جنبش دادخواهی ملت ایران دکتر محمد ملکی
بسم الحق... دیدی که خون ناحق پروانه شمع را چندان امان نداد که شب را سحر کند. هموطنان، دانشجویان، جوانان... آن روزها که پس از حدود پنج سال (١٢ تیر١٣٦٠ تا اواخر مرداد ٦٥) تحمل زجر و شکنجه و توهین و تحقیر، که همراه با قپانی شدن، و بارها بوسه زدن کابلها بر پاهایم و مشت و لگد و سر به دیوار کوفتن و انواع شکنجهها که نتیجهی آن از دست دادن بینایی چشم چپ و شکسته شدن استخوانهای مچ دست راست و پاره شدن اعصاب آن در اثر آویزان شدن از سقف و شنیدن زشت ترین توهینها و بلاهای دیگری که بازجوها از جمله "کمالی" در شعبه 6 زندان اوین و قزلحصار و حسین آباد بر سرم آوردند، مچاله و بیمار، با پشتی خمیده و کلیه های آسیب دیده، که هر چند یکبار به جای ادرار خون دفع میکردم، ظاهراً از دست "جلادان مسلمان نما" رها شدم... ، بسیاری از افراد خانواده و حتی بچه محلیها مرا نمیشناختند و گاهی که برای بعضی به اصطلاح محرمها گوشه هایی از آنچه با من کرده بودند را می گفتم؛ کسی باور نمیکرد...! حزب اللهیها می گفتند؛ دروغ می گوید!، و به حکومت "اسلامی!" تهمت میزند!، و آنهاکه کمی منصف بودند، میگفتند؛ غلو می کند! مگر ممکن است در "نظام ولایی" چنین اعمالی در زندانها صورت گیرد؟ و "جانیان" نیز به کلی منکر این حوادث بودند! این روسیاهان خونریز می پنداشتند با دروغ و دغل و کتمان حقیقت، میتوان این جنایات بزرگ را پوشاند، غافل از آن که افشای حقایق دیر یا زود دارد، اما سوخت و سوز ندارد. و دیدیم که پس از ٢٨ سال، با تمام تلاش آدم کشان، چگونه حقایق قتل عام ٦٧ در یک فایل صوتی افشا شد و مانند صاعقه به جان جنایتکاران بی شرم افتاد و آنها که تا چندی پیش، وقوع چنین فاجعه ای را تکذیب میکردند و آن را از دروغهای ساخته و پرداخته مجاهدین تبلیغ میکردند، امروز که پرده ها بالا رفته و حقایق پوشیده شده عریان گردیده است، مجبور به اعتراف شدند و بعضی نیز با کمال بیشرمی به این قتل عام و جنایت علیه بشریت افتخار میکنند و می گویند که باز هم به کار خود ادامه میدهند...! وای بر شما و وقاحت و بیشرمی تان... مطمئن باشید که به زودی اسرار دیگری از جنایات شما فاش خواهد شد و ملت بیش از پیش شما شیطان صفتان را خواهد شناخت و داد خود را از شما خواهد ستاند. هموطنان؛ حال وظیفه مردم و خانواده های قربانی داده چیست؟ و چه باید کرد؟ سردمداران "نظام ولایی" چنین تبلیغ می کنندکه اینها می خواهند به بهانه افشاء شدن فایل صوتی، کشت و کشتار راه بیندازند و انتقام گیری کنند! نه، هرگز چنین نیست. این شما بودیدکه از روز اول روی کار آمدن جناب خمینی و دار و دسته اش، شعار "حزب فقط حزب الله، رهبر فقط روح الله" سر دادید و با ایجاد ترس و وحشت و کشتار در زندان و شکنجه و اتهامات مسخره، که بعضی ازآنها را "دکتر مهدی خزعلی" فاش کرد، مردم را به فکر چاره جویی انداختند و مجبور کردند تا گروهی برای دفاع ازخود، دست به اسلحه ببرند. نه! جانیان!، دیگر آن دوره سپری شده، در زمانی که عده یی از مردم، از جمله سازمانی که باشما می جنگید، شعار "لغو حکم اعدام" می دهد، شما آب در هاون می کوبید. نویسنده ی این سطور خود یکی از موسسین "لگام" یعنی "لغو گام به گام حکم اعدام" میباشد. امروز این شعار به حق مطرح شده، که جنبش دادخواهی باید برپا گردد، تا آنها که در طی ٣٨ سال ظلم و ستم بر مردم، جامعه را به این روز انداختند، جوابگوی اعمال خود باشند، آنهم نه تنها مسأله ی قتل عام سال ٦٧، بلکه باید اسرار مربوط به جنگ هشت ساله و چرایی و چگونگی آن نیز بر مردم روشن گردد. آینده همه چیز را روشن خواهد کرد. بگذار تا صبح دولتش بدمد، کین هنوز از نتایج سحر است. مردم ما اهل کشت و کشتار و انتقام گیری نیستند، مردم ما فقط اجرای عدالت را میخواهند و به امید روزی هستند که در یک جامعه دموکرات، بدون ظلم و بی عدالتی، همه؛ زن و مرد، از حق برابر استفاده کنند، با زندگی انسانی و آرمانی زیست کنند. پس بشتابیم به سوی برپایی جنبش دادخواهی در سراسر کشور و هر نقطه جهان که ایرانی وجود دارد. پروانه سوخت، شمع فرو مرد، شب گذشت. ای وای من، که قصه دل نا تمام ماند. زنده باد آزادی، پیروز باد "جنبش دادخواهی" محمد ملکی، شهریور ١٣٩٥ _ تهران منبع: نبردخلق شماره 375، پنجشنبه اول مهر ۱۳۹۵ - 22 سپتامبر ۲۰۱۶
|