پیام جمعی از هواداران جنبش فدایی داخل کشور
باد و طوفان خواندیم در گردباد حوادث و از میان غوغاهای آن بــا گــل خــون در دل شــب مانده ایم تا سوز پنهان عاشقان دلیر بسوزاند قفس را و رها کند پرندگان را
درود می فرستیم به آنان که با شرف تباهی ظلم را همیشه نشانه رفته اند.
درود می فرستیم به ارانی ها و حیدرخان ها ،به روزبه و کیوان ها و فریدون نجف زاده ها
درود می فرستیم به بهرنگی ها و نابدل ها به بیژن جزنی ها و پویان ها به رفقا ی سربلند سیاهکل ،به شیر آهنکوه مردانی که آزادی زحمتشان را وجدان بیدار خود قرار دادند و در راه رهایی انسان از بند سرمایه دار ی و خلق ایران از بند ستمگران کوشیدند.امروز سرود خوان بر مزار رفقای فدایی ایستاده ایم که با ایمان خود به مردم و برای رهایی خلق ایران با خون سرخ خویش نهالی را کاشتند که دستاورد های انقلابی آن در زمانه خود بی شک باعث سر افرازی است.
امروز ما نمی خواهیم نقال فداکاریها و از جان گذشتگی رفیقانی شویم که شایسته زیستند و در ادامه جنبش کمونیستی ایران خوش درخشیدند. از دير باز مساله وحدت و يك پارچگي مبارزات به عنوان مساله مبرم شناخته شده است. ما براستی امروز در جلوگیری از انحرافات چپ روانه و راست روانه به ضرورت بررسی دلایل این همه انشقاق در جنبش فدایی ایران رسیده ایم. ایمان داریم جنبش فدایی زمینه های تاریخی ،سیاسی و فلسفی کافی برای خوش درخشیدن دوباره را دارد.
ما بسیار ناخرسند هستیم که امروز با جنبش چند پاره ای روبرو هستیم که هرکدام خود را وارث سنت فدایی می داند و یک بار برای همیشه می گوییم این فرقه گرائیها راه به جایی نمی برد.
ما باید اتحاد دوباره همه فدائیان حول رهایی زحمتکشان براساس آموزه های مارکسیسم لنینیسم را تبلیغ کنیم. سنت فدایی نه جنبشی در خود که جنبشی بود که کار توده ای و در اجتماع را برگزیده و از محافظه کاری رسته بود، آیا وقت آن نرسیده است که ما با پا فشردن بر مبارزات رفقای سیاهکل، اتحاد نیرو ها را حول عمل و تئوری انقلابی خواستار شویم .
رفقای ما در سیاهکل جان خود را نشان راه رهایی خلق ایران کردند و با صداقت انقلابی در راه خلق کوشیدند. امروز مسئولیت ما دو چندان است و تنها حرف کافی نیست ما در عمل باید فدایی بودن خود را با تاثیر گذاشتن بر زندگی زحمتکشان ثابت کنیم.
امروز منافع کارگرن و زحمتکشان در ایران مورد هجوم بی سابقه ای قرار گرفته است و خصوصی سازی و سیاستهای نئولیبرالیستی نفس مردم را گرفته است.
ما شاهد نارضایتی و نا امیدی مردم از زندگی در جهنمی این چنین هستیم. از سویی تهدیدات امپریالیستی هر لحظه ما را نگران جنگی ویرانگر می کند.
رفقای ما علي اكبر صفايي فراهاني، مهدي اسحاقي، محمدرحيم سماعي، محمدهادي فاضلي، احمد فرهودي، محمدعلي محدث قندچي، شعاع الدين مشيري، اسماعيل معيني عراقي، اسكندر رحيمي مسچی، هوشنگ نيري، عباس دانش بهزادي، ناصر سيف دليل صفائي، غفور حسن پوراصيل، هادي خدابنده لنگرودي، جليل انفرادي و دیگران پرچم جان افروختند که ما نه تنها در حرف انقلابی که در عمل نیز نشان ایستادگی در کنار خلق را داشته باشیم.
دست در دست هم آفتابکاران و انتـرنـاسیــونـال خواندیم. باشد که تنها به یاد آوری نپردازیم. باید که ما بعد از 36 سال از حداقلهایی که رفقای ما در آن سالها برخوردار بوده اند بر خوردار باشیم، آیا این گونه نیست؟
برخیز ای داغ لعنت خورده دنیـــای فقــــر و بنــــدگــی
جوشیده خاطر ما را بـــرده بـه جنـگ مـرگ و زنـدگـی
بـایـد از ریشـه بـرانـدازیــم کهنــه جهــان جــور و بنـد
آنگه نوین جهانـی ســازیـم هیچ بودگان هر چیز گردند
جمعی از هواداران فدایی داخل کشور
19 بهمن 1385