یادداشت سیاسی .....

 

نرمش قهرمانانه مشروط یا ولایت مشروط

 

مهدی سامع

 

تضادها و چالشهای درون هِرَم قدرت از آغاز به قدرت رسیدن رژیم ولایت فقیه به طور جدایی ناپذیر و مداوم وجود داشته و برای همین علاوه بر ولی فقیه چندین نهاد و ارگان برای حل و فصل جدالهای ذاتی رژیم در کنار سه قوه به ظاهر اصلی مداخله می کنند. سازمان ما در سند سیاسی مصوب هفتمین اجلاس شورای عالی خود (سه شنبه 24 بهمن 1391 برابر با  12 فوریه 2013) بنیاد و ریشه این چالشها را در چهار تضاد ارزیابی کرد؛ تضاد بین ساختار اقتصادی و روبنای سیاسی، تضاد بین قدرت واقعی و قدرت حقوقی، تضاد نظام فقاهتی با جامعه جهانی و سیستم جهانی امپریالیستی و مناسبات نو-لیبرالیستی حاکم بر جهان و بالاخره اساسی ترین و عمده ترین تضاد و چالش، تضاد بین رژیم حاکم و توده های مردم.

در بین این چهار تضاد بنیادی، به جز تضاد بین مردم با رژیم که به طور مداوم و پیوسته تشدید شده، سه تضاد دیگر دوره های تشدید و تخفیف داشته است. اما مبالغه نخواهد بود اگر بگوییم تضاد بین قدرت واقعی و قدرت حقوقی که نمود بارز آن تضاد در درون قدرت و ثروت است، هیچگاه مثل امروز شدید و دامنه دار نبوده است. امروز باندهای درون قدرت چنان در مقابل هم صف آرایی کرده و برهم می تازند که گویی دشمنان در مقابل هم خط بسته و فقط یک لایه پوست پیازی با تعیین تکلیف نهایی فاصله دارند.

شِش سال پس از قیامهای سال 1388 که در 25 خرداد همان سال شعله ور شد، خامنه ای همچنان در خواب و بیداری کابوس «فتنه» می بیند و برای «دشمنان» خط و نشان می کشد. تحریمها و درگیر بودن در سه جنگ منطقه ای و مهمتر از همه تنفر عمومی مردم از حکام تهران، جدالهای درونی رژیم را روزمره تشدید می کند.

خامنه ای که تحت فشار تحریمها، در ژنو و لوزان اقدام به عقب نشینی کرد، در حال چرتکه اندازی بُرد و باخت «نرمش قهرمانانه» است. او که اتوریته اش سخت ضربه خورده، به دنبال راهی برای برون رفت از وضعیت موجود است. دلواپسان، مداحان، چماقداران و البته دار و درفش، جنبه هایی از موقعیت ولی فقیه را به نمایش می گذارد. در این میان باند رفسنجانی تلاش می کند تا همزمان با «نرمش قهرمانانه»، ولایت مشروطه را به کُرسی بنشاند و همین موضوع است که خامنه ای وادار می کند تا اراذل و اوباش را علیه او بشوراند.

 

سعید حدادیان یک مداح سرسپرده به ولی فقیه باند رفسنجانی و شُرَکا را مورد حمله قرار داد و خطاب به روحانی گفت:«آن آقا می ‌گوید بعضیها از جیب مردم خبر ندارند! تو دلت واقعا برای مردم سوخته؟ شما کجا می‌نشینی؟ زندگی ‌ات چطور است؟ استخر را نفر قبلی خراب کرد، شما دوباره ساختید. می‌گویند رئیس‌جمهور باید گلف‌ بازی کند و به استخر برود. شما بروید شنایتان را بکنید و جت ‌اسکی ‌تان را بروید. این حرفها که در مورد جیب مردم می‌زنید، از شما خنده ‌دار است».

سعید حدادیان خطاب به هاشمی رفسنجانی گفت: «من چند حرف با جناب آقای هاشمی دارم. یکی این که؛ در کربلا چهار فرمانده چه کسی بود؟ خودت بودی! سال ٦٥ شما فرمانده بودی؟ اگر واقعا دلت برای این مردم می‌سوزد، سه چهار تا سؤال من را جواب بده! یک: کدام عید به جای کیش پا شدی رفتی جبهه‌ ها؟ این همه مردم رفتند سرزدند. چطور این مردم می‌روند به محل شهادت رفقای شان سرمی ‌زنند؟ چطور این پدر و مادرها می‌روند به محل شهادت فرزندان شان سر می‌زنند؟.....چطور این خواهر و برادرها می‌روند به محل شهادت عزیزان شان سر می‌زنند؟ شما می ‌روی جت ‌اسکی!؟.....تو که داری، چطور حالا یاد ندارها افتادی؟ از محاکمه مهدی؟ اتهاماتی که به ایشان وارد است، برخی ‌اش مرتبط به همین تحریم است. بعد وقتی ایشان به این ارتشای به این بزرگی مشغول بود، شما دلت برای مردم نمی ‌سوخت!؟».

خامنه ای مداحان به نام (و البته بَدنام) همچون سعید حدادیان، حاج منصور ارضی، محمود کریمی را به صف کرده تا هریک به فراخور درجه اوباشی خود، باند رقیب و در راس آن رفسنجانی را گوشمالی دهند تا طَمَع تبدیل نرمش قهرمانانه به ولایت مشروطه را از سر بیرون کند. این لومپنها که از برکت ولایت خامنه ای به نان و نوایی در مقیاس کلان سرمایه داران رسیده اند هیچ ابایی ندارند تا آن چه خامنه ای در سر می پروراند را بر زبان آورند و خطاب به علی لاریجانی بگویند «خاک بر سرت بی غیرت».

حمید رسایی از نمایندگان مجلس ارتجاع، رفسنجانی را این گونه تعریف می کند: «صریح ‌تر می‌ گویم، هاشمی را باید رأس فتنه سال 88 و رأس جریان تحریف امام دانست، هاشمی را باید آن‌ گونه كه خود اصرار دارد دید؛ نه آن ‌گونه كه ما دوست داریم باشد.» (فارس، 19 خرداد 1394)

در ماه گذشته در رسانه های حکومتی از این نمونه ها به وفور وجود داشت و لاجرم این سوال را در مقابل ما قرار می دهد که اگر خامنه ای در جریان همه آن چه در ژنو و لوزان مورد توافق قرار گرفت بوده و اگر هیچ توافقی بدون تایید کامل خامنه ای امضا نخواهد شد، پس دلیل این لشگر کشی خامنه ای علیه باند رقیب چیست و چرا باید یک سرکرده سپاه که تحت امر خامنه ای است و بدون اجازه او حرفی نمی زند، بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی را تهدید کند که؛ در گلوی آنها سرب داغ خواهد ریخت؟ آیا این تهدید به نیابت از خامنه ای متوجه باند رقیب نیست؟ از لابلای سخنان کارگزاران نظام به شمول خامنه ای می توان پاسخ را دریافت.

 

حسین شریعتمداری در کیهان روز یکشنبه 10 خرداد 1394 با نقل یک جمله از روحانی او را سرزنش می کند که چرا دستورات مقام معظم را نصیحت تلقی می کند. روحانی گفته بود: «حالا یك نصیحتی رهبر معظم انقلاب فرمودند و چون رهبر هستند باید نصیحت كنند. حالا عده ‌‌ای راه می‌افتند و می‌گویند؛ دولت! اگر تشنه شدی باید آب بخوری یا دولت! تو به اكسیژن نیاز داری. خودمان هم می‌دانیم.». معنی حرف حسن که حسین مچ او را می گیرد این است که خامنه ای در مقام نصیحت کننده است و دولت هم همه چیز را می داند.

 

در روز پنجشنبه 14 خرداد 1394، حسن خمینی در سالگرد مرگ خمینی بر سر قبر او سخنرانی کرد. سخنرانی او با هیاهو و شعار دلواپسان همراه بود. او در مورد اختلافات گفت: «روزی اگر تقدیر قرار بگیره، رهبری معظم انقلاب، فرمانده كل قوا، تصمیم بگیرند، اختلافات در همه سطوح برداشته میشه، یك كلام خواهیم شد.». معنی حرف حسن خمینی این است که منبع اصلی اختلاف خامنه ای است، چرا که او تصمیم ندارد و یا نمی تواند تصمیم بگیرد که همه «یک کلام» شوند.

 

خامنه ای اختلاف را صریح تر تشریح می کند. او هم در روز پنجشنبه 14 خرداد بر سر قبر خمینی، رفسنجانی را بدون نام بردن از او، مورد خطاب قرار داد و به عنوان یک «هشدار» که باید در «گوش» مسئولان باشد گفت: «اگر راه امام را گُم کنیم، یا فراموش کنیم،‌ یا خدایی نکرده عمداً به کنار بگذاریم، ملت ایران سیلی خواهد خورد.» خامنه ای تاکید کرد که معرفی خمینی در «بعضی حرفها و اظهارات» به عنوان فردی «لیبرال» یک تحریف آشکار است.

 

حائری شیرازی عضو مجلس خبرگان، در سالگرد مرگ خمینی می گوید: «تمام کسانی که بر امام راحل و رهبر انقلاب مشترک هستند با هم اتحاد داشته باشند. کسی نمی‌تواند بگوید من امام را فقط قبول دارم و رهبری را قبول ندارم. ولایت یک امر مستمر است. شیعیان به امام یازدهم علیه السلام، نامه نوشتند که مبالغی خدمت شما ارسال کرده ‌ایم و میزان مخارج و مصرف آنها را برایمان بنویسید که کجا مصرف شده است. حضرت فرمودند اگر امامت امر مستمری است این سئوال را پدران شما از پدرم نکردند. از آن به بعد ارتباط با مردم را تنزل دادند. ارتباط صوتی شد صرفاً بدون تصویر. پرده‌ ای در اتاق ایشان نصب شد که مردم باید از پشت پرده با ایشان صحبت می‌کردند و چهره حضرت را نمی‌توانستند ببینند.» (فارس، چهارشنبه 13 خرداد 1394) معنی حرف حائری شیرازی این است که ولایت هم مستمر است و هم نا مشروط و پاسخگو نخواهد بود.

 

همین چند گفته روشن می کند که اختلاف اصلی چگونگی پیشبرد مذاکرات هسته ای نیست. گرچه بابت این مذاکرات جار و جنجال زیادی شده، اما همانطور که در بالا گفته شد، هیچ توافقی بدون تایید کامل خامنه ای از طرف دولت روحانی امضا نمی شود. خامنه ای هم به این توافق نیاز دارد. اختلاف اصلی به چگونگی شرایط پس از نرمش قهرمانانه بر می گردد. خامنه ای خواستار چنان توافقی است که به جز محدود شدن فعالیت هسته ای برای مدتی و رفع تحریمها هیچ تغییر دیگری در دستور کار قرار نگیرد. از نظر ولی فقیه نرمش قهرمانانه باید مشروط به تعهد همه طرفهای داخلی و خارجی به حفظ خلافت مطلقه او باشد. از نگاه باند رفسنجانی چنین امری نه میسر است و نه سودمند. رفسنجانی و شرکا به دنبال مشروط کردن ولایت خامنه ای، البته با هدف حفظ کل نظام هستند. این اختلاف می تواند توافق هسته ای را به تاخیر انداخته و دو طرف را مجبور به یارگیری جدید کند که در این صورت جدال تشدید تر خواهد شد.

 

اما برای مردم ایران این دو شیوه در حاکمیت منافعی نخواهد داشت. رهایی مردم از فلاکتی که عمومیت یافته در گرو عبور از این دو راهی و گشودن راه سوم یعنی سرنگونی نظام حاکم و استقرار یک نظام دمکراتیک و عرفی است. در سالگرد 30 خرداد سال 1360 و 30 خرداد سال 1388، ما مدافعان راه حل سوم با مردم ایران، با زنان و مردانی که در راه آزادی به شهادت رسیدند و با زندانیان سیاسی و عقیدتی پیمان می بندیم که پرتوان تر از گذشته در راه آزادی پیکار کنیم. 

منبع: نبرخلق شماره 360، اول تیر 1394 (22 ژوئن 2015)

 بازگشت به نبردخلق

بازگشت به صفحه اول