فراموش نمی کنیم و نمی بخشیم

متن سخنرانی مهدی سامع در سمینار نمایندگان جوامع ایرانی در پاریس

شنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۵ - ۳ سپتامبر ۲۰۱۶

 

خانمها، آقایان، سلام و درود بر شما

تشکر می کنم از برگزار کنندگان این سمینار که به من فرصت دادند تا نظراتم را مطرح کنم

و به خصوص تشکر می کنم از خانم رجوی که با تلاش پیگیر و با ابتکارات گوناگون نقض ممتد حقوق بشر در ایران تحت ولایت خمینی و خامنه ای را افشا و برای دادخواهی فعالیت شبانه روزی می کنند.

 

اجازه دهید قبل از هر حرفی ادای احترام کنم به همه شهدای راه آزادی و به ویژه به سربه داران تابستان 1367 و همدردی و همبستگی خودم و رفقایم در سازمان چریکهای فدایی خلق ایران  را با خانواده شهدا اعلام کنم

واقعیت این است که ابعاد جنایتهای رژیم حاکم بر ایران آن چنان زیاد است که اگر این سمینار یک ماه هم به طور روزمره ادامه داشته باشد، نمی توان همه آن چه بر مردم گذشته و اکنون هم می گذرد را تشریح کرد.

من در این فرصت کوتاه فقط در مورد یک مساله مربوط به قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان سال 1367 می پردازم.

ما بارها گفته ایم و تکرار می کنیم که نه فراموش می کنیم و نه می بخشیم

تردیدی نیست که جنایتی در ابعاد آن چه در آن تابستان خونین اتفاق افتاد هرگز فراموش نخواهد شد. انتشار هزاران اسم، سند، کتاب، شهادت شاهدان و بالاخره انتشار فایل صوتی صحبتهای اعتراضی آقای منتظری، جانسین ولی فقیه در آن زمان با هیات مامور به قتل عام، جایی برای فراموشی باقی نمی گذارد.

 

اما چرا نمی بخشیم؟

در تابستان سال 1367 خورشیدی چند ده هزار تن از زندانیان سیاسی به دستور خمینی به قتل می رسند. آقای رضا ملک که در زمان کشتار در وزارت اطلاعات مسئولیت داشته، تعداد قربانیان را 33 هزار و 700 تن اعلام می کند. هرچند ابعاد جنایت از نظر تعداد هنوز به طور کامل مشخص نشده، اما اگر مبنا را بر همین رقم تکان دهنده بگذاریم، عمق بربریت برجسته می شود.

علاوه بر وابستگان به سازمان مجاهدین خلق که اکثریت قربانیان را شامل می شود، چند هزار تن از سازمانهای کمونیستی به شمول سازمان چریکهای فدایی خلق و سایر جریانهای چپ،  از جریانهای سیاسی فعال در کردستان و فعالان سیاسی سایر ملیتهای ساکن ایران در آن کشتار به قتل رسیده اند.  

کسانی که به قتل رسیدن هیچ عمل مجرمانه جدید بر طبق قوانین حکومت انجام نداده بودند. از آنان در مورد عقایدشان سوال می شد و برای مثال پرسیده می شد که آیا سازمان خود را قبول داری و یا هنوز بر افکار خود پایبند هستی؟

 

بنابرین این کشتار یادآور دو جنایت تاریخی است

کشتار در اردوگاههای مرگ در زمان هیتلر

و بیدادگاههای تفتیش عقاید در قرون وسطی

به همان گونه که در قرون وسطا ژیو دارنو برنو به خاطر عقایدش بر تلی از آتش سوزانده شده، در نهمین دهه از قرن بیستم، هزاران زن و مرد به طناب دار سپرده شدند.

این جنایت یک ظلم در مورد قربانیان، خانواده و بستگان آنان، سازمانهای سیاسی مربوطه و مهمتر از همه در حق جامعه است. بنابرین شاکیان علاوه بر خانواده ها و وابستگان قربانیان، جامعه مدنی نیز هست و تا وقتی ابعاد ظلم روشن نشده و آمران و عاملان آن محاکمه نشوند، جامعه نمی تواند آرامش و تعادل پیدا کند. تصمیم به میزان مجازات و یا بخشش و یا تخیف مجازات پس از تشکیل دادگاه و محکومیت اصل جنایت و مشخص شدن ابعاد آن، در صلاحیت دادگاه ذی صلاح و درخواست تمام شاکیان است.

اجازه دهید به دو موضوع که عواملی از حکومت ایران و برخی از نا آگاهان برای لاپوشانی ابعاد جنایت مطرح می کنند بپردازم.

گفته می شود که نبخشیدن موجب تداوم چرخه خشونت و انتقام گیری کور می شود.

به گمانم عکس این ادعا حقیقت دارد. روشن نشدن ابعاد جنایت، مشخص نشدن آمران و عاملان آن و محکوم نشدن اصل جنایت و دست اندرکاران آن است که موجب بازتولید خشونت می شود.

ما که نمی بخشیم، طرفدار انتقام نبوده و با مجازات اعدام در مورد همین جنایتکاران نیز مخالفیم و خواستار محاکمه عادلانه جنایتکاران در دادگاهی ذی صلاح، با حق داشتن وکیل و با حضور هیات منصفه و حضور همه نهادهای زیربط بین المللی و البته حضور خانواده های قربانیان و شاهدان جنایت هستیم.

نکته دوم استناد به آفریقای جنوبی پس از سرنگونی رژیم آپارتاید است. واقعیت این است که در آفریقای جنوبی ابتدا کمیته تحقیق تشکیل شد و پس از روشن شدن ابعاد جنایت و همکاری جنایتکاران با کمیته حقیقت یاب و محکوم شدن اصل جنایت، برای مجرمان تخفیف قایل شدند.

 

در پایان به عنوان کسی که بسیاری از رفقا و آشنایانم را در این کشتار ددمنشانه از دست داده ام از همه دولتهای طرفدار رعایت حقوق بشر و از نهادهای جهانی مدافع حقوق بشر و به ویژه از آقای بانکی مون دبیرکل ملل متحد می خواهم که به رژیم ایران برای روشن شدن دو نکته اولیه که کف خواسته همه وابستگان به قربانیان است فشار لازم وارد کنند.

اول اعلام نام همه کشته شدگان

دوم محلی که آنان به خاک سپرده شدند.

سپاسگزارم که به من گوش کردید.

 

 

منبع: نبردخلق شماره  375، پنجشنبه اول مهر ۱۳۹۵ - 22 سپتامبر ۲۰۱۶

 بازگشت به نبردخلق

بازگشت به صفحه اول