سازماندهی جنبشهای عصر جدید پس از جنگ سرد (33)

 

پودموس در اسپانیا، سیریزا در یونان... شبحی در اروپا در گشت و گذار است

لیلا جدیدی

 

در دو شماره پیشین "نبرد خلق" (شماره های 355 و 357) در باره "سیریزا" (Syriza)، حزب چپ رادیکال یونان و چگونگی پیدایش، کوششها و سرانجام پیروزی آن شرح داده شد. این حزب محبوبیت خود را در مخالفت با سیاستهای ریاضتی که یونان را زیر فشار بدهیهای صندوق بین المللی پول، اتحادیه اروپا و بانک مرکزی اروپا به مرز ورشکستگی کشانده، به دست آورد و سرانجام در انتخابات سراسری پیروز شد. با این تحول اکنون دریچه امیدی به روی میلیونها تن از زحمتکشان این کشور که نو - لیبرالیسم زندگی شان را به تباهی کشانده، گشوده شده است.

در این نوشتار پس از سیریزا، به آشنایی با حزب نوظهور و چپ پودموس (Podemos) به معنی "ما می توانیم" در اسپانیا پرداخته می شود. به امید آنکه نیروهای چپ و مترقی ایرانی با پیگیری این رویدادها نه تنها در تقویت و حمایت از چنین جنبشهای انقلابی بکوشند، بلکه از آموزشهای آن در جنبش انقلابی مردم ایران نیز بهره بگیرند.

 

"پودموس" را بشناسیم

پیرامون بحرانهای سیاسی بزرگ و پدیده پودموس و سرچشمه های مبارزات اجتماعی در اسپانیا کمتر صحبت شده است. پس از جنگ سرد در کشورهایی که دارای رژیمهای نو - لیبرالی هستند، بحرانهای وسیع اجتماعی و سیاسی شکل گرفت. جنبش پودموس نمادی از واکنش به این بحرانها است و هیچیک از ساختارهای سیاسی موجود مانند سندیکاها، سازمانهای غیردولتی بزرگ و یا رسانه ها در برآمدن آن نقشی ندارند.

پودموس به علت موضع گیریهای چپ اما به سبکی نو، محبوبیت خود را در میان مردم کسب کرد. این در حالیست که پیش از سال 2011 چپ در اسپانیا نقشی حاشیه ای داشت. این جنبش تنها در مدت یکسال پس از ظهورش به مهمترین جنبش اپوزیسیون در اسپانیا تبدیل شده است. اگر بخواهیم علت اصلی محبوبیت شتابان آن را بازگو کنیم، افزون بر مخالفت با سیاستهای ریاضتی و سیاستمداران حکومتی، باید به روشهای غیر سنتی ارتدوکس و خشک ایدیولوژیک آن و همزمان بلندپروازیهای سیاسی و رواج نوع تازه ای از دمکراسی در آن اشاره کرد.

 

اکنون صحنه سیاسی در اسپانیا دگرگون شده

"پابلو ایگلسیاس"، رهبر پودموس، پس از شرکت در یک مناظره تلویزیونی آلترناتیو، شهرت و محبوبیت خود را به دست آورد. او در این مناظره، سیاستمداران دولتی و روزنامه نگاران و اعضای گروه "ضد سرمایه داری چپ" (Izquierda Anticapitalista) و حتی برخی دیگر فعالان را مورد انتقاد قرار داد. هدف او پیشبرد پروژه رادیکالی بود که بتواند اکثریت اجتماعی را به اکثریت سیاسی تبدیل کند.

پودموس که ریشه در گروه "ام – 15"دارد، همان جنبش "برآشوبیدگان" است که در سال 2011 میدانهای شهرها را به تسخیر خود درآورد و بسیاری از فعالان سیاسی متفرق را بسیج کرد. صدها هزار تن در میدان "پوئرتا دل سول"، در قلب پایتخت اسپانیا گردهم آمدند و علیه بانکها که کنترل اقتصاد کشور را در دست دارند و نبود دمکراسی واقعی دست به اعتراض زدند.

ام -15 که شاهد فقدان دمکراسی در همان سال در هنگام انتخابات شده بود، با شعار "سیاستمداران ما را نمایندگی نمی کنند" به صحنه آمد و اعتراضهای توده ای را حول محور دمکراسی خواهی سازماندهی کرد. مردم با شور و هیجان وصف نشدنی در چهارصد "میدان عمل" که در سراسر اسپانیا با یاری گروههای محلی برپا شده بود، دست به اعتراض زدند. پودموس به سرعت در بین مردم چندین کشور اروپایی و به ویژه در میان مهاجران جوان محبوبیت یافت.

اگر چه با گذشت سه سال میدان مذکور خالی است، اما از درون آن تجمعات، پودموس متولد شده و رو به رشد دارد. این در حالیست که برخی از احزاب حاکم در کشور های اروپایی رو به بی اعتباری و زوال گذاشته اند.

سال گذشته، در انتخابات پارلمانی اروپا واکنشهای اعتراض آمیزی نسبت به سیاستهای حکومتهای وقت که شامل چپ و راست میانه می شوند، صورت گرفت. این اعتراضها علیه اقتصاد نو - لیبرالی که سبب نابرابری، ناامنی و فقر بیشتر شده بود و به ویژه علیه سیاستهای ریاضت اقتصادی و قوانین مهاجرتی شکل گرفته بود. در آن هنگام بسیاری از مردم از سیاستمداران و حکومتهایی که به مطالبات مردم اهمیت نمی دادند، می گریختند و در مقابل به سمت جنبشهای ضد ساختارهای حکومتی می رفتند. در بسیار از کشورها "ضد سیاست رسمی" بودن در شکل یک حال و هوا بین نیروهای مترقی وجود دارد، اما نه به صورت یک جنبش اجتماعی و سیاسی.

اما خوشبختانه دور شدن اینان از نظام سیاسی سنتی این بار بدین معنی نبود که جذب راست افراطی شوند. یک نمونه آن هم در یونان بود که سیریزا در انتخابات پارلمانی اروپا اکثریت آرا را به دست آورد. در پرتغال و هلند نیز اپوزیسیون و احزاب سوسیالیست آرایی فراتر از پیش بینیها کسب کردند.

نتایج انتخابات پارلمانی در اسپانیا اما بسیار شایان توجه است. دو حزبی که از زمان پایان دیکتاتوری "فرانکو" سیاست این کشور را قبضه کرده بودند، یعنی حزب محافظه کار توده (PP) و حزب کارگران سوسیالیست اسپانیا (PSOE)، شاهد ریزش جایگاه خود شدند و آرای آنها از 81 درصد در سال 2009 به 50 درصد رسید. در مقابل، اتحاد چپ کمونیستها (IU) آرای خود را به 10 درصد رساند و احزاب کوچک مانند طرفداران چپ "استقلال جمهوری کاتالون" که در کاتولینا مقام اول را بدست آورد، نیز با تقویت جایگاه سیاسی خود روبرو شدند.

اما آنچه که می توان به انفجار تشبیه کرد، 8 درصد آرا و 5 کرسی بود که پودموس، این سازمان جوان که تنها چهار ماه از پیدایش آن گذشته بود و تمرکز اصلی خود را بر مخالفت با ریاضتهای اقتصادی قرار داده بود، به دست آورد. افزون بر آن، این جریان هزینه کمپین بسیار مختصری داشت و نزدیک به هیچ پوششی از رسانه ها نگرفته بود.

 

فساد در دستگاه دولتی اسپانیا

فساد در دستگاه حاکمه نیز در رویگردانی مردم از حزب حاکم و رویکرد آنان به پودموس بی تاثیر نبوده. بنا بر گزارشی در لوموند دیپلماتیک، بیش از دو هزار پرونده فساد و تقلب در دست بررسی دستگاه قضایی اسپانیا است که دستکم نام پانصد کارمند عالی رتبه در آنها به چشم می خورد. تخمین زده می شود که فساد دولتی هزینه ای برابر با چهل میلیارد دلار داشته است و دو حزب عمده که شامل حزب حاکم، "حزب مردم" و "حزب کارگران سوسیالیست اسپانیا" می شوند، چشم و گوش خود را به روی این امر بسته و تلاشی برای مجازات تبهکاران نمی کنند.

نشریه مزبور همچنین می نویسد: "در حالی که نیمی از بیکاران هیچگونه مستمری دریافت نمی کنند، ۳۵ موسسه از بزرگ ترین شرکتهای اسپانیایی از پرداخت مالیات فرار می کنند. از سال ۲۰۰۹، نیم میلیون کودک به دست فقر سپرده شده اند. این در حالی ست که عده ای به ثروتهای کلان دست پیدا کرده اند."

از همین روست که حکومت برای جلوگیری از اعتراضهای مردمی، قانونی به نام "امنیت شهروندان" وضع کرد تا از این راه مانع گردهمایی در محلهای عمومی شود.

 

تغییر دیالوگ

پس از انتخابات پارلمان اروپا، پابلو ایگلسیاس گفت: "چالش فردای ما ساختن یک جایگزین سیاسی دیگر در کشور است. فردا ما با دیگر رفقایمان در جنوب اروپا دست در دست یکدیگر خواهیم گذاشت تا در پارلمان اروپا بگوییم که نمی خواهیم مستعمره آلمان و ترویکا باشیم."

پودموس همچنین سال گذشته رتبه سوم را در بسیاری مناطق از جمله "مادرید" و "استوریاس" به دست آورد.

آنها قصد داشتند با حزب کمونیست (IU) که در واقع با پودموس سیاستهای مشترکی در باره ریاضت اقتصادی مانند حذف بیشتر بدهیها، پایان دادن به تخلیه خانه ها، ملی کردن بانکهای تعاونی و پایان بخشیدن به خصوصی سازی داشت، ائتلاف کنند. اما این امر میسر نگردید زیرا حزب کمونیست در بسیاری مواقع از حذف خدمات دولتی حمایت می کرد.

بدین صورت پودموس ثابت کرد که مخالفت با نظم سیاسی حاکم همیشه مختص به دست راستیها نیست و در سمت چپ هم می شود نیروها را بسیج کرد. این جنبش نشان داد می تواند راستهای افراطی را به گوشه براند.

ایگلسیاس می گوید که اسپانیا دوران پر خطری را طی می کند، زیرا راست افراطی "مانند ماهی درآب در حال حرکت است". با این همه، چپ اسپانیا در این زمینه در مقایسه با همتاهای اروپایی خود از این امتیاز برخوردار است که بخش عمده ای از راست افراطی و ناسیونالیست اسپانیا به طور رسمی جذب "حزب مردم" شده و دشوار است که علیه ساختار رسمی وارد میدان گردد.

پودوموس علت اصلی محبوبیت خود تنها برنامه سیاسی خود نمی داند، زیرا در گذشته تشکل دیگری به نام "ایسکریا اونیدا" یا "چپ متحد" نیز با برنامه های مشابهی وجود داشت. علت اصلی به باور رهبران پودموس این است که در گذشته تحلیلها نامشخص وبا واژه های مبهم صورت می گرفت. ایگلسیاس در این باره می گوید: "مردم به کسی به خاطر هویت ایدیولوژیک، فرهنگ و ارزشهایش رای نمی دهند، بلکه برای این رای می دهند که با او موافق هستند."

"لاگو"، جامعه شناس و عضو شورای شهروندی پودموس، می گوید پودموس باید دیالوگ سنتی چپ را با مسایل روزمره مردم پیوند دهد. وی می گوید: "ما بطور مشخص از سرمایه داری صحبت نمی کنیم، اما از ایده های دمکراسی اقتصادی دفاع می کنیم."

 با این حال مارکسیستهای رادیکال در این زمینه با پودموس مخالفند. آنها نسبت به نوع واژه های بکار گرفته اعتراض دارند و می گویند شما چرا هیچگاه از واژه "زحمتکش" استفاده نمی کنید؟ ایگلسیاس در پاسخ می گوید: "در آغاز جنبش 15 مه، دانشجویان دانشگاه من که سیاسی بودند و آثار مارکس و لنین را خوانده بودند، وقتی برای اولین بار با افراد عادی در یک گردهمایی شرکت کردند، به حالتی عصبی می گفتند "اینها چیزی نمی فهمند" و "تو اگر خودت هم ندانی، یک کارگر هستی". اما مردم تصور می کردند اینها ساکنان کره ای دیگر هستند. دانشجویان نا امید به خانه برمی گشتند و این درست همان چیزی است که دشمن ما انتظارش را دارد. آنها می خواهند ما در پناه نمادهای سنتی خود همچنان در اقلیت بمانیم."

رهبران پودوموس تحت تاثیر "آنتونیو گرامشی" بر این باورند که تنها با پیکار سیاسی ساختارهای اقتصادی و اجتماعی واژگون نمی شود، بلکه در زمینه فرهنگی نیز باید تلاش کرد؛ کاری که طرف مقابل با استفاده از انواع ابزار از جمله مهمترین آن تلویزیون انجام می دهد.

 در حال حاضر، پودموس و سیریزا نزدیکی زیاد و دوستی قوی دارند و سیریزا اکنون در قدرت است. از همین رو یونان می تواند آینه ای از چشم اندازهای اسپانیا باشد.

"وینسنت ناوارو"، جامعه شناس شاخص اسپانیایی، استراتژی سیریزا در مذاکرات با ترویکا را شکست خورده اعلام کرده و می گوید: "سیریزا برخود میانه بازانه ای با اتحادیه اروپا در پیش گرفت که نه تنها یونان را از پرداخت بدهیها نجات نداد، بلکه تهدید خروج از اتحادیه هم فعلا منتفی شد و در واقع اروپا به رهبری آلمان توانست سیریزا را گول بزند. او قولهای انتخاباتی خود را کنار گذاشته و در واقع به بخش مهم سیاستهای سخت ترویکا در مورد باز پرداخت بدهیها تن داده است."

اگر چه سیریزا در حال حاضر تلاش می کند همه راههای خروج از بحران اقتصادی را بررسی کند و بیازماید و نمی توان در داوری عجله کرد، اما در عین حال پودموس که شانس پیروزی در انتخابات برای سال آینده را دارد، در وزنه سیریزا محک خواهد خورد. از این روست که لازم است پیرامون استراتژی سیاسی و اقتصادی خود بازنگری کند و آنرا در مباحثی پیرامون استراتژی کلی جهانی چپ پیش ببرد.

در حال حاضر صحنه سیاسی اسپانیا در تسخیر پودموس قراردارد. این امر را نظر سنجیها به اثبات رسانده است. این سازمان با بسیج اجتماعی توانسته 900 گروه پایه در سراسر کشور تشکیل دهد. در ماه اکتبر 2014 نزدیک به 10 هزار تن در کنگره بنیانگذاری حزب شرکت کردند.

همچنین در میتینگهای محلی، صدها محله درباره بحران، سرمایه داری و دمکراسی به بحث و گفتگو پرداختند. در این رابطه سطح گفتگوها نیز قابل توجه است، زیرا هم نشان از رویکرد پراگماتیستی در انتخابات 2015 دارد و هم دربرگیرنده نقدهای تند و تیز علیه نو – لیبرالیسم و سیاستهای بورژوایی است.

 

برنامه پودموس

"خسوس هن"، عضو یک حزب سوسیالیست چپ (ایسکریا انتی کاپیتالیست)، یکی از پایه گذاران پودموس است. وی در کنگره ماه ژانویه سال جاری تصمیم گرفت حزب خود را منحل کرده و به جنبش پودموس بپیوندد. "مجمع شهروندان" ، یک ارگان تشکیلاتی پودموس، در ماه اکتبر سال گذشته تصمیم گرفت که رهبران پودموس نمی توانند عضو احزاب سیاسی دیگری باشند.

وی می گوید: "امروز آنچه که برای اکثریت شهروندان مهم است این است که باور کرده اند "ما می توانیم"، حتی پیش از آنکه پاسخ روشنی به این پرسش داشته باشیم که "ما چگونه می توانیم"."

وی می افزاید: "اما این بدین معنا نیست که در این جنبش ضد سرمایه داری برای پیدا کردن استراتژی، برنامه و تاکتیک یا دمکراسی کار و مناظره نمی کنیم. ما مانند یک ماشین هستیم که با دو دنده حرکت می کند. ما هم نیاز به شکست دادن دشمن که دولت است داریم و هم گفتگو و بحث بین دوستانمان. هر دو برای ما مهم هستند. هر کدام وقت مناسب خود را دارد."

آنچه پودموس امروز به عنوان برنامه حداقلی خود ارایه می دهد، از جمله شامل "تشکیل مجمعی از رهبران، اصلاحات مالیاتی، بازسازی ساختار بدهیها، مخالفت با بازگشت سن بازنشستگی به ۶۷ سال، گذار به کار هفتگی ۳۵ ساعته در مقابل ۴۰ ساعت کنونی، همه پرسی درمورد سلطنت، بازسازی صنعتی، بازپس گیری حق حاکمیت که به بروکسل واگذار شده و خودگردانی مناطق اسپانیایی می شود با پیش بینی یک اتحاد با نیروهای مشابه در جنوب اروپا و به طور عمده "سیریزا" در یونان که اتحادیه اروپا از پیروزی آن در بیم است. با این حال، همین برنامه های "پودموس" قدرتهای مالی را تهدید می کند؛ چیزی که آقای ایگلسیاس آن را "اروپای آلمانی" و "کاست" می نامد (لوموند دیپلماتیک). وی همزمان بر این امر که برنامه پودموس به هیچ وجه حداکثری نیست، تاکید دارد.

روشن است که رهبر پودموس با هر چه پیشروی بیشتر در میان توده مردم، دشمنان سر سخت تری برای خود دست و پا می کند. دو واکنش خصمانه نسبت به او شایان توجه است. "سالوادور سوسترس"، روزنامه نگار روزنامه "ال موندو"، ایگلسیاس را با رهبر باستانی روم "نیکولا سوئوسسکو" مقایسه کرده و می گوید که وی می خواهد "خون فقیرترینها را تا آخرین قطره بریزد". یکی از نمایندگان "حزب مردم" با صراحت بیشتر گفته است: "باید یک گلوله به سرش شلیک کرد."

 

 منابع:

- زاویه چپ: مصاحبه طارق علی با لوک ستوبارت، 12 مارس 2015

- لوموند دیپلماتیک: پودموس، حزبی که اسپانیا را به پیش می برد، ژانویه 2015

- نشریه کارگران سوسیالیست: پودموس به جلو گام بر می دارد، فوریه 2015

- زاویه چپ: پودموس، ضد سیاست و چپ اسپانیایی، 28 مه 2014

- وبسایت موسسه رزا لوکزامبورگ: تزهایی درباره پودموس و "انقلاب دمکراتیک" در اسپانیا، دسامبر 2014، برگردان آرش برومند

 

منبع: نبرد خلق شماره 358، سه شنبه اول ارديبهشت 1394(21 آوريل 2015)

 

 بازگشت به نبردخلق

بازگشت به صفحه اول