. دیگر آنکه، مردم سوریه دو سال است که علیه دیکتاتوری که 40 سال او و خانواده اش بر آنها حکومت کرده اند، به پا خاسته اند، اما در بسیاری از گزارشات ابدا صحبتی از جنبش عمومی مردم سوریه نیست. ما باید این حرف که انقلاب سوریه نقشه امپریالیستها است و یا اینکه "بهار عرب" تمام شده و "زمستان عرب" رسیده را کنار بگذاریم. ما باید به آنچه که اتفاق افتاده به عنوان عبور از یک پروسه انقلابی نگاه کنیم که هنوز تا مقصد فاصله زیادی دارد. همچنین باید درک کنیم که پدیده ای به عنوان انقلاب کامل و خالص وجود ندارد. انقلاب لایه های مختلف اجتماعی را به حرکت در می آورد و میلیونها انسان را در بیشتر مواقع برای اولین بار به خود جذب می کند.

مردم در حال ساختن تاریخ خود هستند و در بسیاری از مواقع تحت بدترین شرایط قرار دارند. دهها سال دیکتاتوری، هر گونه حزب سیاسی مستقل، سازمانهای کارگران و اتحادیه ها را نابود کرده است. این واقعا احمقانه است که فکر کنیم تحت این شرایط، انقلاب در سوریه در چهره یک انقلاب کامل با برنامه های فرموله شده انقلابی - مارکسیستی به رهبری طبقه کارگر ظاهر خواهد شد.

ما هم ضد امپریالیسم هستیم، ولی این بدین معنی نیست که مردم سوریه را پس بزنیم فقط به این دلیل که واشنگتن خواستار دخالت در این جریان است. یک حرکت واقعی ضد امپریالیستی، به مرزبندی با چنین جنبشی نمی پردازد؛ جنبشی که 90 هزار نفر در آن جان دادند، صدها هزار نفر زخمی و 5 میلیون آواره دارد."

 

سخنران بعدی "شان جوزف" بود که قرار بود در باره مساله ایران صحبت کند. سخنان او بر پایه اطلاعاتی از تبلیغات رسمی جمهوری اسلامی در رسانه های انگلیسی زبان خود قرار گرفته بود، به صورتی که در بیشتر موارد می شد آن را کپی برابر اصل دانست. از این رو در پایان نه تنها به شیوه تحلیل و اطلاعات سطحی وی اعتراض کردم، بلکه بحث عدم آگاهی کنفرانس از مسایل ایران را به میان اعضا و برگزارکنندگان کنفرانس بردم. گشایش این بحث با استقبال روبرو شد و آنها در پایان خواستار تداوم یافتن آن و کسب اطلاعات بیشتر از جانب سازمان ما شدند.

 

چشم انداز برای چپ

در نشست با این عنوان، "احمد شاکی"، نویسنده کتاب "رهایی سیاهپوستان و سوسیالیسم" و همچنین سردبیر نشریه "سوسیالیست بین المللی" به ایراد سخنرانی پرداخت. وی گفت که چپ باید همواره چشم اندازهای خود را مورد بحث و گفتگو قرار دهد، اما این چشم اندازها نباید آرزوهای تخیلی باشد، بلکه باید بنا بر تحلیل واقعی ترسیم گردد. چشم اندازهایی که برپایه تخیل و دور از واقعیتها باشد، رویایی بیش نیست. او تاکید کرد باید از چشم اندازها به عنوان راهنمای عمل استفاده کرد و در این راه هر چه سازمان سیاسی ما بزرگ تر شود، امکان به واقعیت پیوستن چشم اندازها نیز بیشتر می شود.

وی افزود: "برای نمونه ما در دهه 70 می گفتیم بحرانها، سرمایه داری را به زانو در می آورد اما چه شد که خودمان متلاشی شدیم؟ بحرانها 35 سال بعد هنوز باقی مانده و حتی گسترش پیدا کرده. ما می گفتم دهه 80 مال آنهاست و دهه 90 از آن ما خواهد بود، اما می بینیم که سرمایه داری نه تنها نابود نشده، بلکه در شکل دیگری گسترش پیدا کرده، در فرم ریاضت اقتصادی.

همزمان، طبقه کارگر به شکل وسیع تری گسترش پیدا کرده، اما ما هنوز یک تعریف جهانی از این طبقه نداریم. ولی امروز ما یک مقاومت جهانی داریم، شاید نه از دید خودمان ولی از دید طرف مقابل. این مقاومت جهانی علیه نو - لیبرالیسم است. اما ما هنوز بیان سیاسی برای آن نداریم. چپ باید دوباره سازی بشود و به این منظور سکتاریسمی که در روشنفکران وجود دارد و آنها را در شکل طرفداران تروتسکی، مائو و غیره از هم جدا می کند، باید کنار گذاشته شود. اگر می خواهیم چپ رشد کند، نیاز داریم که دریچه بحث و گفتگو باز بشود.

برای نمونه نگاه کنیم ببینیم چطور شد در یونان "سرییزا" توانست به موفقیتهای چشمگیری دست پیدا کند. برای اینکه آنها برای چپ با دیدگاههای متفاوت جا باز کردند. اگر ما بتوانیم ظرفی برای در برگرفتن تفکر و دیدگاه های سیاسی گوناگون ایجاد کنیم، می توانیم مانند "سرییزا" رشد کنیم.

نکته دیگری که باید توجه داشته باشیم این است که نسل جدید با زبانی که ما درگذشته صحبت می کردیم، امروز حرف نمی زند ولی باید یاد بگیرد. در آن زمان من خودم خیلی راحت رادیکال شدم، ولی امروز دیگر اینطور نیست."

"احمد شاکی" سخنان خود را با تاکید بر لزوم همراهی چپها با جنبشهای کوچک، صنفی، محلی و غیره و سازماندهی آنان و اینکه چپ سازمان یافته باید همواره رابطه خود را با کارگران و زحمتکشان جامعه افزایش دهد، به پایان رساند.

 

در پایان سخنرانی وی، سووالات و نظریاتی ارایه شد.

- جوانی سوال کرد: کسانی که نمی توانند کتابهای سخت را بخوانند چکار باید بکنند؟ در جواب یک نفر از میان جمع گفت: "تلاش کنید مطالعات جمعی و سپس بحث و گفتگو پیرامون مطالعات داشته باشید و همچنین بحث پیرامون این موضوع که چگونه مطالعات را مادی کنیم".

- یک نفر گفت: "ما باید زبانی پیدا کنیم که با آن بتوانیم چپ را معرفی کنیم."

- یکی دیگر از شرکت کنندگان پرسید: "به کسانی که با ما آشنا می شوند و از ما می پرسند چرا شماها با هم یکی نمی شوید، باید چه پاسخی بدهیم؟ کسانی که اصلا تصوری از تشکیلات ندارند؟"

 

- "آنتونیو داواناوس"، عضو کمیته مرکزی "سیریزا" (حزب چپ رادیکال یونان) که در این سخنرانی در صندلی حضار نشسته بود، در باره پیروزی چشمگیر این حزب و پروسه تکاملی آن توضیح داد. وی گفت: "ما از فوروم اجتماعی یونان شروع کردیم و این به ما خیلی کمک کرد. طی این پروسه برای ما آسان نبود، 13 سال طول کشید. اکنون ما در "سیریزا" هم چپ رادیکال داریم هم کمونیست و هم احزاب استالینیستی و هم پیروان تروتسکی. در جمع ما انتقاد هم همیشه می شود، ولی ما می دانیم که باید در کنار هم باشیم".

 

- رفیق زنی گفت: "من با نظر رفیق احمد شاکی مخالفم که هر چه سازمان بزرگ تر باشد تاثیر بیشتری می گذارد، زیرا اگر سازمانی منسجم و متفکر داشته باشیم، حتی اگر کوچکتر باشد، تاثیر مهم تری می گذاریم".

- رفیق دیگری یادآور شد: "گوش کردن به حرف مخالفان کافی نیست، باید برای یاد گرفتن گوش کرد".

- یک شرکت کننده هم معتقد بود: "چپ باید به کارگران و زحمتکشان بگوید انقلاب تمام نشده و به این زودی تمام نمی شود. دستاوردها دوره ای هستند و ادامه دارند. باید تلاش و مبارزه و مقاومت را تعطیل نکرد. پس روی، پیشرفت، بالا و پایین، شکست و پیروزی وجود دارد، ولی باید ادامه داد."

در شماره آینده به مباحث بیشتری از جمله نقش شخصیتها در تاریخ (پال دوماتو)، مارکسیستها در باره دین چه می گویند؟ (بیل رابرت)، مارکسیسم و اخلاق (جسیکا هنسن ویور) و همچنین سخنرانی "آنتونید داواناوس" در باره جنبش در یونان می پردازم.

 

بازگشت به صفحه اول ایران نبرد

بازگشت به صفحه نبردخلق