تداوم نبرد در عراق باوجود تشدید سرکوب و حضور داعش

آناهیتا اردوان

 

در تاریخ پانزده فوریه 2003 (26 بهمن 1381)، شهروندان کشورهای جهان به خیابانها سرازیر گشتند و با برگزاری راهپیمایی، علیه نقشه های جورج بوش، رییس جمهور وقت آمریکا مبنی بر حمله به کشور عراق دست به اعتراض زدند. راهپیماییهای بزرگی در شهرهای بزرگ و کوچک سراسر جهان برگزار گردید، به طوری که بسیاری از خبرنگاران مشهور، آن را بزرگترین و گسترده ترین گردهمایی همگانی در جهان تا آن تاریخ نامیدند. اما مدت زیادی نگذشت که امپریالیسم آمریکا بدون توجه به این اعتراضها، جهت تامین منافع سرمایه داری انحصاری، به عراق حمله کرد. اگرچه اعتراضهای جهانی جهت جلوگیری از حمله نظامی به عراق ناکام ماند، ولی مقاومتی ریشه دار در کشور عراق را رقم زد که هنوز ادامه دارد.

 

مقاومت ریشه دار

حضور داعش به دلیل همسایگی عراق با سوریه، برخی را بر آن داشته تا تحولات اخیر عراق را با قد و قامت گروه ارتجاعی مزبور اندازه گیرند. تجزیه و تحلیل برخی فعالان سیاسی پیرامون تحولات عراق بیش از هر چیز بر فعالیت داعش متمرکز گردیده است. این در حالیست که روند تاریخ و حرکت جوامع در گذشته برای "فرد انقلابی" که جهت ایجاد آینده ای بهتر برای نسل دیگر مبارزه می کند، سرشار از تجربه و نشانه می باشد و درک روندهای اکنون، مستلزم کنکاش در گذشته است. برای فرد انقلابی، "حال" به مثابه میدان عمل دارای اهمیت بسزایی است، ولی شناخت همه جانبه از آن بدون در نظر گرفتن گذشته عملی نخواهد بود. لذا، درک و شناخت واقعیتی که در عراق می گذرد، جهت اتخاذ موضع گیری صحیح به دور از پیش داوریهای ذهنی، نیازمند کنکاش در گذشته است.

نیم نگاهی به پیکار مردم عراق نشان می دهد که مبارزه جهت دستیابی به آزادی و استقلال در عراق، پیش از تولد ننگین داعش آغاز گردید. در 20 آوریل 2003(31 فروردین 1382)، تنها دو روز بعد از پایین آوردن مجسمه صدام حسین توسط سربازان آمریکایی، ده هزار نفر به خیابانهای بغداد آمدند و خواستار پایان اشغال کشور شدند. یکهفته بعد، هزاران عراقی متشکل از آموزگاران، سربازان سابق، کارگران اداره پست و کارورزان بخشهای دولتی با برگزاری راهپیمایی در بغداد، خواستار ایجاد کار و افزایش دستمزد شدند. در تاریخ 28 آوریل همان سال، شیوخ قبایل و رهبران مذهبی کشور، در مدرسه ای گردهم آمدند و با صدور بیانیه ای خواستار خروج نیروهای اشغالگر گردیدند. حمله نیروهای آمریکایی و به قتل رساندن سیزده نفر از شرکت کنندگان در "فلوجه"، سبب تولد جنبش ملّی نوینی در عراق گردید. در نخستین روزهای ماه نوامبر سال 2004، سربازان آمریکایی به تخریب کامل شهر فلوجه پرداختند و تعداد زیادی از افراد غیرنظامی و مخالفان اشغال را به قتل رساندند. نیروی سرکوبی دولت آمریکا، حمله به شهر مزبور را مشکل ترین و سخت ترین جنگ و جدال بعد از جنگ خانه به خانه در شهر "هیو" ویتنام در سال 1968 نامید. بدین ترتیب، عراق ویتنام دیگر آمریکا گردید. شهر فلوجه که بارها توسط نیروهای سرکوبی مالکی مورد تهاجم هوایی قرار گرفته، به کانون مقاومت علیه اشغالگری بدل گردید. مقاومت علیه سیاستهای امپریالیستی با نخستین انتخابات فرمایشی پایان نگرفت، بلکه نوک تیز حمله را به سوی دولت نوری مالکی به مثابه فرد مورد حمایت آمریکا و البته رژیم ولایت فقیه نشانه گرفت. پافشاری و ایستادگی علیه خصوصی سازی نفت و گاز حتی در روزهای نخستین اشغال کشور شکل گرفت.

کارگران صنعت نفت استان "الانبار" مخالفت خودشان را کمابیش با اعتصاب و کم کاری آغاز کردند. این رویارویی با گذشت زمان به جنبشی علیه دولت اشغالگر تبدیل گشت. در دومین نشست کارگری در دسامبر سال 2006(آذر 1385)، فدراسیون اتحادیه های کارگری صنعت نفت عراق به طور رسمی مخالفت خود را با طرح پیشنهادی خصوصی سازی نفت بدینگونه اعلام کرد: "افکار عمومی مردم عراق به شدت با کنترل نفت توسط شرکتهای خارجی که هدفش استثمار نیروی کار و انباشت سود است، مخالفت می کند. طرح مزبور برابر با از بین رفتن حیثیت ملی و پایمال سازی استقلال کشور است."(1)

ضدیت با نو - لیبرالیزه کردن صنعت نفت به مثابه یکی از اهداف مهم حمله به کشور عراق، سبب شد تا اشغالگران برای شکستن پیوستگی و اتحاد ملی بیش از پیش بر تاکتیک دو قطبی سازی جامعه پای فشارند. سرکوب حقوق خلقها و تثبیت فرقه گرایی مذهبی، مماشات با رژیم ولایت فقیه و حمایت از مالکی از سوی آمریکا برای کنترل و پیشبرد هدف ایجاد "خاورمیانه بزرگ"، تا میزانی پیش رفت که کنترل اوضاع از دست آنها خارج و شکست مفتضحانه تاریخی را برایشان رقم زد.

 

تشدید صف بندیها

نمایندگان ائتلافهای سیاسی مختلف در هرم حاکمیت با نشستهای پی در پی که تاکنون بی نتیجه مانده است به دنبال رهیافتی جهت تشکیل دولت جدید بدون نوری مالکی هستند. تاکنون نوری مالکی نه تنها هر گونه تلاش جهت تشکیل دولت وحدت ملی را رد کرده، بلکه کماکان به بهانه حضور داعش به سرکوب مردم مبادرت می ورزد. البته اگر نوری مالکی وحدت را نیز بپذیرد، وحدتی بر پایه استبداد گانگستری پیشین خواهد بود.

باوجود تداوم مبارزه قهرآمیز برای سرنگونی دستگاه حاکمه و وضعیت بحرانی به دلیل حضور داعش در عراق، وضعیت این کشور در مقایسه با ماهها پیش تغییر کرده است. اما تغییر شرایط هیچ تاثیری در تاکتیک احزاب مخالف یا اپوزیسیون دولتی نگذشته است. تکیه یکجانبه به دیپلماسی با وجود سرکوب و سماجت نوری مالکی در کنترل اهرمهای قدرت از سوی احزابی که خود را نمایندگان مردم، به ویژه سنیها به حساب می آورند، یکی از دلایلی بود که مبارزه مسلحانه را به گردانهای اجتماعی و اقشار تحت ستم ملی تحمیل کرد. این امر، موقعیت رهبران احزاب مخالف درون حکومتی را در جنبش به حاشیه کشانده و رهبران عشایر را به دلیل اتخاذ تاکتیک و موضع ریشه ای و صریح تر، جای آن گذاشته است.

به گزارش وبگاه سازمان مجاهدین خلق ایران، "شیخ علی حاتم"، امیر عشایر "دیلم" عراق در کنفرانسی مطبوعاتی اعلام کرد: "ما مالکی را به کناره گیری از قدرت فرا می خوانیم و به او می گوییم وارد کردن اتهام تروریسم به سنیهای عراق، متهم کردن کشورهای عربی و برخی کشورهای همسایه به حمایت از تروریسم و متهم کردن برادران کرد به پناه دادن به تروریستها و فراخوان به تقسیم عراق، دلیل واضحی بر وابسته بودن تو به رژیم ایران و کار کردن برای اجرای پروژه آنها در عراق و دلیل پیروی مطلق تو از ولایت فقیه است."

وی اضافه کرد: "این دلیل واضحی است بر این که حکومت تو بر عراق غیرممکن است، به خاطر اینکه تو خطری برای وحدت و یکپارچگی عراق و امنیت آن هستی."

در این میان، رژیم ولایت فقیه به طور آشکار با گسیل نیروهای بیشتر، بحران در عراق را هر چه بیشتر دامن می زند. این سیاست دیگر جای هیچ شک و تردیدی باقی نگذاشته است که این رژیم یکی از مسوولان اصلی ایجاد وضعیت نابهنجار در کشور همسایه ما، عراق است. به گزارش اسوشیتدپرس، 27 تیر، قاسم سلیمانی به همراه 120 مشاور خود در صف مقدم جبهه های عراق حضور دارند. گزارش مزبور ادامه می دهد که حضور مزبور بیانگر میزان وابستگی دولت مالکی به رژیم ایران است.

در روزهای اخیر رهبران شورای نظامی عراق نیز مرزبندی خود را با رژیم ولایت فقیه تشدید کرده اند. شیخ علی حاتم، امیر قبایل دیلم عراق و رییس شورای نظامی عشایر این کشور، در مصاحبه ای با تلویزیون "العربیه" به گزارش وبگاه مجاهدین، به صراحت ابراز داشت که جنگ آنها برای پایان دادن به دخالت رژیم ایران است. وی ادامه داد: "انقلابیون عمد دارند و اصرار دارند که به بغداد برسند تا آنچه را سیاستمداران خراب کرده اند، اصلاح کنند. ما گفتیم سلاح را رها نخواهیم کرد و می ایستیم تا همه حقوق مان و حقوق اهل سنت را که به تاراج رفته، به دست بیاوریم و همه انقلابیون از این انقلاب سود می برند."

شیخ علی حاتم گفت: "ما ثابت کردیم که جنگ ما علیه ظلم است و نه علیه شیعه. دخالت رژیم ایران به طور روشن وجود دارد، لذا می گوییم که ما جنگی با شیعه نداریم بلکه جنگ ما با یک رژیم فاسد سیاسی است که رژیم ایران آن را مورد حمایت قرار می دهد، اکنون همه دنیا می دانند که دخالت رژیم ایران به عراق محدود نمی شود، بلکه در لبنان، یمن، بحرین و همه کشورهای خلیج فارس ایجاد مشکل و بحران می کند. ما اعلام می کنیم تا همه دنیا و اعراب بشنوند، جنگ ما در عراق، جنگ برای از بین بردن دخالت رژیم ایران در عراق است."

 

جمعبندی

حضور داعش به عنوان نیرویی ارتجاعی که از سوی امپریالیسم و دولتهای منطقه، به ویژه استبداد حاکم، در جهت منافع و مطامع آنها مورد استفاده قرار می گیرد، نه تنها قادر به تضعیف و به حاشیه راندن مقاومت پیکارگران برانداز نبوده، بلکه فعالیت آنان را حول تاکتیک رویارویی با دشمن اصلی شدت داده است.

حمایت از نبرد جهت براندازی ساختار سیاسی حاکم بر عراق از آنجا که سیاستهای ارتجاعی ولایت فقیه در منطقه را نشانه گرفته و تفکیک آن از داعش که با حمایتهای رژیم قصد تخریب و گمراه سازی افکار عمومی و مبارزه اصلی را دارد، دارای اهمیت بسیاری است. این مبارزه با هدف کوتاه ساختن دست تروریسم دولتی ولایت فقیه و در دفاع از استقلال و منافع و حقوق خلقها سزاوار پشتیبانی روشنفکران چپ و مدافع حقوق زحمتکشان است.

 

 

پانویس

1. On resistance to the oil law. Mirak Weissbach, Iraqi resist US pressure to enact oil law