رویدادهای هنری آبان ماه ۱۳۹۶

فتح الله کیاییها

 

مقدمه

و اینگونه بود که قصه گوی گلزار خاوران، از میانمان رفت.

آرام آرام کیف دستی اش را گشود. تصویر نوه هایش را یک به یک بوسید، بویید و در کیف دستی گذاشت. سپس دخترانش را و پسرانش را. خواهرهای خجالتی و برادران خنده بر لب. نوبت که به مادران رسید شرمگین شد. زیر لب قصه ای خواند تا شادشان کند. اما قصه پراز درد بود، پس به ترانه برخاست. ترانه های خلق. آنجا که کوه ها گل گل گل آفتابو میکارن. لبخند بر چهره مادران نشست. دشت، دشت خاوران بود و لاله زار خون جوانان. مادران در سوگ که نه، در فریاد. پدران پای در زنجیر، به اعتراض لب به ترانه گشوده. پیرمرد که گرمی آفتاب را بر شانه های خسته خود داشت، یکی یکی آنها را در کیف دستی اش گذاشت و رفت.

علی اشرف درویشیان در هفتاد و شش سال عمر پربار خویش قصه گوی دردها و رنجها و آلام انسانی بود. نگاه تیزبین و جستجو گرش یک آن کودکان کار، کارورزان و تهی دستان جامعه را از نظر دور نداشت؛ کسانی را که به حاشیه رانده شده و تحت ستمی مضاعف به بیگاری گرفته شده بودند و در نظام واپسگرای سرمایه، به پشیزی گرفته نمی شدند، پیر زنان و مردانی که در پس عمری کار، اینک به حال خویش رها شده تا در تنهایی و فقر و مسکنت بمیرند. او طی این سالها دو رمان به نامهای "سالهای ابری" و سلول هجده" از خود به جای گذاشت و مجموعه داستانهایی نظیر: "ازین ولایت"، "از ندارد تا دارا"، "آبشوران"، "درشتی"، "شب آبستن است"، "همراه آهنگهای بابام"، "فصل نان"، داستانهای تازه داغ" و انبوهی ترجمه و مقاله و آثار متنوع دیگر.

او در رمانهای "از این ولایت" و "آبشوران" از کودکانی سخن می گوید که "بدترین نوع زندگی" را از سر می گذرانند. کودکانی مانند کودک بیمار "گازولک" یا دختربچه داستان "هتاو" که در کودکی به ازای بدهی پدر به خانه شوهر می رود و شب زفاف در اثر خونریزی داخلی می میرد.

درویشیان در گفتگویی با علی کاکاوند در باره شخصیتهای داستانهایش می گوید: "این بچه ها، شاگردهای من بودند. ناشتا سر کلاس غش می کردند، سال به سال چیزی روی آتش نمی جوشید که اینها بخورند، سالیانه گوشت نمی خوردند و بعد هم، "آبشوران" که خانواده خودم بودند، خودمان بودیم، من و برادرهایم بودیم."

علی اشرف درویشیان، قصه گوی گلزار خاوران رفت و دیگر در میانمان نیست. نیست تا به بیند که به 90 درصد کودکان کارش، تجاوز می شود. رفت و ندید که خشم طبیعت چگونه فرزندانش، کولبران رنج را در سینه خویش ماوا داده . او رفت و دیگر نیست اما یادش ماندگار است و دریچه ای که به روی واقعیت باز کرد، همیشه گشوده می ماند.

 

ادبیات

 

"شب شرقی ـ غربی نسرین" به دو زبان خوانده شد

فهيمه فرسايی، نويسنده ايرانی، در محل انتشارات و کتابفروشی فروغ در شهر کلن رمان تازه خود را به زبان آلمانی برای علاقمندان خواند.

خانم فرسايی که آثار فارسی اش به زبان آلمانی هم ترجمه شده، اين بار آخرين رمانش "کاساندرا مقصر است" را خود به زبان آلمانی بازنويسی يا به عبارت بهتر، نو نويسی کرده و با عنوان "شب شرقی ـ غربی نسرين" به چاپ رسانده است.

خانم فرسايی پيش از خواندن کتاب از شخصيت اصلی داستان نسرين گفت که يک تصادف دوچرخه او را به بيمارستان می کشاند. راوی داستان در قالب بيان مشکلاتی که در بيمارستان با آنها روبرو می شود، ناهمواریها و ناهنجاریهای زندگی يک مهاجر ايرانی در آلمان را مطرح می کند و سر انجام به اين نتيجه می رسد که جز به خود به هيچ چيز و کس ديگری نمی تواند اطمينان کند.

 

موسیقی

 

آرش کمانگیر به روایت کر ایرانی و ارکستر سوئدی

"بروالد هالن"، خانه ارکستر سمفونیک رادیوی سوئد، روز شنبه گذشته میزبان پرشین اپیلوگ"، یک اوراتوریوی ایرانی بود که بر اساس شعر آرش کمانگیر، نوشته سیاوش کسرایی، و با ترکیبی از یک گروه کر ایرانی، یک گروه کر سوئدی و یک ارکستر سوئدی به اجرا درآمد.

اوراتوریو قطعه ای آوازی و چند بخشی با همراهی ارکستر و آواز جمعی است که افشین خائف از حدود دو سال پیش با گروه کر ایرانی "آفتاب"، تمرینات آن را آغاز کرده بود و در نهایت با همراهی گروه کر سوئدی "آکادمیسکا" و ارکستر آکادمیسکا در استکهلم این برنامه را به روی صحنه برد.

افزوده بر گروههای یاد شده، سیاوش جوادی، خواننده تنور ساکن سوئد و کاملیا دارا به عنوان سولیست سوپرانوی مهمان از اتریش در اجرای این کنسرت همکاری داشتند.

این دو تکخوان و گروه صد نفره خوانندگان کر و نوازندگان ارکستر، "پرشین اپیلوگ" را در ۲۳ قطعه روی صحنه اجرا کردند که به گفته برگزارکنندگان برنامه، در نوع خود نخستین و بزرگ ترین اجرای یک اوراتوریوی ایرانی در اروپا است.

 

موسیقی دان صلح، هفتاد و پنج ساله شد

روز ۱۵ نوامبر ۲۰۱۷ مصادف بود با ۷۵ سالگی دانیل بارنبویم؛ هنرمندی که به جادوی موسیقی و تاثیر صلح آور و آشتی دهندهآن باور دارد. او پیش از آن که به "نبوغ" خود به عنوان یک موسیقیدان ببالد، خود را جهان وطنی یهودی تبار می داند که رسالتی جز اشاعهمهر و دوستی، آن هم با نواهای واگنر، بتهوون، شومان، مالر، ایزابل ماندری و یورک هولر ندارد.

بارنبویم ۱۵ نوامبر ۱۹۴۲ در بوئنوس آیرس، پایتخت آرژانتین، به دنیا آمد و از سال ۱۹۵۲ به بعد در اسراییل بزرگ شد. او از پنج سالگی نواختن پیانو را از مادرش و سپس از پدرش آموخت. هفت ساله بود که اولین کنسرتش را به همراه "مارتا آرگریش"، یکی دیگر از استعدادهای پیانو نوازی در آرژانتین اجرا کرد.

بارنبویم که در ژانویهسال ۲۰۰۸ شهروندی فلسطین را اختیار کرده، بر این باور است که با "موسیقی می توان مرزها را درهم شکست و به جای کینه و دشمنی، برای جهانیان صلح و دوستی به ارمغان آورد".

این رهبر ارکستر مسالمت جو که به دلیل انتقادهای کوبنده اش از سیاستهای فلسطینی ستیز اسراییل در این کشور به عنوان "چهره ای جنجالی" معرفی شده، برای درهم شکستن مرزها، در سال ۱۹۹۹ "ارکستر ديوان شرقی - غربی" را پایه گذاشت. هدف این ارکستر، برقراری گفت وگو بین فرهنگهای گوناگون در منطقه خاورمیانه از راه موسیقی است.

 

سینما

 

علی صمدی احدی و جایزه انجمن کارگردانان آلمان

جایزه انجمن کارگردانان آلمان، "متروپولیس"، در بخش فیلم کودکان به علی صمدی احدی، کارگردان ایرانی آلمانی، اهدا شد.

صمدی به خاطر فیلم "پترسون و فیندوس" این جایزه را دریافت کرد.

جایزه فیلم سینمایی متروپولیس به فیلم "مه در آگوست" ساخته کارگردان آلمانی "کای وِسل" اهدا شد. این فیلم به همراه فیلم علی صمدی از سوی انجمن رسانه استان "نوردراین وست فالن" که محل زندگی علی صمدی است، برای این جایزه پیشنهاد شده بودند.

 

هنرمندی که از گیتار اسلحه می سازد

فیلم مستند "وقتی خدا خوابه" در سینماهای آلمان و جشنواره های گوناگون به نمایش درآمده است. این فیلم به فتوای مراجع شیعه علیه شاهین نجفی می پردازد و همزمان از کلیشه های رایج درباره اسلام و مسلمانان دوری می کند.

"وقتی خدا خوابه" در اصل عنوان کتابی از شاهین نجفی است که در آن بخشی از زندگینامه و ترانه های این خواننده، نوازنده و آهنگساز ایرانی درج شده است.

"تیل شاودر" (Till Schauder)، فیلمساز آلمانی کتاب را خوانده و به گفته خودش، از تنها چیزی که خوشش آمده عنوان کتاب بوده و به همین دلیل آن را برای فیلم مستند خود درباره شاهین نجفی انتخاب کرده است؛ فیلمی که در حال حاضر در سینماهای آلمان و جشنواره های بین المللی اکران می شود.

این مستند ۸۸ دقیقه ای پرتره شاهین نجفی نیست، بلکه تبلور ترس و اضطراب درونی اوست؛ وضعیتی که باعث انفعال او نشده، بلکه برعکس، به گفته خودش او را به رزمنده ای تبدیل کرده که با "سلاح گیتار در جنگی نابرابر" علیه افراط گرایی دینی و تابوهای اجتماعی به پا خاسته است.

 

انتقاد راسل کرو از رفتار دولت استرالیا با پناهجویان

"راسل کرو"، هنرپیشه مشهور نیوزلندی، در توییتی آنچه هم اکنون در جزیره "مانوس" در حال رخ دادن است را "وحشتناک" خواند. او که در چهار سالگی با خانواده اش به استرالیا مهاجرت کرد و ده سال هم در این کشور مانده، نوشت: "فقط تصور کنید یکی از کسانی که الان در این اردوگاه است، برادر، دایی، عمو یا پسر شما باشد. دنیا شاهد رفتار استرالیا است و ما شبیه آدمهای احمقیم."

او در یکی از توییتهایش خطاب به منتقدانش نوشت: "شما می توانید مقالات احمقانه در این مورد بنویسید، به من حمله کنید یا مرا ساده لوح بخوانید، اما اینها هیچکدام این واقعیت را عوض نمی کند که آنچه استرالیا با این افراد در جزیره مانوس می کند، وحشتناک است."

این نخستین بار است که یک ستاره سرشناس به این شکل با صراحت و با تاکید به آنچه در مانوس می گذرد، واکنش نشان می دهد.

 

جشنواره فیلم رم

دوازدهمین جشنواره جهانی فیلم رم تلاش داشت در شهری که به "شهر سینما" شهره است و پیوند غریبی با شاهکارهای تاریخ سینما - از فیلم های نئورئالیستی تا جهان رویایی فلینی - دارد با شکل و شمایلی متفاوت، جدای از جشنواره های رقابتی نظیر ونیز قرار گیرد تا شاید مجبور به رقابت با آنها نباشد.

از این رو تنها داوران این جشنواره تماشاگران هستند و تنها جایزه آن امسال به فیلم "بورگ/ مک انرو" ساخته "یانوس متز پدرسون" از دانمارک رسید. فیلم، داستان رویارویی "بیون بورگ" و "جان مک انرو"، دو تنیس باز برتر جهانی در دهه ۸۰ را روایت می کند. فیلمساز می گوید این فیلم نسخه تنیسی فیلم "گاو خشمگین"، ساخته تحسین شده "مارتین اسکورسیزی" است.

یکی از جذاب ترین بخشهای جشنواره رم که به ویژگی آن بدل شده، بخشی است با نام "برخورد نزدیک" که در آن چهره های شاخصی حضور پیدا می کنند و در یک جلسه بی پرده درباره فیلمها و علایق خود سخن می گویند. شاخص ترین چهره امسال که دیدار نزدیک او خیلیها را بر سر شوق آورد، "دیوید لینچ" بود؛ فیلمساز آمریکایی که این روزها کمتر فیلم می سازد، اما کماکان ردپای او را در انواع دیگری از آثار هنری می توان یافت.

 

موزه، نمایشگاه

 

از انقلاب تا جنگ

موزه "تیت مدرن" لندن نمایشگاهی با عنوان "کتابهای مصور ایرانی: از انقلاب تا جنگ" برگزار کرده که تا سوم دسامبر /۱۲ آذر ماه برپاست. کتاب - عکسهایی که در این بخش به نمایش درآمده، رویدادهای قیام ۱۳۵۷ و جنگ ایران و عراق را به تصویر می کشد و شامل آثاری از عکاسهای سرشناس ایرانی از جمله بهمن جلالی، کاوه گلستان، مریم زندی، سیف الله صمدیان و آلفرد یعقوب زاده است. کتابها و تصویرها متعلق به مجموعه شخصی "مارتین پار"، عکاس مستند و خبری مطرح بریتانیایی، است.

مخاطب در طول بازدید از آثار، در یک سوی اتاق با عکسهای سیاه و سفید خرمشهر در زمان جنگ روبرو می شود. اینعکسها در واقع صفحات کتاب "خرمشهر" اثر بهمن جلالی هستند. این کتاب در سال ۱۳۶۱ در ابعاد بزرگ چاپ شده تا بتوان به راحتی آنها را جدا کرد و به صورت پوستر به کار برد. چاپ عکسها روی دیوار بدون قاب و هیچ واسطه ای، حالت پوستر نصب شده را تداعی می کند. بهمن جلالی از جمله عکاسان ایرانی است که به همراه همسرش رعنا جوادی وقایع قیام و جنگ را به تصویر کشیدند. "روزهای خون، روزهای آتش" کار مشترک آنهاست از آن روزها که در همین مجموعه نیز به نمایش درآمده است.

 

هنرهای تجسمی افغانستان در ایران

آثار هنری دهها هنرمند افغان از سراسر جهان در فرهنگسرای نیاوران تهران به نمایش گذاشته شده است. نام این نمایشگاه را "نیمروز" گذاشته اند که هم یکی از استانهای افغانستان است و هم به معنای زمانی از روز است که خورشید در بالاترین حد تابش قرار دارد.

در این نمایشگاه که روز جمعه ۱۲ آبان/عقرب گشایش یافت و تا دو هفته ادامه خواهد داشت، آثار ۵۳ هنرمند افغان در ژانرهای مختلف هنرهای تجسمی انتخاب شده تا چهره دیگری از افغانستان را به مخاطبان ساکن ایران معرفی کند؛ چهره ای که بر روایت جنگ، فقر و خشونت تمرکز ندارد، بلکه تراوش محض هنری اذهان هنرمندان این کشور را به نمایش می گذارد.

با این حال ذهنیت و منبع الهام هنرمندی که به کشوری مثل افغانستان تعلق داشته باشد، نمی تواند جدا از روایتهای غالباً غمگنانه آن جامعه باشد.

شاید به همین دلیل است که یکی از آثار چیدمانی این نمایشگاه یک گور دسته جمعی است. یا یکی از نقاشیها زنی را در برقع نشان می دهد که سازی در دست دارد و در اطرافش پرندگان سیاه چرخ می زنند و باد پنکه،برقعش را کمی کنار زده تا پاهای پرهنه اش نمایان شود. یا عکسی که کودکی خندان را نشان می دهد که در میان تلی از آشغال لم داده است.

 

تاتر

 

فستیوال تاتر ایرانی در کلن

بیست و چهارمین جشنواره تئاتر ایرانی در شهر کلن آلمان از 16 نوامبر/ 25 آبان به مدت ده روز برگزار می شود. در این جشنواره نمایشها و رقص نمایشهای گوناگون به زبان فارسی و آلمانی اجرا خواهد شد.

فستیوال تئاتر ایرانی کلن ۲۴ سال پیش با تلاش و کوشش مجید فلاح زاده و بهرخ حسین بابایی، همسر او بنیان گذاشته شد. آنها از دست اندرکاران تئاتر ایران بودند و با قدرت گرفتن رژیم جمهوری اسلامی ناچار به تبعید و ترک وطن شدند.

این فستیوال کار خود را با هنرنمایی مریم آخوندی و با نمایش کلاژی از نمایشهای مجید فلاح زاده، استاد و هنرمند فقید تئاتر ایران آغاز کرد. نیلوفر بیضایی، محمدعلی بهبودی، رضا علامه زاده در این جشنواره کارهای خود را به نمایش می گذارند. 

 

شعر ماه !

جهان، جهان آشفتگی و دگرگونی است. همه چیز در هم تنیده و بر خویش پیچیده است. معنای هر قصه یا شعر آن نیست که می پنداری، بلکه در پیچاپیچ خویش نهانگاه بسیاری نگفته هاست؛ رازها و رمزها و تلاش برای ایجاد تفکر. قصه همان قصه است و کلمات همان کلمات، اما... اما... اما... . شاملو گفت "قصه نیستم که بگویی، نغمه نیستم که بخوانی، صدا نیستم که بشنوی" ... پس چیست این معمای پوست در پوست و چنبره زده در خویش؟

شاید که به روایت اخوان ثالث "کسی راز مرا داند، که از این رو به آن رویم بگرداند" و شعر منتخب این شماره چنین است. نباید فریب معنی اولیه و روان کلمات را بخورید، آنها ماسکی بر چهره دارند و اغواگرند. نقاب برچیدن از هنر، تفکر است و هنرمند این زمانه چونان حافظ در هفتصد سال پیش، تو را و ذهن تو را به چالشی جدی فرا می خواند. جهان تغییر یافته و مبارزات طبقاتی سمت و سویی دگر یافته. رسانه های تبلیغاتی همگام با سیاستهای سرمایه داری با هزار و یک شعبده در کار است تا جهان را درسته ببلعد و در این وانفسا، هنرمند چاره ای جز "من درد مشترکم، مرا فریاد کن" ندارد. به شعری از ابوالقاسم فرهنگ توجه کنید:

 

از هم پاشیده و آشفته

کمی بر کرانه ی بیهودگی

قدم آهسته می رود

خرچنگ و عقرب ِ زُلف

و

انجیر در نوک

در فضا چشم نگاره ای از تابش ِنور

بارانی از ترانه و خون

و گروه ها گروه تشنه

از هم پاشانده شده و درهم شکسته و گیج

کنار برجهای دوقلو

ایستاده ایم کنار لبه های نان و جنون

و چالش گلوله و باران خون

 

(ابوالقاسم فرهنگ)

 

 

(منابع: رادیو زمانه، رادیو فردا، دویچه وله، بی بی سی، جنگ خبر)

 

 

منبع: نبردخلق شماره ۳۹۱، چهارشنبه اول آذر ۱۳۹۶ - ۲۲ نوامبر ۲۰۱۷

 

 بازگشت به نبردخلق

بازگشت به صفحه اول