برای خوزستان تشنه لب و شهرهای بپاخاسته م. وحیدی (م.صبح) بربلندای شعله و فریاد سپیده دَمان ایستاده ست گلوی تشنه خاک با سُرب و آتش سیراب می شود خوزستان ماهی جدا مانده از آب در فصلی بیرحم با نخلهایش جامه سیاه می پوشد و زخمهایش شهر به شهر سفر می کنند اینگونه شب در محاصره ستارگان رنگ می بازد و پرتو افق سپیداران را روشن می کند آسمان گرم تماشای آبهای روشن است با سینه ای جوشان و راهبانی نستوه که بردیوار معبدها شان شکل آزادی را ترسیم می کنند
منبع: نبرد خلق شماره ۴۴۱، دوشنبه ۱ شهریور ۱۴۰۰ - ۲۳ اوت ۲۰۲۱
|